📋 خلاصه مقاله:
هلن والش، نویسنده و کارگردان، با فیلم جدیدش “بر روی دریا” که در جشنواره فیلم ادینبورگ به نمایش درآمده، به بررسی تأثیر مکان بر هویت و زندگی افراد میپردازد. این فیلم با بودجهای محدود ساخته شده و داستان مردی از یک روستای ماهیگیری را روایت میکند که با ورود یک ملوان به زندگیاش، با چالشهای جدیدی روبرو میشود. والش با تأکید بر اهمیت مکان و جامعه، فیلمی درباره شجاعت و امید خلق کرده است.
برای هلن والش، مکان از اهمیت ویژهای برخوردار است.
«مکان همیشه نقطه آغازین من است. این یک نیروی پویاست که هویتهای ما را در طول زندگی شکل میدهد و به آنها معنا میبخشد»، این را نویسندهای میگوید که به کارگردانی روی آورده و فیلم دومش «بر روی دریا» در جشنواره فیلم ادینبورگ به نمایش جهانی درآمده است.
پس از اولین فیلمش در سال ۲۰۱۵، «متجاوزان» – که در ادینبورگ نیز به نمایش درآمد و برای او عنوان بریتانیایی پیشگام بفتا را به ارمغان آورد – نویسنده-کارگردان و رماننویس برنده جایزه، والش با یک درام صمیمی دیگر که ریشه در مکان دارد به جشنواره بازگشته است.
این فیلم که توسط دیوید ای. هیوز و دیوید مورز از شرکت فیلمسازی Red Union Films در مرزیساید تولید شده، با بودجهای کمتر از ۱ میلیون پوند ساخته شد.
والش اذعان میکند که کاهش بودجه با چالشهایی همراه بود، اما تهیهکنندگان او این چالش را پذیرفتند. دیوید مورز، تهیهکننده، میگوید: «ما یک فیلمنامه بسیار قوی داشتیم و هلن شیمی فوقالعادهای بین بری وارد و لورن مکفادین ایجاد کرده بود.» ما یک بازه زمانی محدود برای در دسترس بودن بازیگران به عنوان یک زوج و همچنین تقویم فصلی بسترهای صدف داشتیم. ما به تأخیر انداختن فیلمبرداری برای جمعآوری بودجه اضافی را در نظر گرفتیم، اما در نهایت تصمیم گرفتیم با بازیگران مورد نظرمان و بودجه کمتر فیلمبرداری کنیم.
هلن ترجیح میدهد با گروهی کوچک و صمیمی کار کند و در محدودهای ۵ تا ۱۰ مایلی فیلمبرداری کند که با مدل کوچکسازی شده ما هماهنگ بود. به ناچار مصالحههایی وجود داشت، اما تعداد کمی از آنها خلاقانه بودند. این یک چالش بزرگ بود، اما تیم ما همگی به جنبه «چریکی+» فیلمبرداری پیوستند و فراتر از انتظار عمل کردند تا به هلن کمک کنند دیدگاهش را محقق کند.
بری وارد (“Bad Sisters”)، لورن مکفادین (“Vigil”) و لیز وایت (“Life on Mars”) بازیگران اصلی هستند. وارد نقش جک را بازی میکند، کارگری در مزرعه صدف که بیش از نیمی از زندگیاش با مگی (وایت) ازدواج کرده است. جک تصور میکند که پسر نوجوانش به کسبوکار خانوادگی میپیوندد و در کنار برادرش دیفان و سه پسر دیفان کار میکند، تا اینکه ورود ملوان دانیل (مکفادین) او را مجبور میکند با حقایق سرکوبشدهای روبرو شود.
والش گفت: “میخواستم فیلمی درباره مردی خوب از یک روستای کوچک ماهیگیری بسازم که زندگیاش بر پایه اصول خانواده، جامعه و کلیسا استوار است.” او تصمیم مهمی میگیرد که در میانه زندگیاش آشکار میشود – زمانی که خطر از دست دادن همه چیزهایی که برایش عزیز است، او را تهدید میکند.”
راه به سوی “در دریا” با مکان آغاز شد، نه داستان. والش سالها به جستجو پرداخت، از اوبان تا جزیره من، تا اینکه با مردان صدفی تنگه منای روبرو شد. “از لحظهای که بسترها را دیدم، میدانستم که باید درباره آنها بنویسم. این یک سنت در حال ناپدید شدن است. این مردان بزرگ و استوار هر روز به دریا میروند، حتی زمانی که دیگر از نظر مالی منطقی نیست.” او توضیح داد.
کارگردان خود را در جامعه جا داد، از محلیها برای بازیگران اضافی استفاده کرد و هفتهها را در بسترها گذراند. “وقتی برای اولین بار به جایی میروید، افسانههای خود را تحمیل میکنید. گذراندن زمان در آنجا این افسانهها را از بین میبرد.” او گفت.
والش با همکاری فیلمبردار سم گلدی، ماهها پیش از آغاز فیلمبرداری، یک زبان بصری منحصربهفرد ایجاد کرد. او توضیح داد: «در بیشتر نیمه اول فیلم، از نماهای نزدیک استفاده میکنیم تا حس تنگی نفس جک را در این محیط بسته و سرکوبگر که هم به آن عشق میورزد و هم از آن متنفر است، به تصویر بکشیم. تنها زمانی که دنیل وارد میشود، به نماهای باز و گسترده میپردازیم – او به معنای واقعی کلمه مرزهای جک را میشکند.»
اجرای وارد بسیار حیاتی بود. والش گفت: «بری با کمترین کلمات، حرفهای زیادی برای گفتن دارد و لنز ما هرگز از او خسته نمیشود.» برای کمک به انتقال دنیای درونی جک، او رمان فوقالعاده و آرام «یک زندگی کامل» اثر روبرت زیتالر را به او معرفی کرد. برای مکفادین، که حضور مخربش برای این قطعه اساسی است، او رمان «چه کسی پدرم را کشت» اثر ادوارد لویی را پیشنهاد داد تا به بررسی پیشینه پیچیده دنیل بپردازد.
در حالی که «بر روی دریا» به تصویر کشیدن تعصب را به نمایش میگذارد، با توجه به ویژگیهای خاص این جامعه در این مکان از دریا و زمین و در این زمان، از کاریکاتور دوری میکند. والش گفت: «این درباره احترام به جامعهای است که به تصویر میکشید، از ابتدا آنها را درگیر کنید و اجازه دهید به چالش کشیده شوید.» او افزود: «فکر میکنم کارگردانان زن میتوانند فضاهایی برای نمایشهای پیچیدهتر از مردانگی باز کنند. جریان در حال تغییر است.»
برای والش، داستان در نهایت به مقاومت برمیگردد. او نتیجهگیری میکند: «میخواستم فیلمی درباره شجاعت و امید بسازم.» او افزود: «من در شهری کوچک مانند جک بزرگ شدم و میفهمم چرا او انتخابهایی که کرد را انجام داد، چرا با زنی ازدواج کرد در حالی که قلبش با مردان بود.»
فیلم “On the Sea” توسط The Yellow Affair به فروش میرسد و این فیلم در رقابت برای جایزه شان کانری در جشنواره ادینبورگ به نمایش گذاشته خواهد شد.