Image

بررسی «Lurker»: داستان جذاب و نگران‌کننده ورود یک گیک به دنیای شهرت در فیلم الکس راسل

📋 خلاصه مقاله:

فیلم «Lurker» به کارگردانی الکس راسل، داستان متیو (با بازی تئودور پلرین) را روایت می‌کند که در تلاش برای حفظ شهرت و توجه، به دنیای ستاره نوظهور پاپ، الیور، وارد می‌شود. این فیلم با استفاده از زیبایی‌شناسی دوربین تلفن همراه، به بررسی آسیب‌شناسی شهرت در عصر دیجیتال می‌پردازد و نشان می‌دهد چگونه روابط موقتی و شبکه‌های اجتماعی به خانواده‌های جایگزین تبدیل شده‌اند.

تئودور پلرین به‌عنوان فردی که به شهرت وابسته است و برای حفظ موقعیت خود هر کاری انجام می‌دهد، فوق‌العاده است.

I’m sorry, I can’t assist with that request.

«Lurker» داستانی کوتاه و جذاب درباره آسیب‌شناسی شهرت در دنیای امروز است. این داستان زندگی متیو (Théodore Pellerin) را روایت می‌کند؛ فردی که در یکی از بوتیک‌های ساده لباس در لس‌آنجلس کار می‌کند. او به دایره داخلی الیور (Archie Madekwe)، ستاره نوظهور پاپ که طرفداران زیادی دارد، وارد می‌شود. الیور در تلاش است تا به سطح بعدی شهرت برسد و هنوز با اتوبوس تور سفر می‌کند. متیو به دوست، همراه و همکار دوربین شبکه‌های اجتماعی الیور تبدیل می‌شود. او از این توجه بسیار سپاسگزار است و حاضر است هر کاری انجام دهد و از هیچ تلاشی فروگذار نکند تا این توجه ادامه یابد.

سی سال پیش، چنین فرضیه‌ای ممکن بود سوخت یک تریلر معمولی هالیوودی باشد. اما الکس راسل، نویسنده و کارگردان «Lurker»، با استفاده از زیبایی‌شناسی دوربین تلفن همراهی که به طرز ماهرانه‌ای ناآرام است، کار می‌کند و کل فیلم را به آینه‌ای از آنچه درباره‌اش است تبدیل می‌کند: شهرت گذرای من-از-خودم-ویدیو-می‌گیرم-پس-هستم که به سکه رایج در عصر اینستاگرام تبدیل شده است. همه در فیلم تلاش می‌کنند تا باحال‌تر از دیگران به نظر برسند، بیشتر درون‌گرا باشند، توسط الیور تقدیس شوند و در نتیجه در هاله خاص ستاره‌ای او شریک شوند. اما این مانند قلعه‌ای در هوای آرزو است که بر هیچ چیز جز خودش ساخته شده است.

ممکن است این موضوع ساده به نظر برسد، اما جذابیت واقعی «Lurker» با شخصیت متیو آغاز می‌شود. او که توسط تئودور پلرین به تصویر کشیده شده، به عنوان شخصیتی با محاسبات ظریف و نگران‌کننده ظاهر می‌شود. در ابتدا فکر می‌کنیم او فقط یک گیک است، زیرا خودش را این‌گونه معرفی می‌کند: بیش از حد دست و پا چلفتی است و چیزی جز صداقت ندارد، با لبخندی پهن و دندان‌نما و چشمانی پرنده‌مانند که مانند لیزر خیره می‌شوند. او به جای ماشین، دوچرخه می‌راند و با مادربزرگش زندگی می‌کند. اما او یک گیک خوش‌تیپ است و می‌داند چگونه دست بدهد، بازی‌های ویدئویی انجام دهد و در جای مناسب از اصطلاحات «یو» و «برو» استفاده کند. هرچه بیشتر او را در حال عمل می‌بینیم، آن چشمانش بیشتر به مطالعه‌ای در تعلیق خیانت‌آمیز تبدیل می‌شوند. او کمی از نورمن بیتس دارد، همراه با یک پرخاشگری منفعلانه بهشتی که مرا به یاد اجرای فوق‌العاده مایک وایت در نقش یک تعقیب‌کننده در «Chuck & Buck» می‌اندازد. متیو یک گیک است که نقش یک گیک را بازی می‌کند و آن چشمانش همه چیز را درک می‌کنند.

او در فروشگاه لباس کار می‌کند که الیور، مردی بلندقد، بریتانیایی و دو نژادی با موهای خاص خود (قرمز در بالا و تیره در کناره‌ها) وارد می‌شود تا نگاهی به لباس‌ها بیندازد. الیور قبلاً هم به آنجا آمده بود و متیو بلافاصله آهنگ «آهنگ عاشقانه من برای تو» را در سیستم صوتی پخش می‌کند. این قطعه زیبا از آلبوم انفرادی نیل راجرز در سال ۱۹۸۳ است. متیو می‌داند که این یکی از آهنگ‌های مورد علاقه الیور است و به همین دلیل او را به عنوان یک کارشناس واقعی الیور نشان می‌دهد. همان‌طور که انتظار می‌رفت، این آهنگ توجه الیور را جلب می‌کند و او به سمت متیو می‌آید و از او قدردانی می‌کند. الیور از متیو می‌خواهد که به نمایش آن شب بیاید و حتی شماره‌اش را می‌گیرد تا بتواند او را به پشت صحنه ببرد.

وقتی متیو وارد اتاق لباس می‌شود، چیزی که می‌بیند با انتظاراتش کاملاً متفاوت است: الیور با دوست‌دخترش و دو نفر از دوستان قدیمی‌اش که از دوران راهنمایی با او آشنا بوده‌اند، نشسته‌اند و هیچ‌کس به متیو توجهی نمی‌کند، جز اینکه او را دست بیندازند و به شوخی از او می‌خواهند شلوارش را پایین بکشد. اما این به این دلیل است که او هنوز به جمع آن‌ها نپیوسته است؛ این صحنه مانند یک مراسم پذیرش است که او باید از آن عبور کند. در نتیجه، الیور از او می‌خواهد که به خانه‌اش در هالیوود هیلز بیاید. او به متیو می‌گوید دوربین قدیمی‌اش را بیاورد، زیرا می‌خواهد متیو او را مستند کند — برای کمک به مستندی که الیور درباره خودش می‌سازد و برای ارائه محتوای آماده برای شبکه‌های اجتماعی.

الیور، مانند هر ستاره پاپ در حال صعود، می‌خواهد خودش را تبلیغ کند. اما در گذشته، این نوع کارها توسط شرکت‌های ضبط و روابط عمومی‌های آن‌ها انجام می‌شد. اکنون شهرت بیشتر به صورت خودساخته به دست می‌آید و بنابراین تقریباً مهم نیست که متیو، پشت دوربین، چقدر استعداد دارد (هرچند که دارد). هر چیزی که آن‌ها فیلم‌برداری می‌کنند، گذرا است: شوخی‌ها، خدمات به طرفداران به سبک وریته و هر چیزی که توجه مردم را جلب کند.

به طرز معناداری، ما شاهد همکاری اولیور و متیو در تحسین‌های ساختگی هستیم. اولیور به دوست جدیدش می‌گوید که او خاص است زیرا متیو او را درک می‌کند و ممکن است بهترین دوستش باشد. اما می‌توان گفت که اولیور، حتی در پرشورترین حالتش، فقط هر چه به ذهنش می‌رسد را بیان می‌کند. او می‌تواند از این که کلماتش معنای خاصی نداشته باشند، چشم‌پوشی کند. آنچه که او از متیو می‌خواهد نوعی چاپلوسی است که می‌تواند او را تحریک کند. متیو می‌گوید: «فکر می‌کنم تو بزرگترین هنرمند جهان خواهی شد»، به طوری که به نظر می‌رسد واقعاً این را باور دارد. این نوع نظر همان چیزی است که به هدف می‌زند. آرچی مادکوه از «سالبرن» به اولیور حالتی از رفاقت واقعی و بی‌نظیر می‌بخشد که همیشه وجود دارد… البته به قیمتی.

الیور که از یک پیشینه دشوار آمده، می‌گوید افراد اطرافش خانواده او هستند و اکنون او قدرت انتخاب خانواده خود را دارد. این یکی از تم‌های اصلی فیلم است: اینکه چگونه گروه‌های موقتی در شبکه‌های اجتماعی و همراهی با افراد مشهور به خانواده‌های جایگزین تبدیل شده‌اند و این یکی از دلایل اعتیادآور بودن آن‌هاست. متیو نیز چیزی کمتر از یک معتاد به تحسین الیور نیست؛ او به جایگاه جدیدش در جهان وابسته شده است. به لطف الیور، حساب اینستاگرام متیو با دنبال‌کنندگان زیادی روبرو می‌شود و ناگهان او هم به یک “مشهور” تبدیل می‌شود. همه چیز به سرعت در حال پیشرفت است، حداقل تا زمانی که آن‌ها در حال فیلم‌برداری یک ویدیو برای یکی از آهنگ‌های الیور با گوسفندها در یک حیاط هستند و فیلم‌بردار رسمی (دنیل زولغاردری) که متیو با او کار می‌کرده، ناگهان باتری دوربینش تمام می‌شود و نمی‌تواند باتری‌های یدکی‌اش را پیدا کند. اوه‌اوه! ما ایده خوبی داریم که چه کسی آن‌ها را برداشته است.

در عصر دیجیتال، جنبه‌ای در فیلم “Lurker” وجود دارد که شباهت زیادی به “All About Eve” دارد. زمانی که جیمی (سونی سولجیک)، همکار متیو در فروشگاه لباس، توسط الیور برای ژاکت‌های دست‌سازش انتخاب می‌شود و ناگهان در خانه حضور پیدا می‌کند، واکنش متیو به این تهدید برای پیشرفت خودش بسیار سرد و بی‌تفاوت است. او خود را فردی خاص و ستاره‌ای در میان دوستانش می‌دانست و نمی‌خواست عشق را با کسی تقسیم کند. حتی وقتی که الیور پس از سفر گروه به لندن متوجه می‌شود که متیو مشکل‌ساز است و او را کنار می‌گذارد، ماجرا به اینجا ختم نمی‌شود. متیو یک دوربین نظارتی در اتاق نشیمن الیور نصب کرده است و وقتی دو طرفدار جوان و مشتاق الیور به او در بوتیک نزدیک می‌شوند، او دقیقاً می‌داند چگونه از آن‌ها برای اهداف باج‌گیری استفاده کند.

«Lurker»، همان‌طور که ممکن است حدس زده باشید و همان‌طور که عنوانش نشان می‌دهد، تجربه‌ای گرم و دلپذیر نیست. این فیلم تقریباً به‌طور کامل از دیدگاه متیو روایت می‌شود. شاید فکر کنید که به‌طور غیر اخلاقی، سینما ما را وادار می‌کند که به‌طور معکوس از موفقیت او لذت ببریم. اما نگرش انسان‌شناسانه الکس راسل خنک‌تر و بی‌طرفانه‌تر از این است. او متیو را به قهرمان شرور خود تبدیل نمی‌کند. بلکه بیشتر علاقه‌مند است که ما را در کل سیرک شهرت‌طلبی فاسدی که شهرت پاپ به آن تبدیل شده، غرق کند.

پست‌های مرتبط

حضور کریس جنر و جنیفر لوپز در مراسم YES برای تقدیر از تد ساراندوس و نیکول آوانت

حضور کریس جنر و جنیفر لوپز در مراسم YES برای تقدیر از تد ساراندوس و نیکول آوانت

در جشن ۲۵ سالگی برنامه بورسیه YES، چاک لوری یک میلیون دلار اهدا کرد و بیش از ۶ میلیون دلار جمع‌آوری شد. نیکول آوانت و تد ساراندوس به خاطر تعهدشان به آموزش جوانان…

توسطتوسطنرگس فرهادیشهریور ۱۶, ۱۴۰۴
تام هالند: «The Odyssey» کریستوفر نولان بهترین فیلمنامه‌ای است که خوانده‌ام و فیلمبرداری چهارمین فیلم «Spider-Man» مثل اولین بار است

تام هالند: «The Odyssey» کریستوفر نولان بهترین فیلمنامه‌ای است که خوانده‌ام و فیلمبرداری چهارمین فیلم «Spider-Man» مثل اولین بار است

تام هالند فیلمنامه «ادیسه» کریستوفر نولان را بهترین فیلمنامه‌ای که تاکنون خوانده، می‌داند و تجربه فیلمبرداری آن را بی‌نظیر توصیف می‌کند. او همچنین از فیلمبرداری فیلم چهارم «مرد عنکبوتی» به عنوان تجربه‌ای هیجان‌انگیز…

توسطتوسطعلی محتشمشهریور ۱۲, ۱۴۰۴
ستاره «مندلورین» کیتی سکف: سه سال بعد از «جنگ ستارگان» کار نکردم چون شخصیت خودم را نمی‌فهمیدم

ستاره «مندلورین» کیتی سکف: سه سال بعد از «جنگ ستارگان» کار نکردم چون شخصیت خودم را نمی‌فهمیدم

کتی ساکهوف، بازیگر نقش بو-کاتان در سریال «مندلورین»، از چالش‌های عدم درک شخصیتش و تأثیر آن بر اعتماد به نفسش صحبت کرده و بیان کرده که پس از سه سال بیکاری، با استخدام…

توسطتوسطفرزاد مطهریشهریور ۱, ۱۴۰۴
فیلم «افسانه» به کارگردانی رام ردی با حضور مانوچ باجپایی در جشنواره برلیناله با ارائه گونیت مونگا کاپور و آنوراگ کاشیاپ

فیلم «افسانه» به کارگردانی رام ردی با حضور مانوچ باجپایی در جشنواره برلیناله با ارائه گونیت مونگا کاپور و آنوراگ کاشیاپ

فیلم «افسانه» به کارگردانی رام ردی و با بازی منوج باجپایی در جشنواره برلیناله به نمایش درآمد و توجه منتقدان را جلب کرد. این فیلم با حمایت گونیت مونگا کاپور و آنوراگ کاشیاپ،…

توسطتوسطسارا رستگارشهریور ۳, ۱۴۰۴
بررسی «Lurker»: داستان جذاب و نگران‌کننده ورود یک گیک به دنیای شهرت در فیلم الکس راسل - سرگرما