📋 خلاصه مقاله:
در قسمت ششم سریال “Alien: Earth”، شرکت Prodigy با ایجاد بدنهای مصنوعی به دنبال جاودانگی است، اما مرگ یکی از هیبریدها نشان میدهد که حتی در بدنهای مصنوعی نیز مرگ اجتنابناپذیر است. این وضعیت اعتبار شرکت را زیر سوال میبرد و آینده آن را تهدید میکند.
هشدار اسپویلر: این داستان شامل اسپویلرهایی از قسمت ششم فصل اول سریال “Alien: Earth” است که هماکنون در Hulu پخش میشود.
در لحظات ابتدایی “Alien: Earth”، رقابت برای جاودانگی بین پنج شرکت آغاز میشود: Weyland-Yutani، Threshold، Lynch، Dynamic و Prodigy Corporation. این سریال به دنبال Prodigy Corporation است که در آستانه انتشار یک پیشرفت علمی در ایجاد بدنهای مصنوعی با آگاهی انسانی قرار دارد. این شرکت شروع به آزمایش این فرآیند بر روی کودکان مبتلا به بیماریهای لاعلاج میکند. با سکونت کودکان در بدنهای بالغ خود، شرکت به خود میبالد که مرگ را به طور مؤثری پایان داده و به مصرفکنندگان فرصت خرید جاودانگی را میدهد.
در قسمت ششم با عنوان “مگس”، نشان داده میشود که یک هیبرید میتواند مرگ را شکست دهد. این پایان اختراعی است که شرکت پرودجی بر اساس آن ساخته شده است. پس از اینکه یکی از هیبریدهای جوان، توتلز (کیت یانگ) خود را در یک محفظه شیشهای با نمونههای بیگانه محبوس میبیند، توسط لانهای از مگسهای بیگانه مورد حمله قرار میگیرد و بلافاصله کشته میشود. در حالی که بقیه پسران گمشده از آنچه برای توتلز اتفاق افتاده بیخبرند، یک چیز مسلم است: هیچکس حتی در بدنی مصنوعی از مرگ در امان نیست.
یانگ با ورایتی درباره رقابت نانوشتهای که بین پسران گمشده وجود دارد، بازی در نقش یک بزرگسال با ذهن کودکی و کار با یک گوسفند واقعی در حین اجرای مرگ وحشتناک شخصیتش صحبت کرد.
تغییر نام توتلز و رابطهاش با کرش
در آستانه قسمت ۶، توتلز از کرش (تیموتی اولیفانت) میپرسد که آیا میتواند نامش را به افتخار دانشمند معروف دیگری، آیزاک نیوتن، به آیزاک تغییر دهد. این دو در آزمایشگاه شروع به صحبت میکنند. میتوان فهمید که توتلز به کرش به عنوان دانشمند اصلی مصنوعی در جزیره تحقیقاتی نورلند احترام میگذارد. آیا میتوان گفت که توتلز او را به عنوان یک الگوی پدرانه یا یک الگوی نقش میبیند؟ یا این خط بین هر دو مبهم است؟
این موضوع کمی از هر دو است. برای همه پسران گمشده، شخصیتهای والدینی بسیار واضحی وجود دارد. دیم سیلویا به عنوان مادر و آرتور به عنوان پدر یا عمو سرگرمکننده برای آنها حضور دارند.
نقش کیرش در زندگی پسران گمشده
با کیرش، این موضوع بیشتر شبیه زمانی است که شما یک معلم محبوب دارید. توتلز واقعاً میخواهد همه چیزهایی که او هست را تجسم کند. زیرا کیرش با آنها صادق است، بسیار مستقیم است و به آنها دروغ نمیگوید. وقتی بزرگسالان به کودکان حقیقت را میگویند، واقعاً به آن واکنش نشان میدهند. او سعی میکند رابین برای بتمن کیرش باشد و رابطه آنها مانند یک استاد و شاگرد است.
ارانا و من برای شخصیتهایمان چنین حسی داشتیم که بسیار رقابتی باشند و دائماً به یکدیگر نیش بزنند. واضح است که همه آنها بچه هستند. اما به نظر من برای کودکان، تفاوتهای سنی واقعاً اهمیت دارد. مثل وقتی که بچهها میگویند ۱۰ ساله نیستند، بلکه ۱۰ و نیم ساله هستند. با کرلی و توتلز، آنها بچههای بزرگتر هستند و واقعاً شغلهای واقعی به عنوان دانشمند در آزمایشگاه دارند.
بچههای شاغل و شغلهای بزرگسالانه
آنها شاغل هستند، مشغول و پرکار! این یک انتخاب عمدی است که کسی را شامل نکنید زیرا میخواهید احساس خاصی داشته باشید. اگر او کرلی را با خود برده بود، احتمالاً هنوز هم در اطراف بود. بخش زیادی از داستان توتلز و تبدیل شدن او به آیزاک، بزرگ شدن اوست. او کمی سریعتر از حد معمول بزرگ میشود. واقعاً کنجکاوی اوست که گربه را میکشد.
به نظر شما او درباره شرکت Prodigy در لحظات پایانی زندگیاش چه فکری میکند؟ او بدن و نام خود را برای شرکتی که او را از خانوادهاش به خاطر پیشرفتهای تکنولوژیکی جدا کرد، فدا کرد. در نهایت، Tootles در نام علم، همان چیزی که بسیار دوست داشت، جان میدهد.
ایمان و ناامیدی در برابر واقعیت
همانطور که شما در آمریکا میگویید، او واقعاً به آن باور داشت. او به آنچه به او گفته میشود، ایمان دارد و سپس از این که به عنوان یک بزرگسال با او رفتار نمیشود، ناامید میشود. بسیاری از کودکان تمایل دارند که سریع بزرگ شوند و او معتقد است که یک مرد بالغ است که به یک نام جدید نیاز دارد.
هدیهای بزرگ و فرصت دوم
فکر نمیکنم او به اندازه کافی آگاه باشد که ببیند ممکن است برخی چیزهای ناپسند در شرکت در حال وقوع باشد. از نظر او، او این هدیه بزرگ را دریافت کرده است. او قرار بود به عنوان یک کودک بیمار بمیرد و به او یک فرصت دوم داده شده است. اگر چیزی باشد، اگر او ادامه میداد، ممکن بود در خطر این باشد که یکی از افرادی باشد که با شرکت Prodigy همسو میشود.
شما با ویکتوریا، گوسفند، در صحنه مرگ توتلز کار کردید.
در نمایش، گوسفند توسط تی. اوچلوس، موجود بیگانه چشمدار، کنترل میشود. این موجود توتلز را به زمین میزند و در نهایت او را به مرگ توسط مگسهای بیگانه میکشاند. فرآیند صحنهسازی و تنظیم حرکات نهایی او، همراه با کار با یک حیوان زنده و جلوههای عملی مختلف چگونه بود؟
این تنها روزی بود که من بهعنوان تنها بازیگر در صحنه حضور داشتم. همه چیز را کنار هم گذاشتیم و آن را مانند یک نمایشنامه به صحنه بردیم. وقتی به محفظههای شیشهای رسیدیم، صحنههایی داشتیم که در آن گوسفند واقعی بود. سپس صحنههایی که گوسفند انیماترونیک فوقالعاده واقعی بود. واقعاً نمیتوانستید تفاوت را تشخیص دهید. تنها راه تشخیص تفاوت این بود که گوسفند برای مدت طولانی بیحرکت میماند. تنها چیزی که باید دیجیتالی میشد، مقداری از مواد ذوبشده و برخی از مگسهایی بود که پایین میپریدند. بیشتر آن عملی بود. آنها یک پمپ واقعی داشتند که به من اسپری میکرد. در حالی که مواد از دهانم در دوربین بیرون میآمد. چند نقطه روی صورتم بود، اما بیشتر آن را در حین فیلمبرداری ضبط کردیم.
در طول سریال، بوی کاوالیر (ساموئل بلنکین) به این افتخار میکند که این هیبریدها میتوانند مرگ را پایان دهند و عملاً جاودانگی ایجاد کنند. مرگ توتلز این را رد میکند و نشان میدهد که یک موجود هیبریدی میتواند تحت شرایط شدید بمیرد. به نظر شما این موضوع چه معنایی برای آینده شرکت پرودجی و عرضه قریبالوقوع این بدنهای هیبریدی دارد؟
این وضعیت یک وحشت کامل است. زیرا همه چیزهایی که پرودجی بر اساس آن هیبریدها را میسازد، دروغ است. همه این شرکتها در تلاشند تا از روشهای بسیار متفاوتی به جاودانگی دست یابند. با پرودجی، این کار با این بدنها انجام میشود. خطرات برای همه پسران گمشده دیگر به شدت افزایش مییابد. به ویژه با وندی [سیدنی چندلر]، زیرا واقعاً هیچکس در امان نیست.
برای Prodigy، این وضعیت واقعاً به سهام آنها ضربه میزند. آنها احتمالاً به دنیا گفتهاند که حداقل شش هیبرید دارند. اکنون ممکن است بخواهند نمایشی برگزار کنند که نمیتوانند از همه شش کودک استفاده کنند. یا باید تعداد بیشتری بسازند یا شاید نیاز به یک بهروزرسانی کوچک iOS داشته باشند. هنوز به پایان فصل نرسیدهایم و این برای آینده شرکت Prodigy خوب نخواهد بود.
این مصاحبه ویرایش و خلاصه شده است.