📋 خلاصه مقاله:
مستند جدید الکساندر او. فیلیپ درباره کیم نواک، بازیگر مشهور، به بررسی زندگی و میراث او میپردازد. نواک پس از بازنشستگی به نقاشی روی آورد و مستند به تجربیات او در هالیوود و نقشهای برجستهاش مانند “سرگیجه” میپردازد. این فیلم بهطور احساسی به گذشته و حال او مینگرد.
جدیدترین مستند سینمایی از الکساندر او. فیلیپ، کارگردان پرکار، کار زیادی انجام نمیدهد. این مستند تنها با موضوع جذاب خود همراه است و همین کافی است.
پس از سالها بازنشستگی و انزوا، کیم نواک در سال ۲۰۱۴ به عنوان مجری در مراسم اسکار به صحنه بازگشت. این بازگشت، شگفتی خوشایندی برای علاقهمندان به فیلمهای کلاسیک بود. همچنین فرصتی برای رسانههای زرد و بدترینهای شبکههای اجتماعی فراهم کرد. از جمله دونالد ترامپ که با بیرحمی به ظاهر فیزیکی و نحوه بیان این ستاره ۸۱ ساله حمله کردند.
برای نوواک، که با بیانی مهربانانه علیه قلدری و سنگرایی پاسخ داد، این اثباتی بود که زنستیزی در هالیوود دههها پس از دوران اوج او در دهه ۱۹۵۰ همچنان ادامه دارد. این موضوع شاید یادآوری باشد از اینکه چرا او در وهله اول زودتر از صنعت کنارهگیری کرد. او این موضوع را در «Kim Novak’s Vertigo» مطرح نمیکند و امیدواریم که زیاد به آن فکر نکند. اما میراث او و احساساتی که گذشته و حال را به هم پیوند میدهند، در ذهن او در مستند پرگفتوگوی الکساندر او. فیلیپ بسیار حضور دارند.
اگر به این فکر میکنید که آیا عنوان «سرگیجه کیم نواک» کنایهای به کارگردان افسانهای فیلمی است که بازیگر در آن بیشترین شهرت را کسب کرده، اینطور نیست. آلفرد هیچکاک در طول مستند با محبت یاد میشود. حتی در تیتراژ پایانی از روح او به خاطر «حضور غیرقابل انکارش در ساخت این فیلم» تشکر میشود.
برخی از بینندگان ممکن است بخواهند این موضوع را انکار کنند. با این حال، به نظر میرسد نوواک به آن باور دارد و او شخصیتی است که به سختی میتوان با او بحث کرد. او در نود سالگی خود بامزه، بیانگر و متفکر است. همچنین به طرز جسورانه و جذابی عجیب و غریب است که ارتباط چندانی با سن ندارد. او بهطور داوطلبانه از جنون ستارهبودن در سینما عبور کرده و به حالتی از انزوای پس از شهرت رسیده است. او بهعنوان کسی صحبت میکند که کاملاً به این زمان و مکان تعلق ندارد. فیلم ۷۶ دقیقهای فیلیپ، بهنوعی بهعنوان یک پنجره نادر و دستاول به شادیها، ترسها و ناپایداریهای دوران طلایی هالیوود طنینانداز میشود.
این اولین پروژه مرتبط با هیچکاک از فیلیپ، کارگردان پرکار سوئیسی-آمریکایی مستندهای سینما محور نیست. او پیشتر صحنه دوش نمادین فیلم «روانی» را در فیلم ۲۰۱۷ خود «۷۸/۵۲» تحلیل کرده بود. آثار فیلیپ با وسواس دوستداشتنی بر کارگردانی و هنر رسمی تمرکز دارند. پرترهنگاری ستارهها برای او قلمروی جدیدی است. این مسیر با مطالعهای درباره ویلیام شاتنر در سال ۲۰۲۳ آغاز شد. اما بین او و نوواک همدلی آرام و ملموسی وجود دارد که به مصاحبههای پراکنده و روشنگرانه منجر میشود. همچنین آسیبپذیری چشمگیری در یادداشتهای صوتی مختلفی که ستاره به کارگردان ارسال کرده است، دیده میشود. در این یادداشتها، او میتواند لحنی غمانگیزتر از گفتگوهای حضوریشان داشته باشد. او در یکی از آنها، در ابتدای فیلم میگوید: «احساس میکنم خیلی به پایان نزدیک هستم»، و اضافه میکند: «باید چیزی را که در کمد ذهنم بوده آزاد کنم.»
بیش از چیزی که به نظر میرسد، تأملات نوواک از خاطراتی حکایت میکند که اگرچه شخصی هستند، اما احساسی نیستند. این خاطرات درباره آغاز کارش در صنعت فیلم است. او توسط رئیس کلمبیا پیکچرز، هری کوهن، که نامش را از مریلین تغییر داد و او را به طور مداوم “پولاک چاق” مینامید، امضا شد. این خاطرات شامل تأملات عمیقتری درباره هنر بازیگریاش نیز میشود. او میگوید: “احساس افتخار بیشتری از اینکه واکنشگر بودم تا بازیگر.” گاهی اوقات، یادآوریهای دردناک از زندگی خانوادگی و واکنش متناقض والدین خلاق اما فقیرش به شهرت او نیز در این خاطرات دیده میشود.
پدرش جنین سقط شده تنها پسرش را در یک شیشه در گاراژ نگه میداشت. مادرش اعتراف کرد که تلاش کرده بود او را سقط کند. مادربزرگش که روحی آزادتر داشت و خالکوبی پرنده آبی روی بدنش بود، بیشتر به عنوان الگوی جوان نوواک شناخته میشد. تصویر او به طور مکرر در نقاشیهای چرخشی و سورئالی که این ستاره تا به امروز تولید میکند، ظاهر میشود.
تغییر مسیر زندگی نوواک
نوواک پس از ترک لسآنجلس به مقصد بیگ سور و دور شدن از حرفه بازیگری تمام وقت در اواخر دهه ۱۹۶۰ به نقاشی روی آورد. او این تغییر را به عنوان “تولد دوباره” توصیف میکند. نقاشی هنری است که او آن را به عنوان “حالت بقا” میبیند.
کلیپهای انتخابشده به خوبی تکامل شخصیت نوواک را از روزهای ابتدایی در «پیکنیک» تا گذار او به نقشهای زن اغواگر و سپس به نقشهای آزادتر و جسورانهتر در فیلم طنز صنعتی «افسانه لیلا کلر» در سال ۱۹۶۸ دنبال میکنند.
اما این نقش دوگانه نوواک به عنوان جودی و مدلین در «سرگیجه» است که فیلم بیشترین تمرکز را بر آن دارد. ستارهای که به نظر میرسد تجربه بهتری با استاد تعلیق نسبت به دیگر بلوندهای هیچکاک داشته، بیشترین اطلاعات را درباره تجربهاش از ساخت این فیلم ارائه میدهد. همچنین او توضیح میدهد که چگونه این فیلم همچنان او را خوشحال میکند.
او میگوید: «عجیب است که ‘Vertigo’ ذهنم را منفجر نکرد». اما وقتی درباره آن صحبت میکند، به نظر میرسد تا حدی این کار را کرده است. تنش بین تصاویر مادلین و جودی که به دستور یک مرد در هم آمیخته شدهاند، هنوز هم برای نوواک شبیه به مبارزه خودش برای حفظ هویت و حس خود در صنعتی است که تحت سلطه خواستهها و خودخواهیهای مردانه قرار دارد.
احساسات نوستالژیک و ارتباط با گذشته
وقتی کت و شلوار خاکستری اصلی که مادلین پوشیده بود را از جعبهای در اتاق زیر شیروانی پیدا میکند، احساساتی میشود. این لباس را در زمان فیلمبرداری قدیمی میدانست. او آهی میکشد و میگوید: «این بخشی از من است. این خوبی پیر شدن است — میتوانی به گذشته نگاه کنی و همه چیز زیباست، چون زندگی است.» فیلم فیلیپ که به سادگی ساخته شده و هیچ هدفی جز اجازه دادن به موضوعش برای صحبت کردن و گوش دادن مشتاقانه ندارد، به نظر میرسد با این نظر موافق است.