📋 خلاصه مقاله:
مستند “انگلیسی شکسته” به کارگردانی جین پولارد و ایان فورسایت، با تمرکز بر زندگی و اجرای ماریان فیثفول، به بررسی عمیق احساسات و تأثیرات او میپردازد. این فیلم با مصاحبههای صادقانه و اجراهای موسیقی زنده، تصویری جذاب از فیثفول ارائه میدهد.
عناصر داستانی مستند جین پولارد و ایان فورسایت ممکن است آزاردهنده باشند. اما مصاحبهها و فیلمهای اجرایی که بر خود زن متمرکز هستند، جذابیت خاصی دارند.
در زندگینامه خود، کیت ریچاردز از آهنگ «As Tears Go By» که او و میک جگر تحت فشار آن را ساختند، به عنوان «یک قطعه بیارزش» یاد کرده است. میتوان دلیل آن را فهمید، با توجه به پتانسیل افراط در ملودی و اشعار سبک لالایی آن درباره بازی کودکان و اشکهایی که میریزند.
تأثیر اجرای ماریان فیثفول
اما همه چیز در نحوه اجراست. همانطور که در ابتدا توسط ماریان فیثفول ۱۷ ساله ضبط شد، احساسات به غم و اندوهی عمیق و لرزان تبدیل میشود. صدای او این تأثیر را داشت که کلمات عادی را عمیقتر و ناراحتکنندهتر کند. چه در فرم نوجوانانه و شفافش و چه در خشدار و آسیبدیده از اعتیاد که با گذر زمان به آن تبدیل شد، این تأثیر همچنان باقی است.
پایان باشکوه
و هنوز هم این تأثیر را دارد — هم در صحبتهای صادقانه و هم در نهایت، به شکلی باشکوه، در آواز خواندن تنها چند ماه قبل از مرگش — در «Broken English».
مستند اختصاصی و وفادارانه ایان فورسایت و جین پولارد درباره خواننده و ترانهسرای بریتانیایی آیکونشکن است.
هر کسی که با فیلمسازی فورسایت و پولارد آشنا باشد، میداند که نباید از “انگلیسی شکسته” انتظار یک مستند معمولی را داشته باشد. این فیلم در ونیز خارج از رقابت به نمایش درمیآید و سپس به بازار تورنتو میرود. از جمله آثار قبلی این دو، پرترهی حالوهوای نیک کیو در سال ۲۰۱۴ با نام “۲۰,۰۰۰ روز بر روی زمین” که نامزد جایزه بفتا شد و موزیکال غیرقابل دستهبندی سال گذشته “خانم گل فوقالعاده” است.
مسیر غیرمعمول فیلم
پس از یک مونتاژ ابتدایی بهظاهر متعارف از فیلمهای خبری، فیلم به سمت مسیر غیرمعمول خود حرکت میکند. این مونتاژ فیتفول را از ورود اثیریاش به عنوان یک خواننده فولک در دهه ۱۹۶۰ تا سقوط فرضیاش در دهه بعد و بازگشتش به تصویر میکشد. تیلدا سوینتون به عنوان مدیر سختگیر وزارت فراموش نکردن معرفی میشود. این نهاد خیالی با سایهها، گرد و غبار و تجهیزات اداری آنالوگ، فیتفول را به عنوان اولین پروژه تحقیقاتی خود نام میبرد.
مدیر میگوید: «آنچه ما به دنبال آن هستیم، خاطرات است و آنچه امیدواریم به دست آوریم، همصدایی است». این جمله به نوعی اهداف هر مستندسازی را که در حال جستجو در آرشیوها برای یافتن شکل فیلم خود است، خلاصه میکند.
مصاحبه با فیتفول
او به معاون مشتاق خود، که توسط جورج مککی بازی میشود، دستور میدهد تا برای مصاحبه با فیتفول درباره زندگی و حرفهاش آماده شود. این یک تنظیم داستانی ساختگی است که به یک مصاحبه غیرمنتظره بین دو سلبریتی تبدیل میشود. هماهنگی فوری و ملموس بین بازیگر جوان و موسیقیدان هفتاد ساله، این مصاحبه را شگفتانگیزتر کرده است.
نقش جورج مککی
مککی، چه در نقش و چه خارج از آن، به عنوان یک مصاحبهگر گرم و حامی ظاهر میشود. او شنوندهای سخاوتمند است و بازتابهای بیپرده و اغلب بسیار خندهداری که از فیتفول درباره خودش و زمانهایی که از آنها عبور کرده، میگیرد، ارزشمندترین دارایی فیلم است.
فیتفول به خوبی دورانی را به یاد میآورد که در مصاحبهها با او به مهربانی رفتار نمیشد. مواد آرشیوی بهخوبی انتخاب شده، نشاندهنده زنستیزی گستاخانهای است که بخش زیادی از دوران حرفهای او را رنگآمیزی کرده بود. خود فیتفول به متن تبلیغاتی کودکانه و چشمدوختهای که توسط شرکت ضبط برای آلبوم نخستینش در سال ۱۹۶۵ سفارش داده شده بود، اشاره میکند: «موهای بلوند فرشتهمانند در باد میچرخند»، او با خواندن این جمله، به سختی جلوی خندهاش را میگیرد. «خب، این مزخرف است.»
مبارزه با سوءمصرف مواد و خودانتقادی
او همیشه اینقدر سرسخت نیست و میتواند بهطور صریح و خودانتقادی درباره اشتباهاتش و مبارزه طولانیاش با سوءمصرف مواد صحبت کند. او بهطور احساسی اعتیاد را بهعنوان «خشم خود را بر خودتان خالی کردن» توصیف میکند. وقتی مککی اشاره میکند که آنچه او از سر گذرانده، بسیاری از افراد را میشکست، او از خودافسانهسازی خودداری میکند: «خب، شاید من را هم شکست»، او پاسخ میدهد.
صراحت و بیپردهگویی او به عنوان یک مصاحبهگر میتواند باعث شود برخی از ابزارهای فیلم خارج از گفتگوی اصلی کمی مصنوعی و سطحی به نظر برسند. یک “بحث” فمینیستی درباره میراث فیتفول، که توسط دیجی بریتانیایی ادیت بومن و فیلمساز سوفی فاینز مدیریت میشود، چیزی بیش از یک میزگرد عاشقانه نیست. این میزگرد شایسته است اما بهویژه تحلیلی نیست. شرکتکنندگانی مانند بازیگر سینا گیلوری و موسیقیدان ناتاشا خان در میان کسانی هستند که به این افسانه ادای احترام شخصی میکنند.
چارچوب وزارت فراموش نکردن
به همین ترتیب، چارچوب وزارت فراموش نکردن، با وجود جو کافکایی اولیهاش، چیزی بیش از یک حواسپرتی رسمی نیست. این چارچوب بهویژه به موضوع فیلم از نظر موضوعی یا سبکشناسی متناسب نیست.
آنچه از «انگلیسی شکسته» در ذهن باقی میماند، عناصر اساسی هر مستند موسیقی خوب است. این مستند، علیرغم بازیگوشی و جاهطلبیاش، حضور تیزبین فیتفول به عنوان یک مصاحبهشونده را به نمایش میگذارد. همچنین مجموعهای از اجراهای موسیقی زنده و آرشیوی را شامل میشود.
همکاری موسیقیدانان برجسته
در بخش اجراهای آرشیوی، تیمی برجسته از موسیقیدانان حضور دارند. آهنگسازان غیرمرتبطی مانند راب الیس و وارن الیس، بازتفسیرهای ماهرانهای از قطعات کلیدی فیتفول ارائه میدهند. بث اورتون در قطعه «As Tears Go By» به شکلی شگفتانگیز و شکسته ظاهر میشود. در حالی که کورتنی لاو در «Times Square» با جذابیت و تمرکز خاصی میدرخشد.
با این حال، هیچکدام نمیتوانند با اجرای اوجگیر و ویرانگر ماریان فیثفول بر روی آهنگ “Misunderstanding” از آلبوم ۲۰۱۸ او “Negative Capability” برابری کنند. صدای او به آرامی نوازش میکند و در عین حال در حال شکستن است. او بر روی اشعاری مانند “اشتباهات بیارزشاند/سوءتفاهم بدتر است/بازیای که بازی نخواهم کرد، نفرین” میخواند.
اهمیت اجرای ماریان فیثفول
فیثفول در ژانویه امسال درگذشت، در حالی که فیلم هنوز در حال تولید بود. این اجرا قرار نبود آخرین اجرای او در ضبط باشد. با دانستن اهمیت تصادفی آن، فورسایت و پولارد بهطور معقولی فیلم را در آنجا به پایان میرسانند. آنها بدون اینکه آنچه را که دیدهایم با تزئینات خیالی محصور کنند، فیلم را به پایان میبرند. فیثفول آخرین کلمه را در “Broken English” و همچنین آخرین سکوت را دارد.