📋 خلاصه مقاله:
مستند “شماره ناشناس: کلاهبرداری دبیرستانی” نتفلیکس داستان لورین لیکاری و اوون مککنی را روایت میکند که قربانی آزار سایبری توسط مادر لورین، کندرا لیکاری، شدند. این مستند به بررسی پیامهای تهدیدآمیز و تحقیقات پلیس میپردازد.
هشدار: این داستان شامل افشای جزئیات مستند “شماره ناشناس: کلاهبرداری دبیرستانی” است که اکنون در نتفلیکس در حال پخش است.
داستان نگرانکننده لورین لیکاری و اوون مککنی
مستند “شماره ناشناس: کلاهبرداری دبیرستانی” نتفلیکس، که در حال حاضر در رتبه اول فیلمهای برتر این پلتفرم قرار دارد، داستان نگرانکننده لورین لیکاری، یک دختر نوجوان، و دوستپسرش اوون مککنی را روایت میکند. در سال ۲۰۲۰، پس از تنها چند ماه از شروع رابطهشان، آنها شروع به دریافت پیامهای متنی آزاردهنده از یک تماسگیرنده ناشناس کردند.
پیامهای تهدیدآمیز و تاثیر آنها
یکی از پیامها چنین بود: “سلام لورین، اوون میخواهد از تو جدا شود.” پیام دیگری به دنبال آن آمد: “او دیگر تو را دوست ندارد و مدتی است که دوستت ندارد. واضح است که او مرا میخواهد.”
این زوج نوجوان که در یک دبیرستان کوچک در بیل سیتی، میشیگان تحصیل میکردند، نزدیک به دو سال به صورت متناوب مورد آزار و اذیت سایبری قرار گرفتند. در یک مقطع، روزانه ۴۰ تا ۵۰ پیام تهدیدآمیز و تهاجمی برای آنها ارسال میشد. حتی پس از جدایی، هر دو، لیکاری و مککنی، همچنان پیامهای متنی وحشتناکی از آزاردهنده خود دریافت میکردند. در یک مقطع، مزاحم که وانمود میکرد یکی از همکلاسیهای دیگر است که مککنی را دوست دارد، به لیکاری گفت که باید خودکشی کند.
تحقیقات پلیس و کشف حقیقت
پلیس محلی که توسط والدین لیکاری و مککنی مطلع شده بود، شروع به بازجویی از همکلاسیهای آنها و همچنین پسرعموی مککنی کرد و زندگی آنها را دچار آشفتگی کرد. در نهایت، افبیآی وارد ماجرا شد و به زودی کشف کرد که مجرم به دبیرستان بیل سیتی نمیرفت. آزاردهنده سایبری حتی یک نوجوان هم نبود. فردی که پشت این آزار و تهدیدهای بیوقفه بود، مادر خود لورین، کندرا لیکاری بود.

کندرا و لورین لیکاری
با اجازه از نتفلیکس
ورایتی با اسکای بورگمن، کارگردان «شماره ناشناخته: کلاهبرداری دبیرستانی» صحبت کرد. او اخیراً کارگردانی «مناسب برای تلویزیون: واقعیت بزرگترین بازنده» نتفلیکس را بر عهده داشته است.
دسترسی به افراد درگیر در پرونده
شما به گروه بزرگی از افراد درگیر در این پرونده، از جمله لورین و اوون، همکلاسیهایشان، والدین اوون، پلیس، مأموران FBI که روی این پرونده کار کردند و حتی کندرا لیکاری که در آگوست ۲۰۲۴ پس از گذراندن ۱۶ ماه حبس آزاد شد، دسترسی فوقالعادهای داشتید. آیا متقاعد کردن همه آنها برای شرکت در این مستند چالشبرانگیز بود؟ چرا فکر میکنید آنها موافقت کردند که در آن حضور داشته باشند؟
همه افرادی که با آنها صحبت کردیم، احساسات عمیقی نسبت به این داستان داشتند. این موضوع برای آنها بسیار فوری و خام بود. بنابراین، درخواست از آنها برای نشستن و صحبت با ما، به جلب اعتمادشان بستگی داشت. همچنین باید میفهمیدم چرا میخواهند داستانشان را بگویند. در بیشتر موارد، افراد فقط میخواستند شنیده شوند. آنها احساس میکردند که این داستان به دلیل عنصر آزار و اذیت سایبری، داستان مهمی برای گفتن است. این موضوع برای همه افراد درگیر به شدت آسیبزا بود.

با احترام از نتفلیکس
شما برخی از پیامهایی که ارسال شده بودند را نشان دادید، اما در طول پیشتولید چند تا از آنها را مرور کردید؟
حدود ۳۵۰ صفحه با پیامهای متنی متعدد در هر صفحه وجود داشت. کندرا و [مادر اوون] جیل آنها را چاپ میکردند و به نیروهای انتظامی تحویل میدادند. بنابراین، هزاران پیام متنی بود که ما آنها را مرور کردیم.
کندرا کمی مرموز است. به نظر میرسد او زمان زیادی برای فکر کردن به کارهایی که انجام داده بود، داشته است. در زمانی که زندانی بود، تحت درمان قرار داشت و همچنان به دیدن یک درمانگر ادامه میدهد. او به کارهایی که انجام داده، فکر کرده است. نمیدانم آیا او به طور کامل متوجه شده یا شناخته است که چه کاری انجام داده و چرا آن را انجام داده است. شاید فقط خود کندرا بتواند به این سوال پاسخ دهد.
او برای حضور در مقابل دوربین عصبی بود. زیرا گاهی اوقات فقط نشستن و تعریف کردن داستان خود میتواند استرسزا باشد. اما او فوقالعاده بود و در نهایت واقعاً از این تجربه لذت برد. در پایان گفت که این کار تا حدی سرگرمکننده بود. او به چیزها خندید و فکر میکنم این فرصتی بود برای او که به مسائل کمی عمیقتر فکر کند. هر بار که سوالی میپرسیدم، واقعاً باید به برخی چیزها فکر میکرد. فکر میکنم این برای او واقعاً خوب بود.
این واقعاً بر اساس مصاحبه او بود. ما نشستیم و با او صحبت کردیم. به دلیل نحوهای که او در مصاحبه رفتار کرد و به خاطر آنچه که میدانستیم و در داستان به آن پی بردیم، احساس کردیم که گنجاندن او به همان شکلی که قبل از افشای اینکه او مرتکب سایبر استاکینگ شده بود، دقیق است.
در تمام این داستانها، از “Abducted in Plain Sight” تا “Unknown Number”، رفتار مردم و عواملی که آنها را به چنین رفتارهایی سوق میدهد، احتمالاً یکی از جنبههای جالب هر داستان است. لحظات شگفتانگیز زیادی وجود دارد. اما برای من، واقعاً رفتار مردم است که داستان را اینقدر جذاب میکند.