📋 خلاصه مقاله:
ترنس استمپ، بازیگر برجسته بریتانیایی که به خاطر نقشهای بهیادماندنیاش در فیلمهای «بیلی باد»، «جمعکننده» و به ویژه به عنوان ژنرال زاد در سری فیلمهای «سوپرمن» شناخته میشود، در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او با کارنامهای غنی از نقشهای متنوع و تأثیرگذار، میراثی ماندگار در دنیای سینما به جا گذاشت.
I’m sorry, but there is no translatable content provided in the text. Please provide the main blog content for translation.
ترنس استمپ که در دهه ۱۹۶۰ به عنوان یک بازیگر جوان درخشید و برای نقشهایش در فیلمهای «بیلی باد»، «جمعکننده» و «دور از اجتماع خشمگین» مورد تحسین قرار گرفت، به یادماندنیترین نقش خود را به عنوان ژنرال زاد در فیلمهای سوپرمن ایفا کرد و نقطه اوج فیلم «لیمیا» اثر استیون سودربرگ بود، روز یکشنبه درگذشت. خانواده او این خبر را به رویترز تأیید کردند. او ۸۷ سال داشت.
«او میراثی فوقالعاده از خود به جا گذاشته است، هم به عنوان بازیگر و هم به عنوان نویسنده، که برای سالها به لمس و الهامبخشی به مردم ادامه خواهد داد.» این بیانیه از سوی خانوادهاش اعلام شد.
استمپ با نگاه نافذ، چشمان آبی و صداقت بینظیرش به نقشهای خود جان میبخشید.
او برای بازی در نقش مکمل مرد در فیلم «بیلی باد» در سال ۱۹۶۲ نامزد دریافت جایزه اسکار شد.
بهتازگی، او در فیلم «چشمان بزرگ» به کارگردانی تیم برتون در سال ۲۰۱۴ ظاهر شد. در این فیلم، استمپ نقش یک منتقد هنری تأثیرگذار را بازی میکند که آثار مارگارت کین، هنرمندی که در میان مردم محبوبیت دارد، را تحقیر میکند. در سال ۲۰۱۳، او نقش دیگری از یک زیباییشناس و دزد هنری که به یک خبرچین تبدیل شده است را در فیلم «هنر دزد» ایفا کرد. از آخرین نقشهای او میتوان به حضور کوتاهش در فیلم «شب گذشته در سوهو» اثر ادگار رایت در سال ۲۰۲۱ و همچنین حضور در سریال تلویزیونی «مواد تاریک او» اشاره کرد.
از سال ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۱، این بازیگر با تغییر نقش از شرور در فیلمهای «سوپرمن»، به صداپیشگی در سریال تلویزیونی «اسمالویل» پرداخت و نقش جور-ال، پدر واقعی سوپرمن از سیاره کریپتون، را ایفا کرد.
همه چیز برای ترنس استمپ با حضور چشمگیرش در سال ۱۹۶۲ در اولین فیلمش، اقتباس پیتر اوستینوف از رمان “بیلی باد” اثر هرمان ملویل آغاز شد. نیویورک تایمز درباره اجرای این بازیگر جوان نوشت: “ترنس استمپ، بازیگر جدید انگلیسی با اندامی لاغر و چهرهای شبیه به فرشتهای از بوتیچلی، به عنوان بیلی باد، ملوان معصوم و اعتماد کنندهای که نمیتواند شرارت را درک کند، بینقص است. بیلی باد، در شخصیت و در اجرا، تقریباً بیش از حد خوب است که واقعی باشد.”
اگرچه استمپ با شخصیتی معصوم کار خود را آغاز کرد، اما در طول دوران حرفهایاش بیشتر به ایفای نقشهای منفی پرداخت.
استمپ برای بازی در فیلم «کلکسیونر» به کارگردانی ویلیام وایلر در سال ۱۹۶۵، که در آن نقش مردی جوان و عجیب را ایفا میکرد که زنی زیبا با بازی سامانتا اگر را میرباید و به او وسواس پیدا میکند، موفق به دریافت جایزه بهترین بازیگر جشنواره فیلم کن شد.
او در فیلم جاسوسی طنز «مدستی بلیز» در سال ۱۹۶۶ نقش دستیار قهرمان اصلی با بازی مونیکا ویتی را بر عهده داشت و با نقشآفرینیاش به عنوان افسر سوارهنظام نفرتانگیز فرانک تروی در فیلم «دور از اجتماع خشمگین» به کارگردانی جان شلزینگر در سال ۱۹۶۷ برخی از منتقدان را تحت تأثیر قرار داد (راجر ایبرت اظهار داشت که او «بهطور مناسبی نفرتانگیز» بود). در همان سال، او همچنین در فیلم «گاو فقیر» به کارگردانی کن لوچ که بیشتر به خاطر سیاستهایش شناخته میشود تا کیفیتش، نقشآفرینی کرد.
پس از بازی در فیلم وسترن نامطلوب «Blue»، استمپ در بخش کارگردانی شده توسط فلینی از فیلم آنتولوژی ۱۹۶۸ «Spirits of the Dead» به عنوان «یک ستاره سینما که در برزخ سورئال شهرت خود گرفتار شده است» به نقل از منتقد ناتان رابین، نقشآفرینی کرد. سپس نقش اصلی در شاهکار بحثبرانگیز و غیرقابل توصیف پازولینی «Teorema» را ایفا کرد که در آن استمپ نقش یک بازدیدکننده را بازی میکند که هر عضو یک خانواده ایتالیایی را به نوبت اغوا میکند.
در طول دوره موفقیتآمیز خود در دهه ۱۹۶۰، استمپ خوشچهره با افرادی مانند جولی کریستی، بریژیت باردو و به ویژه سوپرمدل جین شرمپتون رابطه عاشقانه داشت.
هنوز در حال و هوای نقشهای غیرمعمول، استمپ در فیلم «The Mind of Mr. Soames» بازی کرد که در آن نقش مردی را ایفا میکند که پس از کما از بدو تولد به هوش میآید. این فیلم فرصتی برای او فراهم کرد تا بازیگری بسیار ابتدایی به عنوان یک کودک نوپای سرکش را به نمایش بگذارد.
در دهه ۱۹۷۰، ترنس استمپ در فیلمهای اروپایی کمتر شناختهشدهای مانند «Hu-Man» در کنار ژان مورو و «الهه نیمف» با لورا آنتونلی نقشآفرینی کرد. او بخش زیادی از این دهه را در یک آشرام در هند سپری کرد.
او در ابتدای فیلم «سوپرمن» ۱۹۷۷ به طور مختصر ظاهر شد، در صحنهای کوتاه اما بسیار بهیادماندنی که در آن ژنرال زاد و همدستانش از کریپتون تبعید میشوند. زاد استمپ به عنوان شخصیت منفی اصلی در دنباله ۱۹۸۰ بازگشت. در «سوپرمن II»، زاد به همراه دو همدستش عنصری از تهدید واقعی را معرفی کردند که در فیلم اصلی غایب بود (در حالی که لکس لوتر جین هکمن یک ابرشرور خوشمشربتر بود)، و نحوه پوشش سه نفر، همگی به رنگ سیاه، بوی سکس و S&M را به فیلمی بسیار ساده اضافه کرد.
با این حال، Stamp همچنان علاقهاش به آثار هنری پیچیده را حفظ کرد. این علاقه در فیلم کمتر دیدهشده اما بصیرانه «ملاقات با مردان برجسته» به کارگردانی پیتر بروکس، کارگردان تئاتر، به وضوح دیده میشود.
با این وجود، کار او در فیلمهای «سوپرمن» باعث شد که توجه هالیوود به او جلب شود و تا دهه ۱۹۸۰، او اغلب در پروژههای پرآوازهتری حضور پیدا میکرد.
در فیلم «ضربه» به کارگردانی استیون فریرز در سال ۱۹۸۴، Stamp نقش جالبی را به عنوان یک خبرچین مافیا ایفا کرد که ربوده شده تا قبل از اینکه رئیسش که علیه او شهادت داده، کشته شود. اما به جای اینکه وحشتزده عمل کند، با آرامش سرنوشت خود را میپذیرد و در عین حال به طور زیرکانه دو آدمربای خود را که توسط جان هرت و تیم راث بازی میشوند، دستکاری میکند.
این بازیگر حتی در فیلم کمدی رمانتیک پرهزینه «عقابهای قانونی» در سال ۱۹۸۶ که رابرت ردفورد در آن نقشآفرینی میکرد، به عنوان پنجمین بازیگر اصلی معرفی شد.
اجرای استمپ در فیلم «وال استریت» اثر الیور استون در سال ۱۹۸۷ در میان تمام ستارههای فیلم ناپدید شد، اما نقش او نقشی حیاتی با پسزمینهای اخلاقی پیچیده بود. او نقش یک بازیگر بزرگ مالی را ایفا کرد که از رفتارهای گوردون گکو به شدت ناراحت بود و خود حاضر نبود به آن سطح نزول کند. شاید این پیشنهاد کارگردان استون بود که میتوان در وال استریت قدرت داشت بدون اینکه بهطور کامل قطبنمای اخلاقی خود را از دست داد.
او در فیلم وسترن «جوانان تفنگدار» ظاهر شد و نقش شرور را در فیلم علمی تخیلی «ملت بیگانه» با بازی جیمز کان و مندی پتینکین ایفا کرد.
فیلم استرالیایی «ماجراهای پریسیلا، ملکه صحرا» در سال ۱۹۹۴ به خاطر داستان جذابش درباره دو اجراکننده درگ و یک زن ترنس که در سفری جادهای از میان بیابانهای استرالیا عبور میکنند، توجه بسیاری را به خود جلب کرد. کسانی که در آن زمان هنوز حرفه استمپ را دنبال میکردند، از دیدن او در نقش زن ترنس در این فیلم شگفتزده شدند. راجر ایبرت اظهار داشت: «در ابتدای فیلم، دیدن ترنس استمپ در لباس درگ ما را متعجب میکند، اما استمپ توانسته است انسانیت قانعکنندهای به شخصیت ببخشد.»
این بازیگر در فیلم «Bliss» در سال ۱۹۹۷ نقش یک درمانگر جنسی با روشهای غیرمعمول را با اجرایی جالب و متعهدانه ایفا کرد.
شاید استمپ هرگز به اندازه سال ۱۹۹۹ به شهرت بیشتری دست نیافت، زمانی که در سه فیلم کاملاً متفاوت ظاهر شد که هر کدام به شیوه خود موفق بودند.
در فیلم «The Limey» به کارگردانی سودربرگ، او نقش یک بریتانیایی را بازی میکند که به تازگی از زندان آزاد شده و به لسآنجلس سفر میکند تا راز مرگ دخترش را کشف کند. ورایتی نوشت: «جذابترین عنصر فیلم، تقابل دو نماد سینمای دهه ۱۹۶۰، ترنس استمپ بریتانیایی و پیتر فوندا آمریکایی، به عنوان دشمنان قدیمی است. یک صحنه کلیدی به فیلمهای برجسته استمپ در اواخر دهه ۱۹۶۰ اشاره دارد: «The Collector» اثر وایلر و «Teorema» اثر پازولینی. در واقع، دو اجرای اصلی نقشهای کلیدی را که استمپ و فوندا در ۳۰ سال گذشته بازی کردهاند، منعکس میکنند.»
سودربرگ از فیلم «Poor Cow» ساخته کن لوچ در سال ۱۹۶۷ به طور گستردهای بهره برده تا گذشته شخصیت استمپ را به تصویر بکشد.
در سال ۱۹۹۹، این بازیگر نقش صدراعظم والوروم، رهبر جمهوری کهکشانی، را در فیلم «جنگ ستارگان: قسمت اول – تهدید شبح» ایفا کرد. همچنین در کمدی استیو مارتین و ادی مورفی به نام «بووفینگر»، استمپ با شجاعت نقش گورو یک گروه فرقهای هالیوودی را بازی کرد که به وضوح بر اساس ساینتولوژی و به نام مایند هد مدلسازی شده بود.
در دهه ۲۰۰۰، استمپ در طیف گستردهای از فیلمها ظاهر شد، از جمله فیلم علمی-تخیلی «سیاره سرخ»، «فول فرانتال» به کارگردانی سودربرگ، «دختر رئیس من»، «عمارت تسخیر شده» دیزنی، فیلم «تحت تعقیب» با بازی آنجلینا جولی، «والکری» با بازی تام کروز و «ادجاستمنت بیورو». او در سال ۲۰۰۷ نقش بریگام یانگ را در فیلم «سپتامبر داون» ایفا کرد و نقش زیگفرید، رئیس کائوس، را در اقتباس سینمایی «گت اسمارت» بازی کرد.
در سال ۲۰۱۳، استمپ و ونسا ردگریو با فیلم احساسی بریتانیایی «آهنگ ناتمام» موفقیت محبوبی کسب کردند. در این فیلم، او نقش یک پیرمرد بدخلق را بازی میکرد که از ویلچر استفاده میکند و با زنی که در حال مرگ از سرطان است ازدواج کرده، اما همچنان در گروه کر کلیسا آواز میخواند.
استمپ در استپنی لندن به دنیا آمد. او در آکادمی هنرهای دراماتیک وبر داگلاس آموزش دید و سپس با مجموعهای از تئاترهای استانی به اجرا پرداخت. برجستهترین تلاش او در این دوره، تور ملی نمایشنامه «بلند، کوتاه و بلند» اثر ویلیس هال به همراه مایکل کین بود.
او در سال ۱۹۶۴ در نمایش «آلفی!» در برادوی بازی کرد. زمانی که نوبت به نسخه فیلم رسید، استمپ که مشغول بود، هماتاقیاش کین را پیشنهاد داد که در نتیجه به یک ستاره تبدیل شد.
خودزندگینامه او با عنوان «آلبوم استمپ» در سال ۱۹۸۸ منتشر شد.
استمپ از سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۰۸ با الیزابت او’روک ازدواج کرده بود.