📋 خلاصه مقاله:
فیلم “یک دعای کوچک” به کارگردانی انگوس مکلاکلن، داستانی از زندگی واقعی و چالشهای خانوادگی را در وینستون-سیلم، کارولینای شمالی روایت میکند. این فیلم با بازی دیوید استراترن و جین لوی، به موضوعاتی چون سقط جنین و PTSD میپردازد و با همدلی و صداقت، احساسات انسانی را به تصویر میکشد.
یکی از دوستانم که تدوینگر فیلم است، هر بار که او را میبینم، همان شکایت را میکند: «هیچکس فیلمی درباره زندگی واقعی مردم نمیسازد.»
چالشهای ژانر «برشی از زندگی»
این حرف نادرست نیست. ژانر «برشی از زندگی» لزوماً مانند فیلمهای ترسناک یا ابرقهرمانی و حتی اقتباسهای بازیهای ویدئویی، سینماها را پر نمیکند. به همین دلیل است که «A Little Prayer» در ژانویه ۲۰۲۳ در ساندنس به عنوان یک تسکین بزرگ و یک کشف آرام ظاهر شد.
انگوس مکلاکلن یکی از متفکرانهترین و قطعیترین فیلمهای مستقل آن سال را ارائه داد. او همان فیلمسازی است که فیلمنامه “جونباگ” او بیست سال پیش به شهرت امی آدامز کمک کرد.
محل وقوع داستان
“یک دعای کوچک” در وینستون-سیلم، کارولینای شمالی اتفاق میافتد. در اینجا، یک پدرسالار فروتن به نام دیوید استراترن با کمبودهای جدی فرزندان بالغ خود روبرو میشود. این فرزندان شامل ویل پولن و آنا کمپ هستند.
روابط خانوادگی
در حالی که همسر خوشمشرب او، سلیا وستون، روزها را با عروس مورد اعتمادش، جین لوی، سپری میکند، شوهرش با معشوقه پسرش، داشا پولانکو، دست و پنجه نرم میکند. این انتخابها او را به یک مواجهه احساسی اجتنابناپذیر میکشاند.
این فیلم به موضوعات متنوعی مانند سقط جنین و PTSD کهنهسربازان میپردازد. این کار را به شکلی بیزمان و صادقانه انجام میدهد، همانطور که بهترین فیلمهای مستقل میتوانند احساسات را منتقل کنند. ورایتی با فیلمساز و ستاره فیلم در حالی گفتوگو کرده است که فیلمشان دومین آخر هفته اکران محدود خود را تجربه میکند.
ایدهپردازی فیلم
انگس، این ایده چگونه به شما رسید؟
آنگوس مکلاکلن: من نه سال پیش شروع به نوشتن کردم. اکنون که بازنگری میکنم، متوجه میشوم که وقتی دخترم ۱۵ ساله بود، آغاز کردم و حالا او ۲۴ ساله است. اغلب به این فکر میکنم که به صورت ناخودآگاه مینویسم و بعداً متوجه میشوم که به دنبال چه چیزی بودم. بسیاری از این نوشتهها درباره بزرگ شدن دخترم و تبدیل شدن او به یک انسان است. هنوز هم میخواهم از او محافظت کنم و به او بگویم چه کاری انجام دهد، اما دیگر نمیتوانم.
عناصر فیلمنامه و الهامات
این فیلمنامه عناصر زیادی از چیزهایی که قبلاً نوشتهام دارد. نمینشینم و بگویم، “میخواهم دوباره درباره فرزندان بالغی که با والدینشان زندگی میکنند بنویسم”، که مشابه “جونباگ” است. یا درباره از دست دادن یک فرزند دوباره. حتی جنبههای سیاسی حساس این فیلم – مانند PTSD یا حق انتخاب زنان – هرگز فکر نمیکنم که میخواهم فیلمی درباره آن بنویسم. من به مردم علاقهمندم و این نیت من است.
دیوید استراترن: من این فیلم را به عنوان روایتی از نحوه زندگی مردم توصیف میکنم. این موضوع در فرهنگی که ما از همسایگان و جوامع خود جدا شدهایم، اهمیت زیادی دارد. زمانی بود که مردم دور هم جمع میشدند و درباره اتفاقات روزمره صحبت میکردند. اداره پست و فروشگاه مواد غذایی، مکانهای اجتماعی بودند که اکنون تحت تأثیر فناوری مدرن قرار گرفتهاند. این فیلم برای من مانند برداشتن سقف خانهای در پایین جاده است و نشان میدهد که “آه بله، این مردم هم با مسائل مشابهی روبرو هستند.” مردم تلاش میکنند و سعی دارند بهترین کار را برای گذر از زندگی انجام دهند. در این فیلم، یک عنصر ساده از همدلی وجود دارد.
مدیریت مسائل بهموقع و حفظ حس بیزمانی
آنگوس، با توجه به مسائلی که ذکر کردید، مانند سقط جنین و PTSD، فیلم بسیار به موقع به نظر میرسد. چگونه این عنصر را مدیریت میکنید و همچنان این حس بیزمانی را حفظ میکنید؟
AM: زمانی که این مسائل به خانواده خود فرد میرسند، بسیار متفاوت میشوند. وقتی باید بگویید این چیزی که شاید من با آن مخالفت دارم یا با آن مشکل دارم، برای کسی که دوستش دارم اتفاق میافتد. این برای من جذاب است. من به اندازهای بزرگ هستم که به یاد بیاورم این اتفاق در دوران بحران ایدز رخ داد. جایی که مردم نظرات قوی داشتند و سپس کسی که میشناختند بیمار شد و این ایده آنها را از قلب انسانی دور کرد.
گروه بازیگران و دینامیک طبیعی آنها
این گروه بازیگران دینامیک فوقالعاده طبیعی دارند. درباره کنار هم قرار دادن آنها صحبت کنید.
AM: به عنوان کسی که بازیگر بودهام، واقعاً از آزمون گرفتن از افراد خوشم نمیآید. من با یک مدیر انتخاب بازیگر عالی به نام مارک بنت کار میکنم. او همچنین در فیلم “Junebug” بازیگران را انتخاب کرد و امی آدامز را به ما معرفی کرد.
همکاری با بازیگران برجسته
من قبلاً از دیوید خواسته بودم که در فیلم قبلیام، “Abundant Acreage Available” بازی کند، اما او نتوانست. او به اندازه کافی مهربان بود که با من در تماس بماند. من به بازیگری نیاز داشتم که دارای وقار و شرافت زیادی باشد.
تجربه همکاری با سلیا وستون
سلیا وستون در دو فیلم دیگر من حضور داشته و من او را دوست دارم. او در آن فیلم فوقالعاده است و توانایی این را دارد که با صداقت احساسی بالا و سپس به سرعت یک خط را به صورت کمدی تغییر دهد.
مارک ویل پولن و جین لوی را به من معرفی کرد. با جین، بعد از انتخاب او، کلیپهایی از سریال تلویزیونی او “Zoe’s Extraordinary Playlist” برایم فرستادند. دیدم که او بسیار با استعداد است زیرا میخواند، میرقصد و کمدی فیزیکی انجام میدهد. داشا پولانکو را میشناختم و فکر میکردم او عالی خواهد بود. دیگری که جالب است اشلی شلتون است که نقش بثانی را بازی میکند. همچنین آنا کمپ که در دو فیلم من بوده و من او را دوست دارم.
دینامیک خاص بین دیوید و جین لوی
دوست دارم به یکی از مهمترین صحنههای فیلم بپردازم که تبادل بین دیوید و جین لوی در پایان فیلم است. دیوید، شما با جین دینامیک خاصی دارید. آیا احساس پدرانهای نسبت به او دارید، همانطور که در فیلم اتفاق میافتد؟
AM: میخواهم اضافه کنم که این صحنه را در روز چهارم از ۱۹ روز فیلمبرداری انجام دادیم. جین به دیوید میگوید که آنها “روحهای همنوع” هستند. فیلمبردار فوقالعادهام، اسکات میلر، در مقابل آنها زانو زده بود. دوربین ابتدا روی جین بود، سپس به دیوید حرکت کرد و دوباره به جین برگشت. وقتی آن را در مانیتور دیدم، با خودم گفتم، “اگر هیچ چیز دیگری را خراب نکنم، این را دارم.” این صحنه تلاقی همه چیز است.
رویارویی دیوید با داشا
دیوید، شما همچنین یک رویارویی فوقالعاده با شخصیت داشا دارید. متوجه میشوید که او بچه پسرتان را نگه داشته است. این در حالی است که در یک رابطه پنهانی از همسرش، که جین نقش آن را بازی میکند، باردار شده است.
DS: واقعاً جالب است که شخصیت من درباره فرزندان بالغش چه میگوید. احتمالاً در بیشتر زندگیاش چنین احساسی نداشت. ناگهان به آگاهیای رسیده که اکنون با آن مواجه است. فکر میکنم این او را تا حدی شجاع میکند که بتواند آن را بیان کند. در مقیاس جهانی، دیدن مردی که قلبش را بیان میکند، فوقالعاده است.