📋 خلاصه مقاله:
پایان فصل اول “دکستر: رستاخیز” با بازگشت دکستر به فرم اصلی خود، تنشهای پدر و پسری و ماجراجوییهای جدید در منهتن را به نمایش میگذارد. دکستر و هریسون با همکاری یکدیگر از دست پراتر فرار میکنند و پروندههای قاتلان را جمعآوری میکنند.
هشدار اسپویلر: این داستان شامل اسپویلرهایی از قسمت پایانی فصل اول “و عدالت برای همه…” از سریال “دکستر: رستاخیز” است که اکنون در Paramount+ در حال پخش است.
پایان فصل اول “رستاخیز” و بازگشت دکستر
طرفداران قدیمی “دکستر” باید از قسمت پایانی فصل اول “رستاخیز” راضی باشند. پایان سریال اصلی و همچنین “خون جدید” اخیر نتوانست انتظارات را برآورده کند. اما این پایان فصل بازگشت این فرانچایز به فرم اصلی خود را به خوبی به نمایش گذاشت. با پایانی که شامل اثر انگشتها، توهمات در گاوصندوقها و بیشتر از آن بود، تنشهای پدر و پسری به یک تراژدی شکسپیری میمانست. این پایان به اندازهای قوی بود که ماجراجوییهای بیشتری از دکستر در منهتن را توجیه کند.
به دکستر مورگان (مایکل سی. هال) بسپارید که در اتاق موزه یک جامعهستیز میلیاردر برای قاتلان زنجیرهای گرفتار شود. همکار سابقش و دوست اکنون مردهاش، آنجل باتیستا (دیوید زایاس) روی زمین افتاده است. مکالمات توهمی خاصی، همانطور که همیشه، با پدر مرده دکستر، هری (جیمز رمار) رخ میدهد. هری در این مکالمات او را به یاد کدش میاندازد. در این میان، حضور غافلگیرکننده برایان موزر — قاتل کامیون یخی (کریستین کامارگو)، که به عنوان برادر بزرگتر دکستر شناخته میشود و او را در فصل اول کشت، نیز دیده میشود. جیمز رمار در این قسمت یک جمله خندهدار “بکش لعنتی” را میگوید.

Peter Dinklage با احترام از زک دیلگارد/پارامونت+ با شو تایم
در این بخش، لئون پراتر با بازی پیتر دینکلیج به یک شرور در سبک جیمز باند تبدیل میشود. او در عمارتی پر از پروندهها و دوربینها زندگی میکند و ارتشی از خدمتکاران دارد. پراتر نه تنها به عنوان یک جمعآورنده قاتلان، بلکه به عنوان متقاضی مشتاق مدرسه دکستر از مسافران تاریک شناخته میشود. او پس از کشتن باتیستا، اولین قتل خود را انجام میدهد.
برنامه پراتر و دستیارش
برنامه پراتر و دستیار باهوش او، چارلی (اوما تورمن)، این است که دکستر را به مدت سه روز بدون غذا و آب در گاوصندوق نگه دارند تا بمیرد. در همین حال، او در حال برگزاری جشنی برای جمعآوری پول برای پلیس محلی در طبقه پایین است.
یک نکتهای که پراتر و چارلی به آن توجه نکرده بودند، این بود که باتیستا هنوز تلفن همراهش را با خود داشت. تلفنش با تماسی از طرف همکار سابقش، جوی کویین (دزموند هارینگتون)، زنگ میخورد. کویین در پیام صوتی میگوید که نگران اوست. زیرا پلیس نیویورک تماس گرفته و متوجه شده که باتیستا بازنشسته شده و دیگر پلیس نیست. اما همچنان پرونده قصاب بندر بی هاربر را دنبال میکند. کویین هیچ ایدهای ندارد که باتیستا مرده است. اما این موضوع قطعاً در فصل بعدی تأثیرگذار خواهد بود.

کریستین کامارگو در نقش برایان موزر
با تشکر از زک دیلگارد/پارامونت+
دکستر با گوشی موبایل در دست، به پسرش هریسون (جک آلکات) زنگ میزند. هریسون در حال حاضر با دوستدخترش جیجی رابطهای صمیمی دارد. او به مراسمی میرود که برای کار در آن استخدام شده بود. اما پس از ملاقات با پراتر دو قسمت پیش، از آن صرفنظر کرده بود.
راهنمایی دکستر به هریسون
در حالی که دکستر سعی میکند از داخل یک گاوصندوق به هریسون راهنمایی بدهد، دوربین روی فیستایم است. هریسون مشغول استفاده از مسیرهای پیشخدمتی و کدهای گاوصندوق برای حرکت در عمارت است. این بازی تلفنی که به یک بازی قدرت تبدیل میشود، جالب است. دکستر میخواهد او فرار کند، اما هریسون اصرار دارد بماند.
پایانبندی و نقش هریسون
این تعامل جالب اما ناامیدکننده است. پایانبندی عمدتاً هریسون را به عنوان یک شریک استراتژیک شایسته تثبیت میکند.
هریسون به منطقه گاوصندوق میرسد و باید یک کد هشت رقمی وارد کند. او فقط یک بار فرصت دارد قبل از اینکه زنگ خطر به صدا درآید و پلیس برسد. خوشبختانه، دکستر در اتاقی است که یک کابینت پرونده حاوی گنجینهای از اسناد درباره هر قاتل زنجیرهای در جهان، از جمله کسانی که دکستر در این فصل کشته است، وجود دارد. یکی از پروندهها مربوط به خود پراتر است که دکستر فکر میکند سرنخی برای باز کردن درب دارد.
عملیات سریع هریسون
بنابراین هریسون با روشن بودن فیستایم به سرعت وارد عمل میشود. در همین حال، چارلی تمام فصل را در کتهای شیک و در باتلاق اخلاقی گذرانده است. وقتی به هریسون میرسد و به نظر میرسد که میخواهد او را بکشد، دکستر طعمهای میاندازد. او به چارلی میگوید که پراتر همه چیز را کنترل میکند، زیرا او نیز پروندهای درباره او دارد. دکستر تهدید میکند که آن را ارسال خواهد کرد. پیشنهاد متقابل او این است که اگر آن را ارسال نکند، او هریسون را نخواهد کشت. اما دکستر باید همچنان در آنجا بماند و بمیرد. او بیرون میرود تا با پراتر روبرو شود.

پیتر دینکلیج در نقش لئون پراتر و جک آلکات در نقش هریسون مورگان
با تشکر از زک دیلگارد/پارامونت+
گفتگوهای نهایی چارلی با دکستر و سپس پراتر، پر از اشارات احتمالی برای حضور بیشتر او در فصلهای آینده است. شاید؟ او با مادر بیمار خود فرار میکند و به او میگوید که به “خانه” برمیگردند، هر جا که باشد.
فرار هیجانانگیز دکستر و هریسون
از گاوصندوق، تلفن همراه باتیستا در حال خاموش شدن است. ممنون اپل! بعد از اینکه دکستر نظرش را درباره شمارههایی که هریسون باید وارد کند تغییر میدهد، تلفن خاموش میشود. اما نگران نباشید، در باز میشود و این دو دوباره به هم میپیوندند. فرار پدر و پسر، که از راهروهای خدماتی عبور میکنند و زیر نظر مقامات NYPD به طور بداهه عمل میکنند، کاملاً “دکستر” بود. در زمانی که تکنولوژی همه جا هست، این صحنه کمی خندهدار بود.
دکستر تصمیم میگیرد تمام پروندههای مربوط به خودش و دیگر قاتلان را جمعآوری کند و با خود ببرد. او به هریسون میگوید که برود. اما پراتر او را میبیند، درست لحظاتی پس از اینکه چارلی به او نزدیک میشود و استعفا میدهد. پراتر به رئیس امنیت خود میگوید که تمام دوربینهای عمارت را خاموش کند و به دنبال هریسون میرود. او دکستر را به طبقه بالا فرا میخواند و اسلحهای به سمت سر هریسون میگیرد.
لحظه حساس دکستر و هریسون
پس از اینکه دکستر از پراتر میخواهد که به جای او، خودش را بکشد و او این درخواست را رد میکند، متوجه میشویم که “محافظتی” که دکستر دو قسمت پیش به پسرش داده بود و ما را به این باور رسانده بود که کاندومی برای ماجراجوییهایش با دوستدخترش است، یکی از سوزنهای مخصوص او برای خواباندن طعمهاش بود. هریسون پراتر را با آن میزند و او به زمین میافتد.
دکستر یک اتاق قتل در خزانه ایجاد میکند و یک روایت پایانی ارائه میدهد که با فصل چهارم زمانی که قاتل ترینیتی (جان لیتگو) را کشت، برابری میکند و مسیر دکستر را بازتعریف میکند.
قتل پراتر و تمیزکاری سریع دکستر
یک پراتر بسیار نالهکننده با یکی از چاقوهای موجود در اتاق کشته میشود. دکستر به سرعت، به قدری سریع که همسرم تحت تأثیر قرار گرفت، همه چیز را تمیز میکند. او زنگ خطر را به صدا در میآورد و با انگشت خونین پراتر از اتاق خارج میشود تا به قایقش برود. او جسد را درست جلوی مجسمه آزادی میاندازد. البته باید آنجا دوربینهایی باشد، درست است؟
طرح دکستر برای فریب پلیس
او باتیستا را در آنجا برای پلیسها میگذارد تا پیدا کنند و اسلحهای با اثر انگشت پراتر روی آن. آنها فکر میکنند او این کار را کرده است، که او هم کرده. اما آیا هیچکس قرار نیست به گزارشهای تلفنی آنجل نگاه کند و ببیند که او بعد از مرگش با هریسون مورگان تماس گرفته است؟ شاید این سرنخی برای کوئین در مسیر داستانی فصل بعدیاش باشد.
آینده دکستر و قاتل دماسبی
آیا همه از متروی میامی قرار است یکی یکی به نیویورک بیایند و به خاطر دکستر بمیرند؟ به یاد داشته باشید: قاتل دماسبی اریک استوناستریت هنوز آن بیرون است بعد از اینکه از نمایش “همیلتون” بیرون رفت.
در یک مونولوگ داخلی بسیار مناسب، هنگامی که دکستر بدن تکهتکه شده پراتر را از بین میبرد، سریال را دوباره به تمرکز میآورد. او که زمانی به انزوا محکوم شده بود، اکنون اعتراف میکند که به هریسون نیاز دارد. نه فقط به عنوان یک پسر، بلکه به عنوان یک محرم. در صدای پسزمینه به مخاطب میگوید: «من دقیقاً همان کسی هستم که باید باشم. دقیقاً همان کسی که تو میخواهی باشم.»
اما بیایید به بخش ناامیدکننده بپردازیم. برای هفتهها، پرونده قاتل نیویورک ریپر در حاشیه سریال حضور داشته است. این هیولای ترسناک مدام اشاره میکرد که کسی در زندگی دکستر است. ما فهمیدیم که سلاح انتخابی قاتل، ابزاری شبیه به اهرم بوده است. جنایتهای او هشت سال پیش به پایان رسیده و اکنون خانوادهها را با تماسهای تلفنی بیرحمانه در نیمهشب آزار میدهد.
افشای سلاح قتل
یکی از سلاحهای قتل او در میان مجموعه وحشتناک پراتر فاش شد. در قسمت پایانی، معما زمانی ملموس شد که دکستر در اتاق یادبود پراتر به قاتلان سریالی، یک پرونده پیدا کرد. روی آن: یک نام. آمادهاید؟ دان فرمت.
چه کسی؟ دقیقاً.
افشاگری و سوالات بیپاسخ
این افشاگری بیشتر سوالات را به جای پاسخها به جا گذاشت. آیا پراتر در حال دستکاری شواهد بود؟ آیا فرامت یک هیچکس است، یک سرنخ گمراهکننده یا کسی که قبلاً با نام دیگری ملاقات کردهایم؟
هدیه دکستر به کارآگاه کلودت والاس
فعلاً، دکستر پرونده ریپر را به عنوان هدیهای به کارآگاه کلودت والاس (کادیا سراف) سپرد. او پلیسی است که عاشق آهنگ “Stayin’ Alive” است و ممکن است غریزههایش در آینده داستان نقش حیاتی ایفا کند. این بیشتر از اینکه پایان فصل باشد، یک مسیر خردهنانی به سمت فصل دوم است.