📋 خلاصه مقاله:
ادوارد برگر در فیلم «Ballad of a Small Player» با تمرکز بر شخصیت لرد دویل، یک قمارباز معتاد، به خلق یک اپرای پاپ پر از طنز و درام پرداخته است. فیلم در ماکائو فیلمبرداری شده و نتفلیکس آن را در اکتبر اکران میکند. برگر با جیمز فرند برای ایجاد تجربهای عمیق و بصری همکاری کرده است.
چرا کارگردان «Ballad of a Small Player» ادوارد برگر خواست یک «اپرای پاپ پر از طنز، درام و تناقضات» خلق کند
ادوارد برگر از راهروهای مخفی واتیکان در فیلم «Conclave» به دنیای پر زرق و برق ماکائو در آخرین فیلم خود، «Ballad of a Small Player» رفته است.
داستان فیلم و شخصیتها
در این فیلم، شخصیت لرد دویل با بازی کالین فارل، یک قمارباز است که نمیتواند اعتیاد و روند باخت خود را متوقف کند. او در میزهای باکارات نشسته و به دنبال برد برای پرداخت بدهیهایش است. در همین حال، سینتیا بلایت با بازی تیلدا سوینتن در تعقیب اوست. در این مسیر، یک حامی مرموز و شبحگونه با بازی فالا چن نیز ادعای خود را بر او مطرح میکند.
نتفلیکس این فیلم را برای اکران ویژهای برنامهریزی کرده است. این فیلم در تاریخ ۱۵ اکتبر در سینماهای ایالات متحده اکران میشود. سپس در تاریخ ۱۷ اکتبر به سینماهای بریتانیا و ایرلند میرسد. در نهایت، در تاریخ ۲۹ اکتبر در سرویس استریم منتشر میشود.
توضیحات کارگردان درباره فیلم
در گفتوگو با ورایتی پیش از نمایش فیلم در جشنواره تلوراید، برگر توضیح داد که او با فیلمبردار مورد اعتماد خود، جیمز فرند، به دقت کار کرده است. هدف او این بود که اطمینان حاصل کند مخاطبان به طور کامل در قلب شخصیتها قرار میگیرند. برگر گفت: «این داستان از دیدگاه اول شخص روایت میشود. ما میخواهیم با کالین فارل در هر قدم همراه باشیم. میخواهیم با آنها عرق کنیم، بخندیم و گریه کنیم.»
برای دستیابی به این هدف، برگر و فرند زمانی را به بحث درباره دوربین اختصاص دادند. اما حتی قبل از فیلمبرداری و در طول بازدیدشان، برگر متوجه شد که ماکائو مکانی بسیار اغراقآمیز است. اینجا بسیار اغراقآمیز است؛ رطوبت، رنگها، موسیقی و فوارهها، حسی بیش از حد را ایجاد میکند. من میخواستم یک اپرای پاپ پر از طنز، درام و تناقضات خلق کنم. این چیزی بود که گفتگوهایم با جیمز را هدایت میکرد.
تمرکز دوربین بر اجرای کالین
در اینجا، این دو درباره تمرکز دوربین بر اجرای کالین و خلق ماکائو به عنوان یک شخصیت بحث میکنند.
خلق ماکائو به عنوان یک شخصیت
آن سکانس ابتدایی ما را به این دنیای پر زرق و برق ماکائو میبرد، تقریباً مانند یک لاس وگاس خیالی. چگونه آن را به عنوان یک شخصیت آماده کردید؟
نمیدانستم چه انتظاری باید داشته باشم وقتی که فیلمنامه روی میزم قرار گرفت. به وضوح شروع به خواندن آن کردم چون از طرف ادوارد آمده بود. آن را خواندم و با خودم گفتم، “این شخص چقدر میتواند در این محیط به نوعی به رودخانه کلنل کورتز برود؟” چقدر این مکان برای او دیوانهکننده است که به محصولی از محیط خود تبدیل شود؟
اولین تجربه از ماکائو
تنها زمانی که ادوارد و من برای اولین بار به آنجا رفتیم، شگفتزده شدم. مقیاس ساختمانها و خیابانها بسیار بزرگ است. بنابراین، در دوربین نمیخواهید که برای مخاطب بیش از حد گیجکننده باشد. زیرا باید به طبیعت واقعی آنچه که لرد دویل تجربه میکند، وارد شوید. بنابراین، ما فقط به محیط خود واکنش نشان دادیم و بر اساس آن ساختیم.
شهر شیزوفرنیک ماکائو
شهر کمی شیزوفرنیک است. همه چیز حول محور قمار میچرخد، اما در طول روز، آرام است. اما وقتی خورشید غروب میکند، چراغها روشن میشوند. مانند افتتاحیه المپیک با میلیاردها کیلووات برق در شهر جریان مییابد. ما میخواستیم جنبههای مختلف ماکائو را نشان دهیم. زیرا جنبهای غمانگیز از این مکان وجود دارد که به شدت در شخصیت لرد دویل منعکس شده است.
چالشهای به تصویر کشیدن ماکائو
این برای من چالشبرانگیزتر بود. تلاش برای به تصویر کشیدن چیزی که در یک سطح تقریباً شبیه به مستند احساس میشد و در سطح دیگر، چیزی که با فرمت بزرگ فیلمبرداری شده و احساس بمبافکنی داشت.
چگونه لرد دویل را معرفی کنیم و او را به تصویر بکشیم؟
ادوارد برگر: من آن نما را خیلی دوست دارم. او از کنار میچرخد و نزول او به این جهنم را نشان میدهد. تمام چراغها در حال رقصیدن هستند. این جیمز است که با ذهن شگفتانگیز و دیوانهاش بازی میکند. او پر از ایدههای بصری است و سعی دارد برای آن نزول، بیانی پیدا کند. بسیاری از آن از گفتگوهای طولانی میآید. قرار دادن یک نما پس از دیگری و تلاش برای درک بهترین راه برای نمایش آنچه لرد دویل تجربه میکند.
دوست: من به این فیلم مانند دوزخ دانته نگاه کردم. همه این سطوح مختلف جهنم و اینکه چقدر عمیق در آن رودخانه پایین میروی؟ ما به برخی از این قمارخانههای نسبتاً کثیف میرفتیم. همانطور که اد میگوید، او به جهنم فرو میرود و به طور طبیعی سعی میکند آن را قاب کند. فکر کردم، “اگر دوربین را در این لحظه به پهلو بگذارم و بچرخانم چه میشود؟ آیا این کار زیادی است؟ آیا خیلی گیجکننده است؟” اما با توجه به ماهیت صحنه و جایی که شخصیت کالین در آن نقطه از داستان قرار دارد، به نظر میرسید که این حرکت کاملاً مناسب است.
تجربه معنوی لرد دویل
در صحنهای دیگر، لرد دویل در اتاقش در حال خوردن خرچنگ و کیک شکلاتی است. در همین حال، جنبه معنوی در ذهنش میگذرد. چه چیزی میخواستید به مخاطب منتقل کنید؟
برگر: او به چیزی که دائو مینگ پیشبینی کرده بود، تبدیل میشود؛ آن چشمانداز جهنم و روح گرسنه. او میخورد و میخورد. ما سعی کردیم بیانی از آن پیدا کنیم. اغلب با یک نمای باز شروع میکنیم تا تأثیری از مکان بگیریم. اما در این مورد، چون کالین باید خیلی میخورد، با نمای نزدیک شروع کردیم.
تأثیر نماها و موسیقی بر صحنه
صحنه شامل تعداد زیادی نما بود. یادم میآید که با دنی بیشاپ، اپراتور دوربین، آنجا ایستاده بودیم و تمرین نکردیم. چون چیزی نبود که بخواهیم تمرین کنیم. فقط از کالین پرسیدیم، “چه کار میخواهی بکنی؟” او گفت، “خب، احتمالاً روی صندلیاش مینشیند و به سراغ این خرچنگ میرود و به سراغ کیک و نوشیدن شامپاین میرود. آیا این خوب است؟” دنی گفت، “بله، بیایید فیلمبرداری کنیم”، و او فقط عمل کرد و هر کاری که کالین انجام میداد را دنبال کرد. یکی از چیزهای جالبی که واقعاً بر آن صحنه تأثیر گذاشت، موسیقی بود.
موسیقی چگونه بر آن صحنه تأثیر گذاشت؟
برگر: کانتات باخ به این دلیل به وجود آمد که من با جیمز نشسته بودم و مدام این موسیقی را میشنیدم. با خودم گفتم، “چه کسی دارد موسیقی گوش میدهد؟” متوجه شدم که کالین دارد به این قطعه موسیقی گوش میدهد. به سمت او رفتم و پرسیدم. او گفت، “دارم سعی میکنم وارد حال و هوا شوم.” این نشان میدهد که کالین چقدر با فیلم هماهنگ است. او دقیقاً میداند که این چه نوع فیلمی است و این موسیقی را برای صحنه با گوش دادن به آن برای ورود به حال و هوا ارائه داد.
دوست: آن مرد هرگز شکایتی نکرد، حتی یک بار. او هرگز نگفت “من سیرم” یا “این چندشآور است.” او کاملاً درگیر بود. بنابراین، ما این رویکرد دستی را انتخاب کردیم و کل صحنه را با یک لنز ۱۲ میلیمتری، یک لنز فیشآی برای تحریف دیدگاه مخاطب از جهان فیلمبرداری کردیم.
استفاده از نور طبیعی
در آن موقعیت به زیبایی کار میکند. تا جایی که مجبور شدم برای صحنه از نور طبیعی استفاده کنم زیرا کل اتاق را میدیدیم. ما میخواستیم کاملاً آزاد و رها باشیم تا به واکنشهای کالین پاسخ دهیم.
این مصاحبه ویرایش و خلاصه شده است.