📋 خلاصه مقاله:
لورا سامانی، کارگردان ایتالیایی، با فیلم “یک سال مدرسه” در جشنواره فیلم ونیز جایزه بهترین بازیگر را برای جیاکومو کووی کسب کرد. این فیلم درباره زنی سوئدی است که در کلاس پسرانهای در ایتالیا ثبتنام میکند و به مرکز توجه تبدیل میشود. سامانی به تمایل جنسی و تفاوتهای جنسیتی پرداخته است.
کارگردان ایتالیایی لورا سامانی پس از موفقیت در سال ۲۰۲۱ با اولین فیلم بلند خود، افسانه فمینیستی واقعگرایانه جادویی “بدن کوچک”، به تازگی با اثر جدید خود “یک سال مدرسه” در جشنواره فیلم ونیز جایزهای کسب کرده است.
موفقیت در جشنواره فیلم ونیز
این فیلم در رقابت افقها جایزه بهترین بازیگر را برای تازهوارد جیاکومو کووی به دست آورد.
«یک سال مدرسه»، که در بوسان نیز به نمایش درخواهد آمد، درباره زنی جوان سوئدی به نام فرد است. او به تازگی وارد ایتالیا شده و در سال آخر یک کلاس تمامپسرانه در دبیرستان فنی شهر شمال شرقی تریسته در سال ۲۰۰۷ ثبتنام کرده است. فرد به سرعت به مرکز توجه تبدیل میشود. این توجه به ویژه از سوی سه دوست نزدیک مرد جلب میشود: آنترو حساس (کوی)، پاسینی محبوب اما شکننده (پیترو جیستولیزی) و میتیس محافظ مانند خرس (ساموئل ولتورنو). هر یک از این سه نفر به طور مخفیانه خواهان رابطه عاشقانه با فرد هستند. این موضوع باعث ایجاد اختلال در همه طرفها میشود و یک نمایش دراماتیک جذاب با سیاستهای جنسی و موانع جنسیتی را به وجود میآورد.
در ونیز با ورایتی درباره فیلم جدیدش صحبت کرد. او گفت که این فیلم “درباره تمایل” است و اینکه “چقدر تمایل جنسی بر اساس نوع بدنی که در آن زندگی میکنید متفاوت است”. او اضافه کرد: “من فقط درباره بدنها صحبت میکنم، نه درباره تمایلات جنسی یا چیز دیگری. فقط این که مرد بودن آسانتر است. زیرا حتی اگر ما، افراد مذکر و مؤنث، به همان چیزها تمایل داشته باشیم، نحوهای که جهان به ما اجازه میدهد این تمایلات را بیان کنیم، به ویژه در ابتدا و سپس بر اساس اراده خود عمل کنیم، متفاوت است.”
چه چیزی شما را به این داستان جذب کرد؟
«یک سال مدرسه» اقتباسی بسیار آزاد از کتابی به همین نام است که در اوایل قرن بیستم تنظیم شده است. من این کتاب را زمانی خواندم که در همان مدرسهای که داستان در آن جریان دارد، تحصیل میکردم و همسن شخصیتهای داستان بودم. بنابراین، در اینجا نوعی روایت متا وجود دارد.
تجربهای متفاوت در مدرسه
علاوه بر این، با اینکه کلاس من از نظر جنسیتی مختلط بود و دوستان دختر داشتم، تنها دختری بودم که به یک «گروه» سه نفره از پسرها پذیرفته شدم. بله، این یک امتیاز بود، اما به دلیل تنوع من، برخی فشارهای عجیب نیز به همراه داشت. ما در اینجا درباره افراد دگرجنسگرا صحبت میکنیم، بنابراین همانطور که انتظار میرود، بین پسرها و دخترها تنش جنسی وجود داشت. به نوعی، برای اینکه با آنها باشم و دختری نباشم که دربارهاش صحبت میشود، مجبور بودم «مردانه» رفتار کنم، اگر این معنا داشته باشد.
تغییرات در رفتار و ظاهر
هر «گروه» زبان و کدهای خصوصی و راههای مخفی خود را برای اشاره به یکدیگر دارد. به یاد دارم که حتی لباسهایم را به سمت لباسهای آنها تغییر میدادم. به عنوان مثال، دیگر دامن نمیپوشیدم. به معنای واقعی کلمه، سعی میکردم جا بیفتم. اینجا بود که شروع شد.
تجربههای فیلمبرداری
همچنین، بعد از «Piccolo Corpo» واقعاً نمیخواستم دوباره با اسبها و دامنهای بلند فیلمبرداری کنم، حداقل برای مدتی.
بازیگران: چالشها و تجربهها
به نظر من، بازیگران همگی غیرحرفهای هستند. چگونه آنها را پیدا کردید و با آنها کار کردید؟
ما ابتدا به دنبال بازیگران در تریسته گشتیم. این اولین باری بود که با یک کارگردان انتخاب بازیگر کار میکردم. زیرا در مورد انتخاب بازیگر کمی حساس هستم و واقعاً میخواهم بازیگران محافظت شوند. بنابراین با داویده زورولو آشنا شدم که یکی از بهترین کارگردانان انتخاب بازیگر در ایتالیا است.
تجربه همکاری با داویده زورولو
او کار فوقالعادهای انجام داد و همچنین یک دستیار در تریسته به نام آلخاندرو بون پیدا کرد. او را به عنوان مربی بازیگری به صحنه آوردم. بنابراین این یک زنجیره از رویدادهای خوشحالکننده بود. به همراه آلخاندرو، شبهای زیادی را به جشن و شادی گذراندیم. به مهمانیهای دانشگاهی رفتیم و در بارها و کافهها و پاپهایی که جوانان در آنجا حضور داشتند، وقت گذراندیم.
کشف استعدادهای جدید
به این ترتیب بود که جاکومو کووی که نقش آنترو را بازی میکند و پییترو جیوستولیزی که نقش پاسینی را بازی میکند، را در دو بار مختلف پیدا کردیم. ساموئل ولتورنو که نقش میتیس را بازی میکند، را در یک دبیرستان پیدا کردیم. این سه نفر یکدیگر را نمیشناختند اما در همان شهر زندگی و تحصیل میکردند.
در مورد استلا وندویچ از سوئد که نقش فرد را بازی میکند، چه میگویید؟
در همین حال، ما یک فراخوان بازیگری در استکهلم برگزار کردیم. استلا در سال آخر دبیرستانی با تمرکز بر هنر بود و در آنجا فیلمنامهنویسی و بازیگری میخواند. آرزو میکنم که ما هم در ایتالیا چنین مدرسهای داشتیم. از همان ابتدا، از اولین ویدئوی خود، مشخص بود که چیزی خاص در او وجود دارد. او بسیار باهوش و برای سنش بسیار بالغ است.
زبان و نقش آن در فیلم
فرد در فیلم به زبان ایتالیایی صحبت میکند. آیا او قبلاً این زبان را میدانست؟
نه. وقتی استلا به ایتالیا رسید، فقط انگلیسی و کمی فرانسوی صحبت میکرد، البته به جز سوئدی. زبان در این فیلم ابزاری برای انتقال احساسات و دینامیک قدرت است. من عاشق بازی با زبان در فیلمهایم هستم. بچههای گروه به یک گویش محلی صحبت میکنند، مثل بقیه مردم تریسته. بنابراین او باید زبان را یاد میگرفت، درست مثل شخصیتش در فیلم.
موسیقی و تأثیر آن در فیلم
در مورد گروههای راک مستقل ایتالیایی که آهنگهایشان در فیلم استفاده شده صحبت کنید. من واقعاً آهنگ پایانی را دوست داشتم.
بله، من عاشق صحبت درباره انتخابهای موسیقیام هستم. این فرآیند طولانی بود اما در نهایت بسیار ساده شد. تصمیم گرفتم فقط از موسیقی منطقه استفاده کنم. این موسیقی راک مستقل است و عمدتاً پست پانک. در منطقه ما، شهر پوردنونه مکان اصلی بود که از آنجا پست پانک در ایتالیا شروع به گسترش کرد.
تاریخچه موسیقی پست پانک در پوردنونه
در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸، گروههای زیادی به وجود میآمدند و سپس ناپدید میشدند. برخی با گروههای دیگر ترکیب میشدند و دوباره ظاهر میشدند. بسیاری از آنها آهنگهایی به زبان انگلیسی مینوشتند. آهنگ نهایی توسط گروهی به نام Prozac+ است. این گروه یکی از گروههای مورد علاقه من بود وقتی که همسن شخصیتهای فیلم بودم.
انتخاب آهنگ “Più niente”
من آهنگ “Più niente” را به یاد آوردم که در سال ۲۰۰۴ نوشته شده بود. به نظر میرسید که این آهنگ برای فیلم نوشته شده است. از مدیر موسیقی خواستم که با جیان ماریا آکوسانی تماس بگیرد. از ۱۲ سالگی طرفدارش بودم. در ابتدا او خیلی مایل نبود، زیرا این آهنگ برای او بسیار شخصی بود و نمیخواست آن را بازسازی کند.
همکاری با الیسا
سپس نسخه اولیه فیلم را به او نشان دادم. به محض اینکه او موافقت کرد، من حتی بیشتر خواستار شدم. از او خواستم که آهنگ را دوباره ضبط کند. میخواستم نیمه دوم آهنگ توسط یک صدای زنانه خوانده شود. این صدا متعلق به الیسا است که یکی از مشهورترین خوانندگان پاپ در ایتالیا است و او نیز از همان منطقه است. خوشبختانه او موافقت کرد.
این مصاحبه برای وضوح و اختصار ویرایش شده است.