📋 خلاصه مقاله:
راشل ابیگیل هولدر در فیلم “عشق، بروکلین” عشق خود به محله نیویورک را با داستانی عاشقانه و پیچیده به تصویر میکشد. این فیلم با بازی آندره هلند، نیکول بهاری و دیواندا وایز، به بررسی روابط انسانی و تأثیر گسترش شهری بر ساکنان بروکلین میپردازد.
راشل ابیگیل هولدر، فیلمساز تازهکار، دانش و علاقه خود را به گوشهای در حال تغییر از نیویورک به نمایش میگذارد. این علاقه در اجراهای فوقالعاده سهگانه مرکزی آن منعکس شده است.
عشق به بروکلین: نامهای عاشقانه به مردم و مکانها
“عشق، بروکلین” نامهای عاشقانه به مردم و مکانهای محله نیویورک است که به نام آن نامگذاری شده است. این فیلم همچنین نمایشگاهی برای استعدادهای سه بازیگر جذاب اصلی آن است. در رقابت دراماتیک ایالات متحده در ساندنس، آندره هلند، نیکول بهاری و دیواندا وایز نقش نیویورکیهای خلاق و موفق را در یک مثلث عشقی پیچیده بازی میکنند.
فیلمسازان تازهکار و اودیسه عاشقانه
فیلمسازان تازهکار، کارگردان راشل ابیگیل هولدر و فیلمنامهنویس پل زیمرمن، یک اودیسه عاشقانه آرام را میبافند. این اودیسه با حرارت صمیمی میجوشد و در عین حال به عنوان یک مطالعه شخصیت دوستداشتنی از محله محبوب و همیشه در حال تکامل عمل میکند.
کیسی (بهاری) و راجر (هلند) قبلاً با هم بودند، اما اکنون فقط دوستان هستند. یا شاید نه؟ به نظر میرسد که هنوز به یکدیگر علاقه دارند و زمانی که با هم میگذرانند را گرامی میدارند. در همین حال، رابطه سطحی راجر با نیکول (وایز)، بیوهای که در حال سوگواری است، به سمت جدیتر شدن میرود. این تغییر زمانی رخ میدهد که دختر جوانش الی (کادنس ریس) شروع به نگاه کردن به او به عنوان یک پدر میکند. این شخصیتها همچنین به عنوان حرفهایهایی تعریف میشوند که نمیتوانند این زندگیها را در جایی جز بروکلین داشته باشند. راجر یک روزنامهنگار است که مأمور شده تا مقالهای بلند درباره چگونگی رشد این بخش از نیویورک، به ویژه برای ساکنان سیاهپوست آن، بنویسد. در عین حال، کیسی صاحب یک گالری هنری است که در حال بلعیده شدن توسط گسترش شهری است.
فیلمنامه زیمرمن به دو جنبه مهم میپردازد: خرد روابط بین شخصیتها و تغییرات کلان اقتصادی و اجتماعی در محل زندگی آنها. این فیلمنامه با دقت به روابط مدرن افراد در دهههای ۳۰ و ۴۰ زندگی میپردازد. چگونه یک رابطه را شروع کنیم و چه زمانی آن را پایان دهیم؟ چگونه وقتی فرزندی داریم، قرار بگذاریم؟ هولدر بازیگران را با حساسیت ملایم قاببندی میکند و لحظات کوچک احساسی را که آنها در مواجهه با این مسائل تجربه میکنند، به تصویر میکشد.
بیش از هر چیز، فیلم به اهمیت بروکلین برای مردمش اذعان دارد و فرهنگ خاص و ریتم زندگی آن را منعکس میکند. فیلمسازان نوع افرادی که در آنجا زندگی میکنند را به خوبی درک میکنند. آنها میدانند چگونه صحبت میکنند، چه کارهایی انجام میدهند و کجا کار میکنند.
تفاوتهای فرهنگی و جغرافیایی
فیلم حتی به تفاوتهای بین ساکنان بروکلین و کسانی که در جزیره خواهرش منهتن و پسرعموی غربیاش لسآنجلس زندگی میکنند، با نگاهی طنزآمیز میپردازد. این دوگانگی بین خونسردی و آرامش در مقابل کمی سختگیری و تظاهر به خوبی نشان داده میشود. هولدر با استفاده از آثار هنری پویا از هنرمندان محلی و موسیقیهای محلی، به اعتبار این تصویرسازی میافزاید.
«عشق، بروکلین» به بهترین شکل شخصیتهای خود را در چند صحنه متمایز به تصویر میکشد. این داستان یک روز در کلانشهری را روایت میکند که بسیاری از مردم احتمالاً آن را تجربه کردهاند.
برنامهریزی با عزیزان
گاهی اوقات با افرادی که دوست دارید برنامهریزی میکنید، اما در نهایت با کسانی روبرو میشوید که سعی در اجتناب از آنها دارید. این موقعیتها میتوانند به بحرانهای کوچک و پشیمانیهایی منجر شوند که ناشی از کلمات احمقانهای هستند که در زمان نامناسب گفته شدهاند.
افشاگریهای الکلی
الکل میتواند احساسات و حقایقی را برملا کند که باید پنهان میماندند. این افشاگریها اغلب به جریحهدار شدن احساسات و بازنگری روابط منجر میشوند.
پایان روز با افشاگری و افسوس
در پایان روز، با افشاگریهای واقعی و افسوسهای سنگین روبرو میشوید. این لحظات میتوانند تأملبرانگیز باشند و به بازنگری در روابط و احساسات منجر شوند.
هالند با بهاری شیمی قابل لمسی دارد. نحوه شوخی و بازیگوشی راجر و کیسی به وضوح نشان میدهد که احساسات باقیماندهای بین آنها وجود دارد. این دو بازیگر آنقدر با یکدیگر راحت هستند که مخاطب برای شکوفایی این رابطه دلگرم میشود. با وجود اینکه فیلمنامه به وضوح نشان میدهد که آنها برای یکدیگر مناسب نیستند.
جذابیت بازیگران در نقشهای عاشقانه
دیدن هالند در نقش یک عاشق دلربا که از زمان “مهتاب” انجام نداده بود، بسیار جذاب است. او باید بیشتر در چنین نقشهایی ظاهر شود. بهاری در نقش کیسی، که شخصیتی متغیر و با اعتماد به نفس دارد، اولین نمایش حضور جذاب خود بر روی پرده بزرگ را از زمان موفقیت آخرین فیلمش در ساندنس ۲۰۲۰، “خانم جونتینث”، به نمایش میگذارد.
نقشآفرینی وایز و تاثیر آن بر داستان
وایز در نقش مادری مهربان و عاشقی جذاب، با آرامش و راحتی بازی میکند. او بهطور لطیفی به آشفتگی درونی نیکول اشاره میکند. هر سه بازیگر فوقالعاده هستند و مثلث عشقی را هم واقعی و هم جذاب میسازند.
وقتی تمرکز فیلم بر روی این سه نفر است، به اوج خود میرسد. با این حال، شخصیتهای دیگر که قرار است تنوع بروکلین را نشان دهند، به خوبی ترسیم نشدهاند. تنها کاساندرا فریمن که نقش یک کلکسیونر هنر متظاهر را بازی میکند و همیشه درباره خودش صحبت میکند، موفق به ایجاد خندههای طنزآمیز میشود.
چالشهای نمایش جمعیت در فیلم
علاوه بر این، صحنههای جمعیت، چه در پارکها و خیابانها و چه در مهمانیها، به طور غیرطبیعی کمجمعیت به نظر میرسند. شاید این مسئله به بودجه مربوط باشد، اما متأسفانه، این تصویر نادرستی از بخشی پرجنبوجوش از یک شهر بزرگ ارائه میدهد.
تأثیر گسترش شهری بر ساکنان بروکلین
«عشق، بروکلین» در بیان تأثیر گسترش شهری بر ساکنان قدیمی مردد به نظر میرسد. با وجود گفتگوها و نظرات مختلف شخصیتها، فیلم به پاسخهای قطعی نمیرسد. هرچند پرسیدن سوالات درست معمولاً کارساز است، اما این عدم قطعیت بر تأثیر کلی فیلم که باید ستایشی بزرگ از این مکان و مردمش باشد، اثر میگذارد.
شناخت عمیق سازندگان از بروکلین
هولدر و زیمرمن بروکلین را به خوبی میشناسند و علاقه زیادی به آن دارند. آنها خوششانس بودند که سه بازیگر توانمند را یافتند که احساسات زیادی را به تصویر میکشند. این بازیگران روایت عاشقانه را به طرز جذابی ملموس میکنند. به همین دلایل، «عشق، بروکلین» شایسته است که فراتر از کوههای یوتا دیده شود.