📋 خلاصه مقاله:
کارگردان کرهای پارک چان-ووک با کمدی جنایی “No Other Choice” در ونیز میدرخشد. داستان درباره مانسو است که پس از اخراج، با چالشهای مالی و حسادت به موفقیت دیگران روبرو میشود و نقشهای پیچیده برای حذف رقبا میکشد. این فیلم به بررسی طنزآمیز جنون ناشی از کاهش نیرو میپردازد.
کارگردان کرهای فیلمهای “Oldboy”، “The Handmaiden” و “Decision to Leave” با یک کمدی جنایی خیرهکننده در رقابت ونیز میدرخشد. این فیلم به شکلی سرگرمکننده و هجوآمیز به جنون ناشی از کاهش نیرو میپردازد.
شما اخراج شدهاید. شغلی کمدرآمد گرفتهاید و به سختی نیازهای خانواده را تامین میکنید: غذا، وام مسکن، حساب نتفلیکس. اما صبر کنید! اکنون برای موقعیتی مصاحبه میکنید که به طرز فوقالعادهای برای آن واجد شرایط هستید!
چالشهای مصاحبه و شرایط غیرمنتظره
به شما درباره سوال پیچیده رئیس هشدار داده شده است. با این حال، شما در یک فیلم از پارک چان-ووک هستید و او در حالتی بازیگوشانه و تند و تیز است. بنابراین، یک پرتو آزاردهنده نور خورشید مدام از آسمانخراش روبرو بازتاب میکند. هر چقدر هم که در صندلی خود جابجا شوید، نمیتوانید تابش آن را از چشمان خود دور کنید.
تلاش برای حفظ آرامش در مصاحبه
به سایههای بیتفاوت مصاحبهکنندگان بیش از حد لبخند میزنید و دندانهای زیادی نشان میدهید. شما مانسو هستید (یک لی بیونگ-هون غیرقابل جایگزین)، و فیلمی که نمیدانید در آن هستید، کمدی سیاه لذیذی است.
«No Other Choice»، آخرین نمایشگاه در مجموعهای از شواهد است که نشان میدهد پارک چان-ووک ممکن است شیکترین فیلمساز زنده باشد.
در ابتدا، مانسو همه چیز دارد. این را میدانیم زیرا وقتی خانوادهاش — همسرش میری (سون یهجین)، پسر نوجوانش سیوان (کیم وو سونگ)، دختر کوچکش ریوان (چوی سو یول) و دو سگ گلدن رتریورشان — را برای یک “آغوش یک دقیقهای” در باغ زیبای خانهاش جمع میکند، به آسمان نگاه میکند و با دیدن شکوفهها که هوا را زیبا کردهاند، آهی میکشد و میگوید “همه چیز را دارم.”
قدردانی مانسو از زندگی
این صحنهی شیرین به عمد طراحی شده، اما مؤثر است. مردی باید به اندازهای نعمت داشته باشد که بتواند قدردان آنها باشد. اما مانسو به قدری قدردان همه چیز است که بلافاصله به سمت او جذب میشویم. ما هرگز واقعاً از او دور نمیشویم، با وجود تمام کارهای وحشتناک، مضحک و اغلب خشنی که قرار است انجام دهد.
منسو دههها در یک کارخانه کاغذ کار کرده است که ناگهان او را اخراج میکند. در خانه، میری با تدبیر و خوشبینی هزینهها را مدیریت میکند. او کلاسهای تنیس و کلاس رقص زوجها را لغو میکند و حتی سگها را به خانه والدینش میفرستد. همه چیز باید برود، به جز کلاسهای ویولنسل ری-وان کوچک و با استعداد.
تصمیمگیریهای دشوار
سختترین تصمیم: آنها تصمیم میگیرند خانهای را که منسو به خرید آن افتخار میکرد بفروشند. این خانه دوران کودکی او بود و دارای یک گلخانه دستساز است که منسو با علاقه در اوقات فراغتش در آن وقت میگذراند. این خانه مانند خانه «انگل» نیست، هرچند که با پیامهای ضدسرمایهداری، طنز خشمگین و ساختار تیز «هیچ انتخاب دیگری» شباهتهایی با برنده بهترین فیلم بونگ جون-هو دارد.
بازگشت به کار و حسادتهای مانسو
با کاهش حقوق پایان خدمت مانسو، او به کار در یک کلینیک دندانپزشکی بازمیگردد. در اینجا، دندانپزشک جوان و خوشتیپ منبع فوری حسادت او میشود. اما این حسادت تنها به اینجا محدود نمیشود. مانسو به چوی سان-چول، مدیر موفق یک شرکت کاغذ رقیب نیز حسادت میکند. چوی زمانی که مانسو برای کار التماس میکرد، به او پوزخند زد.
شوخی میری و ایدهای ناگهانی
میری به شوخی میگوید: “چرا او نمیتواند توسط رعد و برق زده شود؟” این جمله را در حالی میگوید که در کنار شوهرش روی کاناپه نشسته و او به شبکههای اجتماعی چوی وسواس دارد. به این ترتیب، ایدهای مانند یک گلدان از بالکن بر سر مانسو میافتد.
البته، حتی اگر چوی از سر راه برداشته شود، هیچ تضمینی وجود ندارد که او به موقعیت خود برسد. بنابراین، مانسو نقشهای پیچیده را آغاز میکند تا نامزدهای احتمالی را که در صف جلوتر از او هستند شناسایی کند. او میخواهد آنها را نیز از میان بردارد.
شناسایی رقبا
او تنها دو نفر را پیدا میکند: گو بومو (لی سونگ مین) که از زمان اخراجش هر روز خود را در مستی غرق کرده است. این موضوع همسر نمایشی و پر زرق و برق او، آرا (یوم هه ران بسیار خندهدار) را آزار میدهد. همچنین، مرد خانوادهدوست و آرام گو سیجو (چا سونگ وون) که فروشندهای خجالتی در یک فروشگاه کفش است. او در قلب خود، به شدت به کاغذ علاقهمند است.
علاقه به کاغذ
در واقع، صحبتهای زیادی درباره تولید کاغذ در فیلمنامه وجود دارد. این فیلمنامه به طور مشترک توسط پارک، لی کیونگ-می، جاهیه لی و فیلمساز کانادایی دان مککلار نوشته شده است. این صحبتها در نهایت به مونولوگ نوستالژیک گو درباره تولید موادی برای همه چیز از اسکناسها تا بلیتهای بختآزمایی و لایههای بالایی جذبکننده رطوبت در نوار بهداشتی ختم میشود. این بخش واقعاً زیبا و غمانگیز است.
هیچکدام از قتلهای پیشبینیشده مانسو طبق برنامه پیش نمیرود. چگونه ممکن است، با این قاتل ناشی و مکرراً مختلشده؟
چالشهای مانسو در اجرای نقشهها
مانسو هرگز با یک ساحل گلی مواجه نشد که به طور ناشیانهای در آن سقوط نکند. میری هنر تماسهای نامناسب فیستایم را به کمال رسانده است. یک بار دیگر، پس از “تصمیم به ترک”، پارک ثابت میکند که در زیباییشناسی مدرن تکنولوژی روی صفحه بیهمتاست.
ویژگیهای قربانیان و نقش آنها
قربانیان همگی ویژگیهای شخصیتی زاویهدار و ابزوردیستی خود را دارند. آنها حاضر نیستند به سادگی به عنوان بافرهای بیحرکت عمل کنند. این افراد رویدادها را دقیقاً طبق قوانین تغییرناپذیر فیزیک طرح قتل به حرکت در نمیآورند.
اما هرچه هرج و مرج بیشتر میشود، فیلمسازی پارک نیز دقیقتر میشود. او راههای جدیدی برای بهرهبرداری از ویژگیهای از پیش تعیینشده زمین و معماری پیدا میکند. در همکاری لذتبخش با فیلمبردار الهامبخش خود در “Little Drummer Girl”، کیم وو-هیونگ، تقریباً هر نما به نظر میرسد که همان نمایی است که پارک نمیتوانست برای اجرای آن صبر کند.
تعقیب و گریز و جزئیات بصری
یک تعقیب و گریز به طور لحظهای از طریق دو آینه محدب ترافیکی در خیابانی با شیب تند دیده میشود. مانسو در حالی که دخترش روی تاب باغ نشسته است، صحبت میکند. چکمههای زرد ری-وان که به طور مداوم در قاب ظاهر میشوند، نشان میدهند. از دور و نزدیک، برخی از کارهای شوم در کنار جادهای شبانه رخ میدهد. در اینجا آسفالت سفالی به زیبایی با یشم تیره دریای مواج نزدیک تضاد دارد.
«هیچ انتخاب دیگری» بر اساس رمان «تبر» نوشته دونالد ای. وستلیک در سال ۱۹۹۷ ساخته شده است. این رمان پیش از این در سال ۲۰۰۵ توسط کوستا گاوراس اقتباس شده بود. پارک، که به مدت ۲۰ سال تلاش کرده تا این فیلم را بسازد، آن را به شکلی احساسی به کوستا گاوراس تقدیم میکند. همسر و پسرش به عنوان تهیهکنندگان در این پروژه حضور دارند.
اقتباسهای بینالمللی و تأثیرات فرهنگی
این رمان آمریکایی دو بار خارج از ایالات متحده اقتباس شده است. این بار، با پارک در اوج قدرت خود، بافتهای جدیدی از وحشت و طنز را در سلسله مراتب حرفهای کدگذاری شده کره پیدا میکند. جامعهای که در آن مردان هنوز عمدتاً به عنوان نانآور خانواده انتظار میرود. در سال ۲۰۲۵، زمانی که نمیتوانیم با قربانیان وحشیگری شرکتی همدردی نکنیم، هرچند که اشتباه باشند.
صحنههای احساسی و ارتباط با مخاطب
مانند صحنهای که مانسو، یک مست بدخلق که سالهاست لب به مشروب نزده، بالاخره نوشیدنی مینوشد. دوربین به آرامی روی لیوان خالی شده میماند. شاید «هیچ انتخاب دیگری» واقعاً به احساسی که بسیاری از ما داریم، متصل میشود. مثل اینکه ما هنوز ایستادهایم و این جهان است که به آرامی کج میشود و به اطراف ما میریزد.