📋 خلاصه مقاله:
رویدادی در دانشگاه مونموث با حضور همکاران بروس اسپرینگستین برگزار شد که به اشتراکگذاری خاطرات و داستانهای آلبوم “Born to Run” پرداختند. این رویداد شامل گفتگوها، نمایش فیلم و اجرای زنده با حضور اسپرینگستین و گروه E Street بود و به نقش این آلبوم در تاریخ موسیقی آمریکا پرداخت.
همگروهیهای سابق و فعلی، فارغالتحصیلان کلمبیا رکوردز، مدیران سابق و گروهی از عکاسان، تهیهکنندگان، مهندسان و راهاندازانی که با بروس اسپرینگستین در زمان نوشتن و ضبط سومین آلبومش، «Born to Run»، همکاری داشتند، روز شنبه در مقابل جمعیتی پر از ظرفیت در دانشگاه مونموث گرد هم آمدند.
اشتراکگذاری خاطرات و داستانها
آنها خاطرات و داستانهای خود را درباره آلبومی که رئیس را به یک ستاره تبدیل کرد، به اشتراک گذاشتند.
این رویداد که توسط آرشیو بروس اسپرینگستین و مرکز موسیقی آمریکایی (که در دانشگاه مونموث قرار دارد) حمایت میشود، در لحظهای پرطرفدار پیرامون آلبوم دیگری از اسپرینگستین برگزار شد.
با نمایش فیلم بیوگرافی دوره “نبراسکا” به نام “Deliver Me From Nowhere” در جشنواره فیلم تلوراید و اعلامیه نسخه لوکس و مورد انتظار آلبوم که هفته گذشته انجام شد، بخشی از یک سری چند روزه بود که به نقش این آلبوم در کارنامه اسپرینگستین و جایگاه آن در تاریخ موسیقی آمریکا اختصاص داشت.
اما این هنوز راک اند رول بود. بنابراین، مهمانان ویژه، صداهای ناگهانی، بحثها، توافقات، تجدید دیدارها و شگفتیها وجود داشت. یکی از این شگفتیها، زمانبندی برنامه با عنوان “اجرای زنده: ساعت ۵:۱۵ بعدازظهر” بود. برنامه سخنرانان یا شرکتکنندگان در پنل را فهرست نکرده بود. اما یک خط از آیتمهای بزرگ پوشیده در طول پشت صحنه تئاتر پولاک دانشگاه مونموث وجود داشت که به طرز مشکوکی شبیه به تقویتکنندهها، درامها و سایر تجهیزات موسیقی به نظر میرسید.
راز و رمز در طول سخنرانیهای مقدماتی که به زمان استراحت ناهار ساعت ۱۱ صبح اشاره میکرد، بیشتر شد. یادآور میشد که همه باید به موقع به تئاتر برگردند تا بتوانند دوباره تلفنهای خود را در کیفهای Yondr قفل کنند. این شرط شب قبل در طول نمایش فیلمهای نادر از جلسات ضبط “Born to Run” بود. این فیلمها توسط آرشیودار ویدئویی غیررسمی اسپرینگستین، تام زیمنی، گردآوری شده بود. اما هیچکس در جمع انتظار نداشت که تا پایان روز با بروس اسپرینگستین و گروه E Street به آهنگهای “Born to Run” و “Thunder Road” همخوانی کنند. مهمانان ویژه و اعضای سابق گروه E Street، دیوید سانسیوس و ارنست “بوم” کارتر نیز حضور داشتند.
یک گفتگوی اولیه با عنوان بیضرر “در تقاطع: بروس اسپرینگستین و کلمبیا رکوردز” به مخاطبان انرژی اولیهای بخشید. این نشست توسط موسیقیشناس و دیجی ریچ روسو برگزار شد.
حامیان بروس اسپرینگستین در کلمبیا
در این نشست، سه کارمند سابق کلمبیا، پیتر فیلبین، پل راپاپورت و مایکل پیلت، گرد هم آمدند. آنها در زمانی که بقیه شرکت نسبت به این هنرمند جدید که به اندازهای که انتظار داشتند فروش نداشت، مطمئن نبودند، وفاداران و حامیان سرسخت بروس اسپرینگستین در کلمبیا بودند. مایک اپل، مدیر اسپرینگستین در آن زمان نیز به آنها پیوست.
مدیران با داستانهای جذاب درباره برنامهریزان رادیویی سرسخت، حضار را سرگرم کردند. به عنوان مثال، مدیر موسیقی یک ایستگاه در لسآنجلس پس از شنیدن اولین بار آهنگ “Born to Run” گفت: “فکر میکنم او خیلی زمزمه میکند.” رپاپورت بعداً به آن مدیر برنامه تلگرامی فرستاد که میگفت: “حدس بزن چه کسی فقط در هفته اول به ده تای برتر راه پیدا کرد.”
واکنشهای متفاوت ایستگاههای رادیویی
برخی ایستگاههای رادیویی دیگر ممکن است از طرف مدیر اپل که از برخی ایستگاههای رادیویی مانند WNEW-FM نیویورک ناراضی بود، یک جوراب کریسمس پر از زغال واقعی دریافت کرده باشند. این به دلیل خودداری آنها از پخش آهنگهای اسپرینگستین بود.
استراتژی موفق اپل
اپل همچنین با استراتژی خود که منجر به قرار گرفتن اسپرینگستین بر روی جلد هر دو مجله تایم و نیوزویک شد، حضار را سرگرم کرد. ظاهراً او همچنین درخواست مصاحبه از پلیبوی را رد کرد زیرا آنها حاضر نبودند جلد مجله را به بروس اختصاص دهند. او گفت: “به آنها گفتم این کار هیجانانگیزتر خواهد بود.”
همچنین در برنامههای صبحگاهی، گفتگوی بین عکاس اریک میولا و خواهر کوچکتر اسپرینگستین، پم، جالب توجه بود. اریک میولا مسئول تصاویر روی جلد آلبوم Born to Run است. پم اسپرینگستین نیز یک عکاس حرفهای است. او به عنوان یک مصاحبهگر جذاب، دانش فنی و درک عمیقی به گفتگو آورد. همچنین گرمایی غیرمنتظره نسبت به موضوع دوربین میولا نشان داد. آرشیوها از نمایشگاهی از آثار میولا از جلسه جلد در یک گالری در پردیس دانشگاه مونموث حمایت میکنند که تا اوایل دسامبر برای عموم باز است.
پس از بازگشت از استراحت ناهار، برنامه چاپی تغییر کرد و جلسهای با عنوان «نوشتن آهنگ ‘Born to Run’» به تعویق افتاد. همه چیز بخشیده شد وقتی دو صندلی آورده شد و مدیر اجرایی مرکز، رابرت سانتلی، مهمان خود را معرفی کرد. کسی که بیشترین اطلاعات را درباره موضوع در دست داشت: آقای بروس اسپرینگستین.
گفتگو با بروس اسپرینگستین
در طول ۴۰ دقیقه بعدی، اسپرینگستین با لباس همیشگی خود روی صحنه ظاهر شد. او شلوار و جلیقه سیاه بر روی پیراهن دکمهدار خاکستری پوشیده بود و شیک و تازه اصلاح شده به نظر میرسید. او با میل درباره اینکه چگونه هنوز در دفترچههای مارپیچ مینویسد صحبت کرد. همچنین گفت که شنیده بود ۲۳,۰۰۰ نسخه از اولین آلبومش را فروخته است و با خود فکر کرده بود، «این همه آدم که این آلبوم را میخرند کی هستند؟»
اسپرینگستین درباره شش ماهی که صرف نوشتن این آهنگ کرد، صحبت کرد. او از گوش دادن به آلبومها در خانهاش در آدرس ۷ ½ وست اند کورت در لانگ برنچ گفت. او درباره تمام عناصری که برای الهام گرفتن از صدای آلبوم بعدیاش جذب کرد، صحبت کرد. دوین ادی، فیل اسپکتور و بیچ بویز از جمله این الهامات بودند. «پسرها، ماشینها و دخترها، موضوعات اساسی راک اند رول» — اما او همچنین میدانست که نمیخواهد شبیه یک گروه قدیمی به نظر برسد.
یادگیری نواختن پیانو
او درباره یادگیری نواختن پیانو نیز صحبت کرد. او آکوردهای گیتار را به آکوردهای پیانو تبدیل میکرد. این کار را در خانه مادربزرگ مادریاش انجام میداد. پیانوی اسپینت آئولیان در خانهاش در لانگ برنچ قرار داشت و او آلبوم را روی آن نوشت.
نوشتن آلبوم ‘Born to Run’
پنل بعدی با عنوان «نوشتن آلبوم ‘Born to Run’» بار دیگر اسپرینگستین را به همراه مدیرش جان لاندو و زندگینامهنویسش پیتر ایمز کارلین به صحنه آورد. اسپرینگستین به اشتراک گذاشت که اخیراً با جیمی آیون، که در آن زمان یک مهندس جوان و مشتاق بود و با دروغ وارد جلسه شده بود، در ماشین رانندگی کردهاند. آنها از آسبرری پارک و زادگاه واقعی اسپرینگستین در فریهولد، نیوجرسی عبور کردهاند و سفرشان را در خانهای که آلبوم در آن نوشته شده بود به پایان رساندهاند. اسپرینگستین بازگو کرد که وقتی ‘Born to Run’ را تمام کرد، نوار را به خانهاش در لانگ برنچ برد و آن را پخش کرد. وقتی تمام شد، فکر کرد: «بله، این همون صدای لعنتی منه… هنوز هم یکی از ضبطهای مورد علاقهام است.»
رابطه هنرمند و مدیر
رابطه بین هنرمند و مدیر به بهترین شکل با این تبادل روشن شد، چه کسی موافق باشد یا نه: «ما میخواستیم بزرگترین آلبوم راک اند رول تاریخ را بسازیم»، اسپرینگستین گفت. «این کاری است که انجام دادیم»، لاندو به آرامی پاسخ داد.
استیو ون زندت فرصت یافت تا داستان افسانهای لحظهای که به گروه پیوست را بازگو کند. او در استودیو حضور داشت و نوازندگان حرفهای و گرانقیمت سازهای بادی که برای ضبط آهنگ “Tenth Avenue Freeze-Out” آورده شده بودند، چیزی را که کسی میخواست نمینواختند. زیرا هیچکس در استودیو نمیدانست چگونه به آنها بگوید چه میخواهند، بهویژه اسپرینگستین. او از استیو پرسید که نظرش چیست. استیو به دوستش گفت که به نظرش افتضاح است. دوستش از او خواست که وارد شود و آن را درست کند. ون زندت وارد استودیو شد، به نوازندگان بادی گفت که نتهایشان را دور بیندازند و بخشهایشان را برایشان خواند. او وضعیت را اینگونه میدید: “این افراد دارند رکورد دوست من را خراب میکنند.”
مشارکت گری تلنت
در مقابل، این بود مشارکت گری تلنت در این پنل:
“گری، آیا از دیدگاه یک نوازنده بیس نظری داری؟”
تلنت میکروفونش را روشن کرد. “خیلی طول کشید.” او دوباره میکروفون را خاموش کرد. وقتی اصرار کردند، میکروفون را دوباره روشن کرد. “باید انجام میشد، پس انجامش دادم.”
اسپرینگستین با هیجان گفت: “این نوازنده بیس است.”
روی بیتان: “نواختنش فوقالعاده بود.”
تجربه آیووین در میکس آلبوم
آیووین شاید احساسیترین فرد در میزگرد بود. او توضیح داد که هرگز به تنهایی یک آلبوم را میکس نکرده بود، اما مطمئن بود که میتواند این کار را انجام دهد. او تقلید دقیقی از صدای اسپرینگستین که شب به شب پشت سرش میایستاد انجام داد: “نه. دوباره. دوباره. دوباره.” آیووین توضیح داد که هیچ ایدهای نداشت که اسپرینگستین کیست. او با شوخی گفت: “من هرگز در نیوجرسی نبودهام!”
آیووین هرگز چیزی مانند شدت و حرارتی که اسپرینگستین و ای استریت در جلسات ضبط خود ارائه میدادند ندیده بود. اما به آنها همه چیز را مدیون بود زیرا آنها به او یاد دادند “چگونه یک انسان باشد.”
اما لحظه نهایی پنل به وضوح برنامهریزی شده بود. یک گیتار الکتریک در کنار ون زندت قرار داشت. اسپرینگستین با گفتن این جمله که “این بزرگترین کمکی است که استیو ون زندت به حرفه من کرده است” آن را مقدمهچینی کرد.
نقش ون زندت در آهنگ “Born to Run”
در یکی از بازدیدهایش از استودیو، ون زندت اشاره کرد که او یک آکورد مینور خاص را در یک ریف در “Born to Run” دوست دارد. اما او یک مزیت داشت. او آهنگ را صدها بار نشنیده بود، بنابراین آکوردها را واضحتر شنید. این چیزی نبود که اسپرینگستین قصد داشت. او اصرار داشت که “این یک شکست کامل میبود” اگر ون زندت به آن اشاره نمیکرد.
در شهر ازبری پارک، فروشگاهی وجود دارد که تیشرتی معروف به فروش میرساند. روی آن نوشته شده: “شنیدم بروس ممکن است بیاید.” حضور اسپرینگستین در سمپوزیوم تضمین نشده بود. اما مشارکت فعال و باز او در پانلها دلپذیر و کمی شگفتانگیز بود.
حضور بروس اسپرینگستین و گروه E Street Band
وقتی او آنجا بود، بعید نبود که گیتار آکوستیک را بردارد. اما اینکه کل گروه E Street Band به همراه بوم کارتر و دیوید سانسیوس، که هر دو در “Born to Run” نواختهاند، در یک تئاتر ۷۰۰ نفره به اجرای کامل و پرصدای “Thunder Road” و “Born to Run” بپردازند، واقعاً شگفتانگیز بود. این تنها ضبطهای منتشر شده از E Street Band است.
آرشیوهای اسپرینگستین پیش از این سمپوزیومهایی به افتخار دو آلبوم اول اسپرینگستین برگزار کرده بودند. این آلبومها شامل “Greetings from Asbury Park” و “The Wild, the Innocent, and the E Street Shuffle” بودند. اما این رویدادها در مقایسه با امسال کوچکتر بودند.
اهداف و استانداردهای رویداد امسال
به گفته سانتلی، یکی از اهداف رویداد امسال این بود که نشان دهد چه نوع برنامههایی را میتوان از BSACAM انتظار داشت. این برنامهها زمانی که خانه جدید ما سال آینده افتتاح شود، برگزار خواهند شد. سمپوزیوم امسال استاندارد بالایی را برای دنبال کردن تعیین کرده است.