Image

بررسی فیلم «Went Up the Hill»: ویکی کریپس و داکر مونتگومری در داستانی شبح‌وار و جذاب

📋 خلاصه مقاله:

فیلم «Went Up the Hill» به کارگردانی ساموئل ون گرینسفن، داستانی عمیق و تأثیرگذار درباره عشق و اندوه است که با تمرکز بر زوجی به نام جک و جیل، به زیبایی ترس از اندوه را به تصویر می‌کشد. این فیلم با بازی‌های دقیق داکر مونتگومری و ویکی کریپس و فیلمبرداری زیبا، تجربه‌ای بصری و احساسی ارائه می‌دهد، هرچند که از نظر عمق احساسی نیاز به کار بیشتری دارد.

گاهی اوقات از نظر عمق احساسی کمبود دارد، اما از نظر فرم به‌خوبی اجرا شده است. تمرین ژانری ساموئل ون گرینسفن که در نیوزیلند تنظیم شده، به‌زیبایی ترس از اندوه را به تصویر می‌کشد.

شاید به این دلیل که بسیاری از آن‌ها داستان‌های هشداردهنده‌ای هستند، اما وقتی به معنای پنهان در پس آهنگ‌های شادشان نگاه می‌کنید، شعرهای کودکانه سنتی می‌توانند به شدت نگران‌کننده باشند. در میان عجیب‌ترین آن‌ها، شاید درست پس از «حلقه دور رزی» که به طاعون مرگبار اشاره دارد، «جک و جیل» قرار دارد. همان زوجی که به بالای تپه رفتند تا یک سطل آب بیاورند: اولی می‌افتد و دومی هم به دنبال او می‌غلتد.

آن شعر کودکانه آشنا به شکلی آزادانه در مرکز داستان ارواح نویسنده و کارگردان، ساموئل ون گرینسفن، با عنوان «رفت بالای تپه» جای گرفته است. این داستانی عمیق و تأثیرگذار درباره عشق، اندوه و کارهای ناتمام است که بر روی زوجی به نام جک و جیل تمرکز دارد. این دو نقش توسط داکر مونتگومری و ویکی کریپس ایفا می‌شوند. این زوج اجراهایی دقیق و پرجزئیات ارائه می‌دهند که در تغییرات حالت چهره، زبان بدن و حتی لحن گفتارشان به خوبی مشهود است. دلیل این امر آن است که هر دو، جک و جیل، توسط ارواح تسخیر شده‌اند — و نه فقط به صورت استعاری، بلکه به صورت فیزیکی نیز — و رفتارشان زمانی که روح بر جسم آنها تسلط می‌یابد، به شکلی متفاوت بروز می‌کند.

آن‌ها هر یک توسط همان روح تسخیر شده‌اند: هنرمند درخشانی به نام الیزابت، که همسر عزیز جیل و مادر جدا شده جک است. این جزئیات باعث می‌شود اجراهای آن‌ها حتی بیشتر تحت تأثیر قرار گیرد، زیرا کریپس و مونتگومری موظف‌اند نه تنها شخصیت‌های خود، بلکه پژواکی از الیزابت و حتی از یکدیگر را بازی کنند. آن‌ها به طور مشترک اجراهای خود را هماهنگ می‌کنند تا اطمینان حاصل کنند که الیزابت را به شیوه‌ای مشابه به تصویر می‌کشند. برای مخاطبان، فرآیند تشخیص تغییرات ظریف اجرایی آن‌ها به تنهایی ارزش بلیت را دارد.

الیزابت هرگز به صورت فیزیکی وارد داستان نمی‌شود، اما حضور روح او بر تمام این روایت غم‌انگیز که به‌طور مشترک توسط جوری آناست نوشته شده، سایه افکنده است. کلماتی مانند “روح”، “شبح” و “تسخیر شده” ممکن است ایده نادرستی بدهند. از نظر لحن، این تمرین ژانری کوچک و مرموز که به زیبایی عکاسی شده است، کمتر در سبک وحشت ماوراءالطبیعی قرار دارد (حتی اگر در طول مسیر چند لرزش ملایم ارائه دهد) و بیشتر به آثار جوآنا هاگ مانند “دختر ابدی” یا داستان “آن‌ها” اثر رودیارد کیپلینگ نزدیک است، داستان‌های دلخراشی درباره زندگی پس از مرگ که حس غم و اندوه پشیمان‌کننده، و نه ترس‌های ناگهانی، در مرکز توجه قرار دارد.

بی‌تردید، فیلم گرینس‌ون در مقایسه با نمونه‌های مشابه از نظر عمق احساسی با کمبودهایی مواجه است و در ارائه ویرانی احساسی که چنین داستان‌هایی می‌توانند به نمایش بگذارند، نیاز به کار بیشتری دارد. با این حال، تصاویر وحشی، سرد و روستایی فیلم که به زیبایی توسط فیلمبردار تایسون پرکینز به تصویر کشیده شده‌اند، به طرز شگفت‌انگیزی زیبا و قابل تأمل هستند. ظرافت‌های موجود در بازی‌های بازیگران اصلی نیز موفق می‌شود جذابیت و داستان محدود فیلم را گسترش دهد و فیلمی را ارتقا بخشد که گاهی اوقات به نظر می‌رسد به راحتی می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد.

فیلم با مراسم خاکسپاری الیزابت در خانه‌ای مینیمالیستی و دورافتاده در نیوزیلند آغاز می‌شود، مکانی که با مناظر خیره‌کننده و تک‌رنگ احاطه شده است: تپه‌ها، دره‌ها و آب‌های یخ‌زده که در برابر افق وسیع و در سایه‌های آبی-سبز خاکستری قرار دارند. انتخاب این مکان همزمان اجتناب‌ناپذیر و بسیار مهم به نظر می‌رسد، زیرا با ایجاد حس جدیت و تنهایی که با طراحی صدای وهم‌آور تقویت می‌شود، نقش مهمی در روایت ایفا می‌کند. زمانی که جک بدون اطلاع قبلی به مراسم خاکسپاری می‌رسد و اصرار دارد که جیل او را دعوت کرده است.

نه تنها جیل هیچ ایده‌ای ندارد که جک کیست یا چه کسی ممکن است او را دعوت کرده باشد، بلکه هیچ‌کس در جمع جیل از دیدن جک خوشحال نیست. خصومت بی‌توجهانه زمانی واضح‌تر می‌شود که خواهر سخت‌گیر الیزابت، هلن (با بازی درخشان سارا پیرس که اهمیت بیشتری در داستان پیدا می‌کند) اشاره می‌کند که خواهرش تنها دو عشق داشت: خانه‌اش و جیل.

از آنجا که «Went Up the Hill» به عنوان یک داستان ارواح معرفی شده است، ما از همان ابتدا از دیگر شخصیت‌ها جلوتر هستیم و می‌دانیم که «چه کسی جک را به مراسم خاکسپاری دعوت کرده است؟» اما خوشبختانه، در طول داستان با شگفتی‌هایی روبرو می‌شویم، از جمله اینکه چگونه جک و جیل از طریق الیزابت با یکدیگر آشنا می‌شوند. خانه‌ای که جیل به طور حداقلی تزئین و مبله کرده است، بیشتر شبیه به یک نمایشگاه طراحی اسکاندیناوی است تا یک خانه واقعی و زندگی‌شده. به عنوان مثال، اتاق خواب جیل تنها شامل یک تشک ساده است که مستقیماً روی زمین قرار گرفته و در کنار تابوت الیزابت قرار دارد.

به لطف این سادگی، فضای داخلی گرینس‌ون کیفیتی صحنه‌ای و نزدیک دارد، یک سادگی زیبا که به ما اجازه می‌دهد بر روی اجراها تمرکز کنیم. ترسناک بودن داستان به زودی پس از ورود جک آغاز می‌شود، زیرا پیش‌زمینه شخصیت‌ها به تدریج و به صورت پراکنده آشکار می‌شود. نشانه‌ای نگران‌کننده از سوءاستفاده وجود دارد که نشان می‌دهد جک ممکن است توسط مادرش بدرفتاری شده باشد (و توسط هلن نجات یافته باشد)، نه اینکه بی‌رحمانه رها شده باشد. همان‌طور که جک و جیل اجازه می‌دهند الیزابت شب به شب کنترل را به دست بگیرد، نزدیکی آن‌ها نیز به تدریج افزایش می‌یابد، تا جایی که دو نفر با حرکاتی که به نظر می‌رسد به صورت مکانیکی هماهنگ شده‌اند، رابطه جنسی برقرار می‌کنند. پیشنهاد اینجا این است که الیزابت در طول آن جک را تسخیر می‌کند — شاید این کار را می‌کند، شاید هم نه.

از آنجا که «Went Up the Hill» در نهایت درباره راه‌هایی است که انسان‌ها با از دست دادن عزیزانشان سوگواری می‌کنند، آنچه برای جک و جیل واقعی به نظر می‌رسد، مهم‌تر از دانستن این است که آیا واقعاً روحی وجود دارد که آن‌ها را متحد کند. در این میان، هم کریپس و هم مونتگومری به شدت به شخصیت‌های خود متعهد هستند و اطمینان حاصل می‌کنند که ما آن‌ها را در جایی که از نظر ذهنی و روانی قرار دارند، ملاقات کنیم. شاید «Went Up the Hill» می‌توانست ما را از نظر احساسی بیشتر تحت تأثیر قرار دهد، اما همچنان یک بررسی زیبا از غم و اندوه را به جا می‌گذارد.

پست‌های مرتبط

برداشت‌های لوکارنو: از مهارت‌های اما تامپسون تا دلایل استفاده شرکت‌ها از جشنواره سوئیسی برای نمایش‌های اولیه و بازنگری‌های تحسین‌شده

برداشت‌های لوکارنو: از مهارت‌های اما تامپسون تا دلایل استفاده شرکت‌ها از جشنواره سوئیسی برای نمایش‌های اولیه و بازنگری‌های تحسین‌شده

جشنواره فیلم لوکارنو به عنوان یکی از معتبرترین رویدادهای سینمایی اروپا شناخته می‌شود که با حضور ستارگان برجسته‌ای مانند اما تامپسون و جکی چان، توجه رسانه‌ها و صنعت سینما را به خود جلب…

توسطتوسطJohn Hopewell,Marta Balagaمرداد ۲۵, ۱۴۰۴
پشیمانی بزرگ لئوناردو دی‌کاپریو از رد پیشنهاد «Boogie Nights» سی سال پیش

پشیمانی بزرگ لئوناردو دی‌کاپریو از رد پیشنهاد «Boogie Nights» سی سال پیش

لئوناردو دی‌کاپریو در مصاحبه‌ای با پل توماس اندرسون فاش کرد که بزرگ‌ترین پشیمانی حرفه‌ای‌اش رد کردن نقش در فیلم “شب‌های بوگی” است، اما اکنون پس از ۳۰ سال، با فیلم “یک نبرد پس…

توسطتوسطزیبا برهانیمرداد ۲۲, ۱۴۰۴
کارگردان «Unknown Number: The High School Catfish» درباره پیچش عجیب داستانی که اینترنت را شگفت‌زده کرده است

کارگردان «Unknown Number: The High School Catfish» درباره پیچش عجیب داستانی که اینترنت را شگفت‌زده کرده است

مستند “شماره ناشناس: کلاهبرداری دبیرستانی” نتفلیکس داستان لورین لیکاری و اوون مک‌کنی را روایت می‌کند که قربانی آزار سایبری توسط مادر لورین، کندرا لیکاری، شدند. این مستند به بررسی پیام‌های تهدیدآمیز و تحقیقات…

توسطتوسطعلی محتشمشهریور ۱۲, ۱۴۰۴
گفتگوی انحصاری با آنا ماریا مورلی درباره چشم‌انداز جدید برای The Apartment از Fremantle

گفتگوی انحصاری با آنا ماریا مورلی درباره چشم‌انداز جدید برای The Apartment از Fremantle

آناماریا مورلی، مدیر جدید The Apartment، با موفقیت در جشنواره‌های کن و ونیز و پروژه‌های جدید، چشم‌اندازی دوگانه برای شرکت دارد: حفظ پیوستگی با رویکرد قبلی و معرفی استعدادهای جدید. او همچنین به…

توسطتوسطعلی محتشمشهریور ۸, ۱۴۰۴
بررسی فیلم «Went Up the Hill»: ویکی کریپس و داکر مونتگومری در داستانی شبح‌وار و جذاب - سرگرما