📋 خلاصه مقاله:
اتان کوئن اعلام کرده است که فیلمهای او به یک سهگانه تبدیل خواهند شد و حضور قهرمانان کوئیر و جسور مانند مارگارت کوالی، که در فیلم «Honey Don’t!» نقش کارآگاهی خصوصی را ایفا میکند، از جذابیتهای اصلی این آثار است. این فیلمها با تمرکز بر تجربههای لزبین و سبک نئو نوآر، بهطور آگاهانه و سرگرمکننده ساخته شدهاند و کوالی با اجرای قوی و حضور بیپردهاش، به یک ستاره بزرگ سینما تبدیل میشود.
اتان کوئن، کارگردان، اعلام کرده است که این فیلمها به یک سهگانه تبدیل خواهند شد. حضور قهرمانان جسور و کوئیر مانند مارگارت کوالی در مرکز داستان، به تنهایی دلیلی کافی برای توجیه این فیلمهاست.
مارگارت کوالی در فیلم «Honey Don’t!» همچون ستارهای سینمایی که گویی در دورهای نادرست به دنیا آمده، اما مصمم است از شرایط موجود نهایت بهره را ببرد، ظاهر میشود. او با قامتی بلند، کفشهای پاشنهبلند قرمز و لباسی با گلهای سفید و قرمز، موهایش به صورت حلقههای روان و لبهایش با هدفی مشخص، نقش هانی اودوناگ را ایفا میکند. او کارآگاهی خصوصی در بیکرزفیلد است که صدای عمیق و نگاه ثابت یک زن سرسخت از دهه ۱۹۵۰ را به نمایش میگذارد.
هانی که یک شورولت SS فیروزهای قدیمی را میراند، باید به طور مداوم پیشنهادات یک پلیس محلی (چارلی دی) را با گفتن “من دخترها را دوست دارم” رد کند. او دروغ نمیگوید، اما اینکه او نمیتواند این را بشنود، چیزهای زیادی درباره نگاه نادرست جهان به زنان کوئیر میگوید. در همین حال، فیلم به قهرمان خود به شکلی استایلدار نگاه میکند که بسیار شبیه به ترکیب تارانتینو و جین راسل است. در دورهای دیگر، هانی به عنوان یک شیء پرستش مورد توجه قرار میگرفت، اما در “هانی نه!” صدای عسل تیرهاش به شما میگوید که او کسی است که فرماندهی میکند.
به نظر میرسد در سینما از شخصیتهای مردانه سنتی و آلفا فاصله میگیریم. اما باید بگویم که در سینما، این آلفا — مردان و زنان آلفا — هستند که همچنان جهان را به حرکت درمیآورند و این روند همیشه ادامه خواهد داشت. با این حال، اکنون در دورهای هستیم که برخی از طراحان سلیقه با این موضوع احساس ناراحتی میکنند. سال گذشته، تعدادی از منتقدان فیلم از اینکه اجرای مارگارت کوالی در «The Substance» بهطور آشکار جنسی بود، ناراضی بودند — آنها این جنبه از فیلم را بهگونهای تلقی کردند که انگار به نوعی توطئه نگاه مردانه مرتبط است. اما قدرت اروتیک و بیپرده حضور کوالی بخشی از چیزی است که او را به یک ستاره بزرگ سینما تبدیل خواهد کرد. او نه کهنهگراست — بلکه جاودانه است. او همچنین بازیگری باهوش و زیرک است که میداند چگونه یک صحنه را به ریتمهای خود خم کند.
محبوب در وریتی
«Honey Don’t» امشب در بخش نمایشهای نیمهشب جشنواره کن به نمایش درآمد. خیلی دوست دارم که کن بخشی به نام نمایشهای نیمهشب دارد — این مثل این است که بگوییم «بخش گرایندهاوس مجموعه کریتریون»، که به نظر میرسد ایده خوبی است. این فیلم دقیقاً جایی است که به آن تعلق دارد. مانند «Drive-Away Dolls» سال گذشته که قطعه همراه آن است، «Honey Don’t!» یک اثر عمدی و سبک است — یک تریلر فرارآمیز و خندهدار که بهطور آگاهانه ساخته شده و فقط میخواهد لحظات خوش و بیخیالی را به شما نشان دهد.
در فیلم «Drive-Away Dolls»، کوالی نقشی کاملاً متفاوت ایفا کرده است: شخصیتی آزاد و پرشور به نام جیمی که با سرعتی سرسامآور صحبت میکند. سبک کمدی او بازتابی از شور و شوق اوست – همیشه در حرکت – و درگیر ماجرایی میشود که بهطور آگاهانهای مضحک است. این ماجرا حول یک چمدان پر از دلدوزهای بزرگ میچرخد. هانی اودونوهو شخصیتی است که بیشتر به خود مسلط است و فیلم جدید لحن متفاوتی دارد؛ کمتر شبیه به کارتونهای دیوانهوار و بیشتر شبیه به نئو نوآر مستقیم. حال و هوای کثیف شهر کوچک در تیتراژ آغازین فیلم به خوبی به تصویر کشیده شده است، جایی که همه نامها بهطور هنرمندانهای در تابلوهای فروشگاهها و رستورانهای فرسوده بیکرزفیلد جاسازی شدهاند.
این فیلم دومین اثر از سهگانهای است که کارگردان آن، ایتن کوئن، اعلام کرده است. چیزی که بعد از اکران “Drive-Away Dolls” نمیتوانستید حدس بزنید، زیرا آن فیلم هیچ احترامی کسب نکرد و تنها ۵ میلیون دلار فروش داشت. اما به عنوان یکی از معدود منتقدانی که آن را دوست داشت، مشتاق دیدن “Honey Don’t!” بودم و ناامید نشدم. آنچه ایتن کوئن و همسرش، تریشیا کوک (که این فیلمها را با هم مینویسند و او آنها را ویرایش میکند) انجام میدهند، سرگرمکننده و بهطور مناسب “پیشرو” است. در هر فیلم، قهرمان زن کوالی بهطور غیررسمی و بیپردهای کوئیر است (همانند تریشیا کوک)، و جذابیت این فیلمها – جذابیت کل سهگانه، اگر اکنون بتوانیم حدس بزنیم – این است که اینها برداشتهایی از تجربه لزبین هستند که به هیچ وجه مسئولانه نیستند.
«Honey Don’t!» در دورهای کمتر مشخص نسبت به «Drive-Away Dolls» که در سال ۱۹۹۹ اتفاق میافتد، قرار دارد. هانی در دفترش، مخاطبانش را در یک رولودکس نگه میدارد و به نظر میرسد که این داستان بسیار پیش از دوران کامپیوتر است، هرچند که این ممکن است فقط بخشی از هاله نوآر او باشد. داستان بار دیگر به ریاکاری آمریکا میانه میپردازد — در این مورد، معبد چهارراه، یک کلیسای محلی که خود را به روی پارسایان مشکلدار باز میکند. همه اینها برای این است که رهبر آن، کشیش درو (کریس ایوانز)، با گروهی از زنان جوان آسیبپذیر که میتواند آنها را در لباسهای S&M بپوشاند و به دلخواه خود با آنها همخوابگی کند، تأمین شود.
درو، که موهایش شبیه به ستارههای تلویزیونی است و با میکروفون صحبت میکند، رهبر یک فرقه و جنایتکار است که در قاچاق مواد مخدر و حتی بدتر از آن دست دارد. فیلم حول محور قتل یکی از پیروان او میچرخد و اشتباهاتی که در تلاش برای پنهان کردن آن رخ میدهد. این داستان کمی دیوانهوار به نظر میرسد و واقعاً هم همینطور است، بهویژه از آنجا که فیلم آن را بهصورت یک شوخی خشک ارائه میدهد. دیدن کریس ایوانز که از بازی در نقش یک شخصیت بیارزش لذت میبرد، جالب است. اگر «Drive-Away Dolls» شبیه به «Raising Arizona Lite» بود، این یکی به «Blood Simpler» نزدیکتر است، هرچند واقعاً یک فیلم بیپرده و بیپروا در روحیه «The Big Lebowski» و «Repo Man» است، با نگاهی به ریموند چندلر. در «Honey Don’t!»، هدف اصلی جنایتکاران این است که ما را همراهی کنند.
هانی با مشکلات خانوادگی متعددی دست و پنجه نرم میکند، از جمله خواهری که دچار مشکلات خاص خود است (کریستن کانلی) و یک خواهرزاده پانک (تالیا رایدر) که با دوستپسری بدرفتار درگیر است. یک نکته جالب در مورد هانی و قهرمان فیلم «Drive-Away Dolls» این است که هیچکدام قادر به حفظ رابطهای پایدار نیستند. هانی با امجی (آبری پلازا)، پلیسی که در خانهای زندگی میکند که از داخل شبیه نسخه حومهای خانه «روانی» به نظر میرسد، رابطهای برقرار میکند. به لطف اجرای جذاب پلازا، رابطه آنها به طرز شگفتانگیزی واقعی و در بسیاری از جنبهها ناقص، احساسی و صادقانه به نظر میرسد.
هفت سال از زمانی که برادران کوئن با هم فیلم ساختند میگذرد و در این مدت که پایان همکاری خلاقانهشان را اعلام کردند، مسیر حرفهای هر یک از برادران به شکلی شگفتانگیز پیشرفت کرده است. درست یا غلط، همیشه جوئل کوئن را به عنوان نیروی محرک و اتان را به عنوان برادر کوچکتر که همراهی میکند، تصور میکردم. (جوئل اکنون ۷۰ ساله است؛ اتان ۶۷ ساله.) و وقتی جوئل اولین فیلم پس از برادران کوئن، نسخه خیرهکنندهاش از «تراژدی مکبث» (۲۰۲۱) را کارگردانی کرد، این تصویر همچنان باقی ماند. این تصویر زمانی تغییر نکرد که اتان کلیپ تیز ویدئویی خود از مستند جری لی لوئیس، «جری لی لوئیس: مشکل در ذهن» (۲۰۲۲) را ساخت یا سال گذشته که با «عروسکهای درایو-اوی» بیرون آمد. اما اکنون که اتان کوئن با تریشیا کوک به عنوان شریک خلاق خود، به دیدگاه کوچک اما جذاب این فیلمها متعهد شده و مارگارت کوالی را چنین سکوی موفقی برای استعدادش فراهم کرده است، میتوانم بگویم که اوست که ناگهان به نظر میرسد نیروی محرک و تکاندهنده است. «عزیزم نکن!» قرار است اواخر این تابستان اکران شود. اما من از همین حالا مشتاقم ببینم کوالی در فصل سوم چه نقشی را بازی خواهد کرد.