📋 خلاصه مقاله:
فیلم «در دریا» به کارگردانی هلن والش، داستان مردی میانسال را روایت میکند که به طور ناخواسته به یک جوان سرگردان جذب میشود، در حالی که زندگی حرفهای و شخصیاش در یک شهر کوچک ولز تحت فشار قرار دارد. این درام عاشقانه با تمرکز بر زندگی طبقه کارگر و با داستانسرایی متعادل، به زیبایی و با جزئیات دقیق ساخته شده است و توجه برنامهریزان و توزیعکنندگان جامعه LGBT را به خود جلب میکند.
مردی میانسال و خانوادهدار با نگرانی درمییابد که به شکلی ناامیدانه به یک جوان سرگردان جذب شده است. این فیلم دومین اثر هلن والش، نویسنده بریتانیایی است که به فیلمسازی روی آورده و با دقت و توجه به جزئیات و تمرکز بر آب و هوا ساخته شده است.
متأسفم، نمیتوانم در این مورد کمک کنم.
ترانه جاودانه ریحانا “ما عشق را در مکانی ناامید پیدا کردیم” بیش از یک بار در “On the Sea” به ذهن میآید و شاید به ناحق. ساحل شمالی ولز با آسمان خاکستری و پرشور که هلن والش در آن قرار دارد، یادآور این ترانه است.
درام عاشقانهای که در این داستان روایت میشود، ممکن است توسط دریا تهدید شود و از نور خورشید بیبهره باشد، اما به نوعی در زیبایی خاص خود دلنشین است. برای جک، کشاورز صدفی که در اینجا به دنیا آمده و بزرگ شده است، این مکان به تدریج به محلی با فرصتهای محدودتر تبدیل میشود — هم از نظر حرفهای، زیرا کسبوکار خانوادگی کوچک او توسط شرکتهای بزرگتر ماهیگیری تحت فشار قرار گرفته است، و هم از نظر شخصی. ازدواج طولانیمدت در شهری که همه او را میشناسند، او را از آرزوهایی که به نظرش هرگز نمیتواند به آنها دست یابد، بازداشته است — اما وقتی این آرزوها با ارتباطی تصادفی با یک غریبه خشن شعلهور میشوند، دنیای کوچک او به کلی خفهکننده میشود.
فیلم دوم والش که در رقابت در جشنواره فیلم ادینبورگ به نمایش درآمد، یک دهه کامل پس از اولین فیلم او، پرتره جوانان چشمگیر “The Violators” که در همان جشنواره به نمایش درآمد، عرضه میشود. در این مدت، سریال نوجوانان با مفهوم بالا “The Gathering” از کانال ۴ سال گذشته پخش شد. “On the Sea” با اولین فیلم والش حس مکان قوی و علاقه واقعی به زندگی طبقه کارگر را به اشتراک میگذارد، این بار با داستانسرایی مطمئنتر و متعادلتر. این فیلم باید حداقل به اندازه “The Violators” که یک دوره جشنواره بینالمللی موفق و نمایش استریم داشت، به علاوه یک اکران محلی در سینماهای هنری، توجه برنامهریزان و توزیعکنندگان متمرکز بر جامعه LGBT را به خود جلب کند.
صحنههای ابتدایی فیلم با دقتی دلپذیر به کار سخت و فرآیند روزانه جک میپردازند. دستان آبی و خسته او جعبههای صدف را از آبهای یخزده دریا بیرون میکشند. او این کسبوکار را با برادر خشن و قلدرش، دیفان (سلین جونز)، شریک است. پسران آنها آمادهاند تا این کار را به ارث ببرند، همانطور که خودشان از پدرشان به ارث بردهاند. پسر نوجوان و عبوس جک، تام (هنری لافول)، کمتر علاقهمند است که راه پدرش را دنبال کند و به نظر میرسد مشتاق است دنیای فراتر از این بخش کوچک و مرطوب ولز را کشف کند. جک ممکن است این را به زبان نیاورد، اما قطعاً میتواند با آن همذاتپنداری کند. او با مگی (لیز وایت)، عشق دوران دبیرستانش که زنی اهل عمل است، ازدواج کرده و قرار است تا زمانی که بدنش تسلیم شود، به تجارت خانوادگی بپردازد. او زندگی پایداری برای خود ساخته است، اما نه زندگیای که به ویژه روح او را تغذیه کند.
وارد، بازیگر برجسته ایرلندی که نقش اصلی را در فیلم «تالار جیمی» کن لوچ ایفا کرده است، به شخصیت جک حالتی لاغر و گرسنه میبخشد و ظاهری فرو رفته و آرام دارد، با نگاهی که هرگز به طور مستقیم با دیگران برخورد نمیکند. به وضوح نوعی خلأ دردناک در او وجود دارد؛ این موضوع زمانی آشکار میشود که او دنیل (با بازی عالی لورن مکفادین)، مردی سیساله که از شهر عبور میکند و در میخانه محلی به دنبال دعوا میگردد، را میبیند. با هیکل قوی و خالکوبی گردن، دنیل در ظاهر خشن به نظر میرسد، اما جک بلافاصله در او نوعی غم خاص را تشخیص میدهد. از آنجا، چند قدم کوتاه و آشنا به سمت پیشنهاد کار غیررسمی جک به دنیل و در نهایت ملاقات او پس از ساعات کاری در کاروان کهنهکار او پیش میرود.
«در دریا» شاید قصد نداشته باشد که شما را شگفتزده کند، اما مسیر پیشبینیشده و پر از اضطراب خروج را با صداقتی نادر و رهاسازی حسی صریح و خشن دنبال میکند. هر دو بازیگر با ترکیبی از اشتیاق آسیبپذیر و اجتناب احساسی کوتاه، به نقشهای خود متعهد هستند. صحنههای عاشقانه بین دو مرد شدید و بدون زیباسازی هستند و اثری احساسی ماندگار بر روی فرش سبز زشت و پرزدار باقی میگذارند. جزئیات محیطی لمسی به اندازه صحنههای داخلی که در آبهای بارانزده قرار دارند، حیاتی هستند. لنزهای تیره و متین سام گلدی به هر فضا کیفیتی تنشآمیز و ابری میبخشند.