📋 خلاصه مقاله:
فیلم «Caught Stealing» به کارگردانی آرونوفسکی، داستان هنک تامپسون را روایت میکند که درگیر دنیای جنایتکارانه نیویورک میشود. آستین باتلر با بازی جذاب خود، نقش اصلی را ایفا میکند و فیلم با ترکیبی از خشونت و طنز، تماشاگران را مجذوب میکند.
در میان آثار هنری جدی، کارگردان فیلم «مرثیهای برای یک رؤیا» یک سفر پرانرژی از شهر زادگاهش ارائه میدهد که شبیه به «پس از ساعات» است، اما با تعداد بیشتری از اجساد.
دو آزمون کلیدی برای تشخیص یک ستاره سینما وجود دارد. اول اینکه آیا بازیگر میتواند یک فیلم را به تنهایی به دوش بکشد. این همان کاری است که آستین باتلر با جذابیت آرام و طبیعی خود در فیلم «Caught Stealing» انجام میدهد. هیچکدام از شخصیتهایی که با او در صحنه حضور دارند، نمیتوانند متهم به دزدیدن صحنه از او شوند. دوم اینکه آیا میتوانند فیلم را به موفقیت برسانند. به زودی خواهیم فهمید، زمانی که فیلم نامتعارف باتلر – که شامل نقشی است که بیشترین ارتباط را با مخاطب دارد، با وجود میزان خشونتی که در آن وجود دارد – در تاریخ ۲۹ اوت به سینماها میآید.
هیوستون خودش کتاب را اقتباس کرده است – اولین از سه کتابی که شخصیت هنک تامپسون را معرفی میکند – و شخصیت هنک را کمی تغییر داده تا با انرژی پسر طلایی و دوگانه باتلر هماهنگ شود. این شخصیت در کالیفرنیا بزرگ شده و این موضوع مشهود است. یا حداقل، هر کسی میتواند بگوید که او اهل نیویورک نیست، زیرا هنک واقعاً به اطرافیانش توجه میکند، به جای اینکه مثل محلیها از کنارشان بگذرد. هنک نه تنها به مرد مستی که بیرون از خانهاش خوابیده توجه میکند، بلکه لحظهای وقت میگذارد تا به او پول بدهد. او در یک آپارتمان قدیمی و مشکوک در بخش شرقی پایین شهر زندگی میکند، جایی که با همسایگانش مودبانه رفتار میکند و حتی قبول میکند که برای راس (مت اسمیت)، پانک انگلیسی که مواد مخدر میفروشد و با موهاک نارنجی یک متری در کنار او زندگی میکند، از گربهاش مراقبت کند.
این نگرش دوستانه میتواند نقطه ضعف کشنده یا نجاتبخش او باشد، بسته به اینکه چگونه به آن نگاه کنیم. وقتی راس شهر را ترک میکند، گروهی رنگارنگ از عناصر جنایتکار به آپارتمان او هجوم میآورند و به دنبال چیزی میگردند — کلیدی که در نهایت مشخص میشود، اما حتی در آن زمان هم کسی نمیداند که چه چیزی را باز میکند. اولین گروهی که به آنجا میآیند (نیکیتا کوکوشکین و یوری کولکولنیکوف، با ظاهری کچل و خشن) هنک را به قدری کتک میزنند که او چند روز بعد در بیمارستان بیدار میشود و یک کلیهاش را از دست داده است. افراد بد همچنان میآیند، تا جایی که مشخص میشود تنها انتخاب هنک این است که به آنها کمک کند، وگرنه مانند هر کس دیگری که در مسیرشان قرار میگیرد، کشته خواهد شد.
فیلم، همچون هنک، علاقه زیادی به شخصیتهای دیگر نشان میدهد و این توضیح میدهد چرا گروهی بهیادماندنی دارد. این گروه شامل دوستدختر پرستار پرشور او، ایوان (Zoë Kravitz)، یک کارآگاه پلیس با چهرهای بیاحساس (Regina King)، رئیس موتورسوارش که روزهای بهتری را پشت سر گذاشته، پل (Griffin Dunne)، دو گانگستر روسی که قبلاً ذکر شد، دو برادر ارتدوکس به شدت خشن (Liev Schreiber و Vincent D’Onofrio) و یک گانگستر پورتوریکویی غیرقابل پیشبینی (با حضور عجیب Bad Bunny که به نظر میرسد از یک فیلم گای ریچی الهام گرفته شده است) میشود.
آرونوفسکی کارگردانی نیست که به اندازه ریچی پر زرق و برق باشد، یا حداقل در اینجا تصمیم گرفته که نباشد. با این حال، دنباله غیرقابل پیشبینی برخوردهای هنک با اعضای مختلف دنیای جنایتکارانه، به سبک «Lock, Stock and Two Smoking Barrels»، تماشاگر را شگفتزده و سرگرم میکند. در همین حال، حضور دان نشاندهنده نوع فیلمی است که آرونوفسکی در ذهن داشت تا بسازد. این کارگردان نیویورکی به فیلم «After Hours» مارتین اسکورسیزی اشاره میکند، با همکاری طولانیمدت فیلمبردار متیو لیباتیک که آن ترکیب از خشونت و…
«Caught Stealing» در طول زمان به تدریج گسترش مییابد، زیرا هنک تلاش میکند هر کاری که لازم است انجام دهد تا دشمنان راس را از پشتش دور کند و از کشته شدن افراد بیگناه بیشتر جلوگیری کند. اما او یک آدم معمولی است، نه یک ابرقاتل مانند جان ویک که تنها به دنبال آرامش است. هنک میتوانست یک مدعی باشد، اما اکنون در خود ترحم غرق شده و سعی میکند با نوشیدن، پشیمانیهایش را فراموش کند. چنین جزئیاتی ممکن است در دست نویسندهای ضعیفتر کلیشهای به نظر برسد، اما هیوستون آنها را به گونهای میبافد که بحران هنک، رستگاری شخصی که ممکن است در انتظار او باشد را پیشبینی نمیکند.
به طرز جالبی، هنک از آن دسته افرادی نیست که کینه به دل بگیرد. وقتی یک کلیهاش را از دست میدهد، به دنبال انتقام نمیرود. در عوض، او به اندازه کافی باهوش است که دفعه بعد که روسها تماس میگیرند، از آنها دوری کند. او به خصوص به گربه روس، باد، یک مین کون بدخلق (که توسط تونیک، همان گربهای که در «قبرستان حیوانات خانگی» دیده میشود، بازی میشود) توجه ویژهای دارد که همه را گاز میگیرد جز هنک — که این موضوع چیزی درباره طبیعت درونی این مرد میگوید. چند بار پیش میآید که قهرمانان در فیلمهایی مانند این، زمانی برای تماس با مادرانشان پیدا کنند؟
هنک قاتل نیست، اما فیلم تواناییهای ورزشی او را به عنوان یک دارایی ارزشمند نشان میدهد. در یک صحنه تعقیب و گریز در محله چینیها، او به راحتی زیر درب عقب یک کامیون میلغزد، گویی که به خانه میرسد. همچنین، او بعداً یک چوب بیسبال را مانند یک سلاح کشنده به کار میگیرد. فیلم «Caught Stealing» که در همان ماه با فیلم «Highest 2 Lowest» اسپایک لی منتشر میشود، قدردانی مشابهی از شهری که در آن قرار دارد نشان میدهد. هرچند فیلم آرونوفسکی بیشتر به تنوع فرهنگها و شخصیتهایی که در نیویورک یافت میشود، میپردازد. در طول چند روز، هنک به گوشههای دور نیویورک سفر میکند؛ از فلاشینگ مدوز، کوئینز (جایی که استادیوم شیا و یونیاسفر به طور برجستهای دیده میشوند) تا کنی آیلند و برایتون بیچ در بروکلین.
در حالی که چهار فیلم از پنج فیلم آخر آرونوفسکی در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درآمدهاند، این فیلم در همان آخر هفته در سینماهای داخلی اکران میشود و با پیشنمایش گستردهای که برای ایجاد تبلیغات دهان به دهان طراحی شده است. «Caught Stealing» شاید به نظر برسد که از پرترههای شخصیتهای شدیداً ذهنی کارگردان «پی» فاصله گرفته است، که از «کشتیگیر» تا «نهنگ» را شامل میشود. اما در واقع، آرونوفسکی ما را به همان اندازه به هنک نزدیک میکند که به هر یک از شخصیتهایش نزدیک کرده است. برای باتلر، این نقش به اندازه نقشهایی که در «الویس» یا «تلماسه» بازی کرده بود، پر زرق و برق نیست. با این حال، دیدن بازیگر در لباس زیر خاکستری ملایم، ستاره بودن او را غیرقابل انکار میکند.