📋 خلاصه مقاله:
فیلم «دوست خاموش» به کارگردانی ایلدیکو انیدی، تلاش انسانها برای ارتباط با گیاهان در سه دوره زمانی مختلف را بررسی میکند. این فیلم با بازی تونی لیانگ چیو-وای، به موضوعاتی چون درک طبیعت و فلسفه شرقی میپردازد و به عنوان بیانیهای زیستمحیطی دیده میشود.
در اکران ونیز فیلم «دوست خاموش»، کارگردان مجارستانی ایلدیکو انیدی به مشاهده تلاش مردم برای ارتباط با گیاهان در سالهای ۱۹۰۸، ۱۹۷۲ و ۲۰۲۰ میپردازد. البته این اولین بار نیست. در درام سال ۱۹۹۹ او «سایمون جادوگر»، یک گیاه به عنوان شاهد در یک تحقیق قتل حضور داشت.
ارتباط با گیاهان در دهههای گذشته
او توضیح میدهد: «وقتی در دهه ۱۹۷۰ نوجوان بودم، همه چیز درباره ‘قدرت گل’ بود. موج بزرگی از آزمایشها برای ارتباط با گیاهان وجود داشت. این آزمایشها با استفاده از حسگرها یا رابطها برای درک آنچه بین گیاهان اتفاق میافتد، انجام میشد. هدف این بود که بفهمیم چگونه گیاهان جهان را درک میکنند و با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. این موج بعد از مدتی فروکش کرد، اما اکنون میتوانم احیای آن را ببینم.»
«آن زمان واقعاً زیبا و سادهلوحانه بود»، انیدی میگوید و به متخصص بازجویی کلیو بکستر اشاره میکند که یک گیاه را به دستگاه دروغسنج متصل کرده بود. اکنون، یکی از شخصیتهای او به یک گل شمعدانی گلدانی ‘آموزش’ میدهد که چگونه یک دروازه را باز کند.
آزمایشهای علمی و واکنش گیاهان
«این آزمایش کوچک بر اساس چیزی بود که در نوجوانی خوانده بودم. یک دانشمند حسگرهایی را روی گیاه خود قرار داد و متوجه شد که هر بار که با ماشین به خانه میرسد، گیاه واکنش نشان میدهد. او سیگنالهای الکتریکی کوچک را تقویت کرد و توانست درب گاراژ خود را باز کند»، او با خنده میگوید.
تمایل به درک موجودات دیگر
«این تمایل قوی برای درک ‘دیگری’ وجود دارد: یک گیاه، یک حیوان یا یک انسان دیگر. این در وجود ما نهفته است. اما طنز سبک برای من واقعاً مهم بود. نمیتوانیم خودمان را اینقدر جدی بگیریم.»
«دوست خاموش» داستان سه فرد مختلف را در سه زمان متفاوت در همان دانشگاه آلمانی دنبال میکند. این داستان شامل اولین دانشجوی زن در آنجا، یک جوان که از او خواسته شده تا از گیاه محبوبش مراقبت کند و یک عصبشناس از هنگ کنگ است که در طول همهگیری در آنجا گیر افتاده است.
علاقه به درخت جینکو
آخرین نفر که به یک درخت جینکو مرموز در باغ گیاهشناسی علاقهمند است، توسط تونی لیونگ چیو-وای بازی میشود. او در اولین فیلم اروپایی خود نقشآفرینی میکند.
گفتگوی فلسفی با تونی
«من گفتگوی بسیار جالبی با تونی داشتم، زیرا او به شدت به جریانهای فلسفی فیلم علاقهمند بود. ما کتابها و سخنرانیهای TED را به اشتراک گذاشتیم. او به من گفت که فلسفه شرقی تماماً درباره یگانگی است. کنجکاوی طبیعی برای فهمیدن چگونگی بودن در این جهان با هم و جدا بودن وجود دارد.» اینیدی، نامزد اسکار برای «در بدن و روح» میگوید.
پذیرش جدایی از طبیعت
«این فقط درباره تکرار اینکه ما ‘بخشی از طبیعت’ هستیم نیست، بلکه درباره پذیرش جدایی ما از آن است. تنها بخش کوچکی از آنچه میتوانیم با حواس انسانی خود درک کنیم وجود دارد. اگر با این موضوع صلح کنیم، شاید شروع به زندگی متفاوتی کنیم.» او مشاهده میکند.
بیانیهای زیستمحیطی یا سیاسی
«دوست خاموش» میتواند به عنوان بیانیهای زیستمحیطی یا حتی سیاسی و دعوتی برای احترام به طبیعت دیده شود. اما اینیدی از چنین کلمات بزرگی پرهیز میکند.
او میگوید: «بیان نکردن یک بیانیه برای من بسیار مهم بود. بسیاری از تغییرات در زندگی ما میتواند به راحتی اتفاق بیفتد اگر فقط کمی دیدگاه خود را تغییر دهیم.»
تولید و فروش فیلم
این فیلم که توسط Films Boutique به فروش میرسد، توسط Pandora Film، Inforg-M&M Film، Galatée Films و Rediance Films تولید شده است.
اهمیت مهربانی در زندگی
او ادامه میدهد: «اگر به صورت مبارزاتی درخواست مهربانی کنید، کار نمیکند. اما من همیشه نسبت به نشان دادن تنها جنبه تاریک شکاک هستم. این حقیقت دارد که همه جا هست، اما تنها حقیقت نیست. هر روز، من را شگفتزده میکند که چگونه مهربانی در غیرمنتظرهترین لحظات و مکانها ظاهر میشود.»
نمایش زندگی درونی گیاهان
او باید راهی پیدا میکرد تا گیاهان را نشان دهد و در عین حال زندگی درونی آنها را نیز پیشنهاد دهد.
«من بسیار مصمم بودم که این کار ساده باشد. با این حال، با در نظر گرفتن محدودیتهای انسانی، چیزهایی وجود دارد که فقط میتوانیم به طور مبهم حدس بزنیم. فیلمبرداری از یک درخت به شیوهای حسی و حساس دشوار است. درخت چهرهای ندارد. ما زمان زیادی را با فیلمبردارم گرگلی پالوش صرف فکر کردن به این موضوع کردیم.»
درخت در شهر و دیدگاه انسانی
«این درخت در وسط یک شهر بود که به ما اجازه داد تا دیدگاه انسانی را در آغوش بگیریم. اما حتی در این فضای تحت کنترل انسان، موجودات پیچیدهای وجود دارند که زندگی دارند و آنچه ما انجام میدهیم را مشاهده میکنند. و ما کاملاً از آن بیخبر هستیم.»
بازگشت به کار کارل بلسفلدت
برای قسمت ۱۹۰۸، او به کار عکاس آلمانی کارل بلسفلدت بازگشت که به خاطر عکسهای سیاه و سفید از گیاهان شناخته شده است.
«آنها عجیب و غریب نبودند: یک کلم، یک پیاز، یک شاخه کوچک. اما میتوانستی هنرمند پشت آنها را ببینی، خدا یا طبیعت، در اوج شکوفایی. احساس میکردی که در سیارهای ناشناخته هستی و به موجودات بیگانه نگاه میکنی.»
نگاه به طبیعت در دوران همهگیری
او همچنین در دوران همهگیری یاد گرفت که چگونه به طبیعت نگاه کند، مشابه شخصیت لیونگ.
تجربهای شخصی با طبیعت
«من در مرکز بوداپست زندگی میکنم، در طبقه چهارم، و یک درخت گیلاس بزرگ جلوی پنجرهام است. در دوران قرنطینه، دیدن تغییرات آن و ایجاد ارتباطی بسیار شخصی شگفتانگیز بود. آپیچاتپونگ ویراستاکول هم همین تجربه را داشت، هرچند او خوششانستر بود — او کل باغ را داشت.» او با لبخند میگوید.
تاثیر فیلم بر گروه
«در این نوع سکوت، ما بالاخره متوجه شدیم که تنها نیستیم. بعدها، فیلم کل گروه ما را تغییر داد. آنها را مجبور کرد که توجه کنند و وقتی در خیابانی با درختان قدم میزدند، کمی متفاوت بودند.»
اشتراکگذاری شعر
پس از مصاحبه، انیدی شعری از شاندور وئورس به نام «مرزهای محو» را به اشتراک میگذارد.
«وقتی شروع به تحلیل شخصیت خود میکنید، تجربه میکنید که مرز بین روح شما و دیگران به تدریج از بین میرود.
تجربه همذاتپنداری با دیگران
اگر به چشمان همنوع خود نگاه کنید، احساسات او را حس میکنید و متوجه میشوید: ‘این هم من هستم.’ اگر سگی را نوازش کنید، دنیای او با دنیای شما ترکیب میشود: ‘این هم من هستم.’ اگر دستتان بر روی یک قطعه مبلمان بماند، سکوت بیساختار آن را جذب میکنید: ‘این هم من هستم.’
اتحاد روحها و تجربه شادی
روح شما فقط متعلق به خودتان نیست و روح همه متعلق به شماست. همه چیز شفاف است، گویی از کریستال ساخته شده است. ناگهان، به طور بینهایت فراوان میشوید؛ بدن و روح شما تازه میشود و کار، استراحت، همراهی و تنهایی شما را با شادی برابر پر میکند.»
«او این را خیلی بهتر از من میگوید»، او مینویسد.