📋 خلاصه مقاله:
فیلیپا لوثورپ در فیلمی بر اساس کتاب «H Is for Hawk» هلن مکدونالد، به بررسی ارتباط عمیق او با شاهین به عنوان راهی برای مواجهه با غم از دست دادن پدرش میپردازد. این فیلم با تمرکز بر ابعاد بصری و ارتباط بین گونهها، تجربهای تأملی و احساسی ارائه میدهد.
فیلیپا لوثورپ خاطرات پیچیده و چندلایه هلن مکدونالد را به آنچه که او ضروری میداند کاهش میدهد. او بر انتخاب عجیب نویسنده برای پذیرش یک شاهین به عنوان نوعی فرار احساسی تمرکز میکند.
«جستجوی بازها مانند جستجوی لطف است: میآید، اما نه اغلب، و شما نمیتوانید بگویید چه زمانی یا چگونه». این جملهای است که هلن مکدونالد در کتاب «H Is for Hawk» نوشته است. این کتاب را به طور تصادفی برداشتم و ثابت شد که بزرگترین ابزاری بود که وقتی یکی از والدینم از دنیا رفت، داشتم.
توصیهای برای مواجهه با فقدان
وقتی کسی در اطراف شما عزیزش را از دست میدهد، تقریباً غیرممکن است که بدانید چه بگویید. من خواندن «H Is for Hawk» را توصیه میکنم.
برای مکدونالد، خاطرات مرگ پدرش، عکاس معروف الیسدیر مکدونالد، یا همان علی مک، بسیار بلیغ بود. اما آنچه که هلن برای پردازش غم خود انجام داد، سرپرستی یک باز شکاری بود. این کتاب تا حدی درباره این است که چقدر این کار وحشیانه و نادر است. اما بیشتر درباره آنچه در ذهن مکدونالد در طول این فرآیند میگذشت، میباشد. این شامل انواع انحرافات جذاب به شاهینبازی، ادبیات و زندگی نویسنده تی. اچ. وایت، که “باز شکاری” را نوشت، میشود. گاهی اوقات مغز ما به چیزی کاملاً متفاوت نیاز دارد تا بر روی آن تمرکز کند. این در حالی است که قلبمان در حال ترمیم است.
به عنوان نسخهای سرسخت و گاهی سختپذیر از مکدونالد، ممکن است برای برخی اثر آرامشبخشی داشته باشد. اگرچه بسیاری از آنچه که در ابتدا برای من طنینانداز بود، یعنی زبان، که مکدونالد در آن استعداد فوقالعادهای دارد، نادیده گرفته شده است.
ابعاد بصری و کارگردانی
آنچه در عوض به دست میآید، بعد بصری است که در کتاب کاملاً غایب بود. کارگردان فیلیپا لوثورپ تصاویری از فوی ارائه میدهد که با پرنده شکاریاش، که او را مابل نامیده، شیفته شده است. تصاویر به قدری زیاد است که فیلم ۱۳۰ دقیقهای از یک اثر فلسفی و تأملی به یک پرتره متعارفتر از انسانی با یک حیوان خانگی استثنایی تبدیل میشود. این کلمهای است که پرهای هلن را به هم میریزد، زیرا او مابل را بیشتر به عنوان یک همراه میبیند.
خوب، یک نکتهای که در جشنواره فیلم تلوراید یاد گرفتم این بود که هیچکس، حتی یک نفر از کسانی که پرسیدم، کتاب مکدونالد را نخوانده بود. بنابراین، به جای افسوس خوردن برای آنچه که نیست، بهتر است آنچه که هست را بشناسیم.
روایت تأثیرگذار «H Is for Hawk»
در این زمینه، «H Is for Hawk» همچنان یک روایت تأثیرگذار از علاقه عجیب یک فرد به شاهینبازی است. او به عنوان واکنشی به مرگ پدرش به این علاقه روی میآورد. برندن گلیسون نقش علی مک را به عنوان یک والد مهربان بازی میکند. او تنها کسی بود که علی مک را به طور کامل درک کرده بود.
در فلشبکهایی که به گرمی روایت میشوند، ممکن است از دست دادن او شما را نیز افسرده کند. علی کنجکاوی هنری در همه چیز نشان میدهد. ابتدا دنیای طبیعی، همانطور که هلن جوان را به پرندهنگری معرفی میکند. اما همچنین به روشهای عجیب و غریبی که انسانها برای زندگی در آن دارند. او پروژهای برای عکاسی از هر پل بین منبع تیمز و دریا پیشنهاد میدهد. اما دونوگو، نویسنده فیلمنامه “اتاق”، موضوعی تکراری از رابطه منحصر به فرد هلن با موجودات زنده دیگر میسازد. همانطور که در صحنهای که او یک عنکبوت بزرگ را برمیدارد و به آرامی به بیرون میبرد.
لحظاتی بعد، هلن تماسی از مادرش دریافت میکند. لحن صدای مادرش خبر مرگ علی را قبل از بیان کلمات منتقل میکند. شما نمیتوانید برای تأثیر از دست دادن یک والد آماده شوید. در مورد هلن، این اتفاق تقریباً مسیر حرفهای دانشگاهی او را مختل میکند. مسئولیتهای تدریس او و بورسیهای که برای آن درخواست داده است، تحت تأثیر قرار میگیرند. به جای غرق شدن در غم و اندوه، فیلم او را همراهی میکند. بهترین دوستش کریستینا به طور منظم با حمایت بیقید و شرط به او سر میزند.
مکدونالد هرگز بهطور مستقیم به این موضوع اشاره نمیکند، اما یک پدیده عجیب وجود دارد که از دست دادن والدین به شما بال میدهد. بهطور استعاری، این امر به شما اجازه میدهد به شیوههایی پرواز کنید که وقتی زنده بودند، جرأت نمیکردید.
علاقه هلن به پرندگان
هلن همیشه به پرندگان علاقهمند بود. او این علاقه را با پدرش مرتبط میداند. اما تنها پس از مرگ پدرش احساس میکند که باید یکی از آنها را به سرپرستی بگیرد. نه هر پرندهای، بلکه یک شکارچی خطرناک.
ارتباط با چیزی ابتدایی
اگر مایکل کرایتون درست میگفت، این قاتل بالدار میتوانست گام بعدی در زنجیره تکاملی باشد. ارتباطی با چیزی ابتدایی.
در صحنه ابتدایی، لوثورپ هلن را نشان میدهد که با دوربین دوچشمی در حال مطالعه شاهینهای وحشی است. شاید به دنبال زیبایی باشد. جذابیت این حیوانات انکارناپذیر است، اما کمتر کسی از مشاهده به دعوت یک شاهین به خانهاش میپردازد.
ارتباط بین گونهها
فیلم ما را از تمام مراحل عبور میدهد. نه مراحل غم، بلکه ارتباط بین گونهها. از معاملهای مشکوک با یک پرورشدهنده که “قتل” را کلید مدیریت این موجودات مرگبار میداند، تا فرآیند طولانی و آهسته جلب اعتماد پرنده نقابدار. ارائه مشتهایی از گوشت خام، در حالی که از تماس چشمی اجتناب میشود.
لوتورپ به آرامی حس شگفتی هلن را منعکس میکند. زمانی را برای تحسین پرهای شاهین و سلاحهای مرگبار آن که چنگالها و منقار آن است، اختصاص میدهد. مابل واقعاً باشکوه است، اما همچنین یک مسئولیت همهجانبه و بیایید بپذیریم، حواسپرتی برای هلن.
این یک امتیاز نادر است که بتوانیم اینقدر زمان با هلن و پرندهاش بگذرانیم. فیلمهایی از مابل، که توسط دو پرنده مختلف بازی میشود و توسط مارک پین-گیل در طبیعت فیلمبرداری شده، تماشاگر را مسحور میکند. این صحنهها شامل شکار قرقاول و دیگر موارد است. اما شاید این صحنهها بیش از حد باشد و زمان اجرای فیلم را کمی طولانی کند.
نگرانی دوستان و خانواده
همانطور که ما بیتاب میشویم، دوستان و خانوادهاش نگرانی خود را ابراز میکنند. به گفته مکدونالد، در آن لحظه، مابل به او هدف و فرصتی برای پردازش داد. او میگوید: «من در را به روی دنیای بیرون بسته بودم. حالا میتوانستم به پدرم فکر کنم.»
فیلم به مخاطبان این امکان را میدهد که به همان تجربه دست یابند. ایدههایی که مکدونالد در صدها صفحه بررسی کرده است، از طریق ظرافتهای اجرای فوی به خوبی منتقل میشود. این نقش نیاز داشت که او شاهینبازی را یاد بگیرد. تعامل فوی با حیوان قابل جعل نیست. در ابتدا، شاهین به شدت میپیچد و بال میزند. اما وقتی به او اعتماد میکند، به دستکش او بازمیگردد.
ارتباط هلن با شاهین
هلن به وضوح چیزی از خود را در این حیوان میبیند. لوثورپ هیچ تفسیری را تحمیل نمیکند. در عوض، هلن اجازه دارد که تحریکپذیر و ضد اجتماعی باشد. او زنجیرهای سیگار میکشد و تندخو است، بدون اینکه فیلمساز قضاوتی کند.
زاویهای از سلامت روان در اواخر فیلم آشکار میشود که اذعان به آن بسیار مفید است. این به ویژه برای کسانی که به دنبال آرامش برای از دست دادنهای مشابه در زندگی خود هستند، اهمیت دارد. اما نمیتوانم آرزو نکنم که «H Is for Hawk» بیشتر از کشفیات مرتبط مکدونالد بهره میبرد. از «Kes» کن لوچ، که درباره پسری و پرندهاش است، تا افشاگریهایی درباره نویسنده «پادشاه گذشته و آینده» وایت، یک قهرمان کوئیر که زندگینامهاش حداقل به اندازه او جالب است.