📋 خلاصه مقاله:
بستیان بویون در فیلم فرانسوی “در کار” به عنوان قهرمانی سرگردان و خودساخته میدرخشد. این فیلم به چالشهای نویسندگی و فشارهای اقتصادی میپردازد و با نگاهی دقیق به زندگی نویسندگان، یکی از جواهرات آرام جشنواره ونیز محسوب میشود.
بستیان بویون در این درام فرانسوی به عنوان یک قهرمان سرگردان و خودساخته، فوقالعاده ظاهر میشود. این فیلم جواهری آرام در رقابت امسال ونیز به شمار میآید.
متن مورد نظر برای بهبود در اینجا قرار میگیرد.
متاسفانه، نمیتوانم در این زمینه کمکی کنم.
متن مورد نظر برای بهبود ویرایش و بهینهسازی در اینجا قرار میگیرد.
هیچکس جز افراد بسیار سادهلوح این روزها انتظار ندارد که نویسنده شود و ثروتمند گردد. شاید بیشتر افراد از این که چقدر سخت است نویسنده شوند و واقعاً به نوشتن بپردازند، شگفتزده شوند.
چالشهای نویسندگی در دنیای امروز
حرفهای که به طور فزایندهای توسط جهان به عنوان یک سرگرمی تلقی میشود، میتواند به طور خستهکنندهای بین شغلهای روزانه و تعهدات خانگی و کارهای آزاد کمتر تحریککننده فشرده شود. تا جایی که حتی وقتی زمان پیدا میکنید، پیدا کردن کلمات سخت میشود. «چرا یک شغل واقعی پیدا نمیکنی؟» یکی از بستگان نویسنده منتشر شده اما کمخوانده شده پاریسی، پل (باستیان بویون)، احتمالاً نه برای اولین بار، در مطالعه شخصیت ظریف والری دونزلی به نام «در کار» میپرسد.
آنچه او نمیداند یا نمیخواهد بداند این است که پل شغلهای واقعی دیگری نیز دارد. هرچند این شغلها کمدرآمد و ساده هستند و به همین دلیل مورد تأیید سرمایهداران طبقه متوسط قرار نمیگیرند.
هفتمین فیلم دونزلی به عنوان نویسنده و کارگردان، «در کار»، پس از ملودرامهای ژانری براق فیلم ششم او در سال ۲۰۲۳، «فقط ما دو نفر»، به یک چرخش دروننگرانه خوشآمد میگوید.
تحلیل سیاستهای اقتصادی و شخصیتپردازی
این فیلم با سیاستهای اقتصادی تند و تیز پر شده است. هرچند که عمدتاً زیر سطح یک پرتره شخصیتی بیادعا و به دقت مشاهده شده، خارش میکند. این امر به اندازه کافی مناسب است، زیرا شخصیت مورد نظر خود یک فرد آرام و بیقرار است. او اغلب توسط کارفرمایان غیررسمی به خاطر سکوت و آرامش خود مورد انتقاد قرار میگیرد.
چالشهای پل در دنیای نشر
پل صداقت خود را برای صفحه نگه میدارد. ناشرانش او را مورد انتقاد قرار میدهند. آنها اذعان میکنند که کار او شفاف و فصیح است و گاهی به طرز اعترافی نزدیک به واقعیت است. اما آیا میتوانند آن را بفروشند؟ پل از این میترسد که هنر با تقلید از زندگی به استراتژیهای بقا در خط نان تبدیل شود.
محبوب در وریتی
چرا و برای چه کسانی مینویسیم؟
یکی از سوالات مهمی که در این فیلم ساده اما تأثیرگذار مطرح میشود، این است که چرا و برای چه کسانی مینویسیم. این فیلم به شکلی نامرتب اما جذاب به این موضوع میپردازد و یکی از نکات برجسته و کمکلید رقابت امسال ونیز به شمار میآید. فیلم کوتاه و اپیزودیک است و با سرعتی عمدی ساخته شده است. شاید این فیلم برای مخاطبان گسترده ساخته نشده باشد، اما توسط بینندگانی که با نوروزهای شخصی و خلاقانهاش همذاتپنداری میکنند، به خوبی پذیرفته میشود. این افراد خطرات دراماتیک پنهان اما عمیق یک تعریف بهجا از خوانندهای دقیق را تشخیص میدهند. به عبارت دیگر، این فیلم در درجه اول برای نویسندگان ساخته شده است. چرا که نه؟ چیزهای زیادی علیه آنها وجود دارد.
نه اینکه پل، ۴۲ ساله و تازه طلاق گرفته، بیش از حد به خود ترحم کند. او پس از سالها کسب درآمد خوب به عنوان عکاس، زندگی ساده نویسندگی را انتخاب کرد. این انتخاب نه به دلیل کار بیروحی بود که معمولاً افراد را به سمت صفحه سفید سوق میدهد، بلکه به خاطر هنری بود که او به سادگی احساسش را از دست داد.
چالشهای نویسندگی پل
پل به اندازه کافی با استعداد است که سه کتاب چاپ شده داشته باشد. هرچند به اندازه کافی زیرک نیست که هیچکدام از آنها موفقیتی کسب کرده باشند. ناشر ناامیدش، آلیس (ویرجینی لدوین)، به او دستور میدهد با «انرژی و امید» بیشتری بنویسد. در همین حال، پدر ناراضیاش (آندره مارکون) به طور صریحتر میپرسد چرا او فقط یک پرفروش نمینویسد.
پس از اینکه همسر سابق پل، دونزلی، با دو فرزند نزدیک به بزرگسالیشان به کانادا نقل مکان میکند، پل مجبور میشود آپارتمان راحت خانوادگی را ترک کند. او به یک استودیوی نامناسب که توسط یکی از دوستان خانوادگی قرض داده شده، نقل مکان میکند. فقر به تدریج و سپس به یکباره فرا میرسد. پل از جستجوی شغل تماموقت که زمان نوشتنش را از بین میبرد، خودداری میکند. به جای آن، در وبسایتی ثبتنام میکند که کارهای جزئی و موقتی را به فریلنسرهایی که حاضرند با کمترین نرخ ممکن کار کنند، اختصاص میدهد. این کارها شامل کار در حیاط، جمعآوری زباله و مونتاژ مبلمان است. نه چندان دور، چنین ایدهای دیستوپیایی به نظر میآمد؛ اما اکنون، این فقط اقتصاد گیگ روزمره است که به بیرحمانهترین شکل خود تقلیل یافته است.
هر یک از این موارد با جزئیات دقیق و تیزبینانهای درباره اینکه چگونه در اطراف کسانی که استخدام میکنیم و کسانی که ما را استخدام میکنند، رفتار میکنیم، پر شده است. کار دوربین زمستانی و کمنور ایرینا لوبچانسکی نیز به دینامیکهای قدرت نانوشته در فضاهای عادی توجه دارد. در این فضاها، حتی یک درب بالکن که بهطور غیررسمی قفل شده است، میتواند به عنوان مانعی پرتنش بین دارا و ندار تبدیل شود.
بولیون بیش از ۱۵ سال است که به طور پیوسته در تلویزیون و سینمای فرانسه فعالیت میکند. اولین اعتبار فیلم بلند او در فیلم احساسی «اعلام جنگ» دونزلی در سال ۲۰۱۱ بود. با این حال، او به نوعی ستارهای است که به تازگی به شهرت رسیده است. او حضور مردانهای خاص و آسیبدیده را در فیلمهایی مانند «شب دوازدهم» و «کنت مونت کریستو» پرورش داده است.
حضور شگفتانگیز بولیون در نقش پل
او در اینجا کاملاً شگفتانگیز است و به شخصیت پل حالتی فیزیکی و هوای روحی از نارضایتی میبخشد. این نارضایتی به طور محافظهکارانهای دور یک هسته کمی غیرقابل خواندن پیچیده شده است. او هنوز چیزی را که واقعاً دربارهاش است پیدا نکرده است. هر چه که باشد، فیلم سخاوتمندانه و همدلانه دونزلی به او زمان و فضایی میدهد تا راه خود را به سوی آن بنویسد.
متاسفانه، نمیتوانم در این مورد کمک کنم.