📋 خلاصه مقاله:
سریال «The Pitt» به بررسی یک روز پرتنش در بیمارستانی با کمبود نیروی انسانی میپردازد و در قسمت «۷:۰۰ عصر» دکتر رابی با بحران مرگ استادش مواجه میشود. در سریال «Severance»، رازهای درون شرکت لومون فاش میشود و داستان عاشقانه مارک و جما بهطور مبهم روایت میشود. همچنین، در سریال «The Studio» از اپل تیوی، چالشهای صوتی برای نمایش استرس و اضطراب در محیط فیلمسازی به تصویر کشیده میشود.
در سریال «The Pitt» نگاهی نزدیک به یک روز در بیمارستانی با کمبود نیروی انسانی ارائه میشود. هر قسمت یک ساعت از یک شیفت کاری ۱۵ ساعته را دنبال میکند و به زندگی پزشکان، پرستاران و دانشجویان پزشکی میپردازد. در قسمت «۷:۰۰ عصر»، تنشها بالاخره به اوج میرسد وقتی دکتر رابی (نوآ وایل) به خاطر مرگ استادش، دکتر آدامسون، فرو میریزد.
«در طول ۱۲ قسمت گذشته، ما در حال آمادهسازی برای نمایشی بودیم که در پنجمین سالگرد درگذشت دکتر آدامسون برگزار میشود و تلاشهای راببی برای حفظ خود در این شرایط را به تصویر میکشد. از نظر صوتی، او از دوازده یا بیشتر بیماری که در حال حاضر به کمک او نیاز دارند، دور است و صدای همه آن صداها، تجهیزات و برانکاردها محو میشود.» پارکر میگوید: «ما صداهایی از خاطرات او از روزی که تصمیم گرفت دستگاه ECMO را برای استادش خاموش کند، وارد میکنیم. فلشبکهای صداهای تجهیزات در ذهن او طنینانداز میشوند و صدای خون در گوشهایش غالب میشود و استرس کل روزش بیش از حد تحمل او میشود.»
فضای صوتی محیط سرد داخل شرکت لومون در سریال «Severance» بزرگترین راز درون دیوارهای فلورسنتی را در «چیکهای باردو» فاش میکند و تأیید میکند که جما اسکات (دیچن لاچمن) زنده بوده و در تمام این مدت در ساختمان اداری حضور داشته است، در حالی که همسرش، مارک اسکات (آدام اسکات) با او در طبقه جدا شده کار میکرده است. در حالی که داستان عاشقانه مارک و جما از گذشته تا به امروز روایت میشود، جیکوب ریبیکوف و باب شفلاس، ویرایشگران ارشد صدا، میخواستند دنیای جما مانند یک خاطره مبهم به نظر برسد.
ریبیکوف میگوید: «جسیکا [لی گانیه] میخواست این بخش حالتی رویایی و زنانه داشته باشد و در عین حال فضای صوتی آشنای لومون را بهطور کامل تغییر دهد.» شفلاس افزود: «فلشبکهای عاشقانه جما و مارک با فیلم ۳۵ میلیمتری ضبط شده بود، بنابراین میخواستیم تصاویر آن حس و حال قدیمی ۳۵ میلیمتری را منتقل کند. هر بار که به یکی از آن فلشبکها میرفتیم، صدا به حالت مونو تغییر میکرد، بهطوری که مخاطب میتوانست صدا را از یک بلندگو بشنود. وقتی به زمان حال در لومون بازمیگشتیم، صداها در همه بلندگوها پخش میشد.»
ورود به دنیای شخصیت اصلی از نظر صوتی میتواند چالشبرانگیز باشد، اما در خلق دنیای لسآنجلس در سریال «The Studio» از اپل تیوی، جورج حداد، سرپرست ویرایش صدا، میخواست طرفداران اضطراب و استرسی را که مت رمیک (ست روگن)، رئیس جدید استودیوهای کانتیننتال، تجربه میکند، به خوبی احساس کنند. همانطور که این سریال از نماهای طولانی و بدون قطع برای نمایش پشت صحنه کار در یک استودیوی فیلمسازی قدیمی بهره میبرد، حداد توضیح میدهد که صدا در «The Oner» باید فضایی تنگ و بسته ایجاد کند تا تجربه فیلمسازی در صحنه را به تصویر بکشد.
تیم من فرصتی برای استراحت در صدا نداشت و چالش این بود که چگونه از تکراری یا خستهکننده شدن جلوگیری کنیم، زیرا ما تمام مدت در یک خانه هستیم و از حیاط به اتاق نشیمن و سپس به ماشین مت میرویم. ما باید تنشی که بین مت و سارا پولی در حال شکلگیری است را ایجاد کنیم، اما همچنین باید به یاد داشته باشیم که آنها در حال فیلمبرداری یک فیلم هستند. لحظاتی وجود دارد که صدا آرام میشود زیرا آنها در یک صحنه هستند و همه باید برای شات نهایی ساکت شوند. وقتی مت میخواهد به سارا کمک کند، صدا باید در اطراف او نوسان کند تا با دیالوگهای فیلمنامه هماهنگ شود و آشفتگی را به تصویر بکشد.
وقتی کاسیان و سیریل بالاخره در اوج قسمت با یکدیگر روبرو میشوند، آکورد میخواست که مبارزه طولانیمدت آنها بازتابی از وقایع وحشتناک در حال وقوع در میدان شهر گورمان باشد.
«در صحنه مبارزه هیچ سلاح یا شمشیر نوری به کار نمیرود. تنها دو نفر هستند که به وحشیانهترین شکل ممکن به یکدیگر مشت میزنند، زیرا قصد دارند یکدیگر را از پای درآورند. آنچه در بار رخ میدهد، صرفاً مبارزهای وحشیانه در صداست و در تضاد با کشتاری است که در بیرون در حال وقوع است»، آکورد میگوید. «صدا در برابر آنچه در بیرون با کشتار غیرنظامیان توسط درویدها رخ میدهد، محو میشود تا آن لحظهای که همه لیزرها شروع به شکافتن بار میکنند. به عنوان طراحان صدا، ما در طول فرآیند ضبط، به طور مداوم تنش را ایجاد میکنیم و امیدواریم که صدا با آنچه مخاطب روی صفحه میبیند، هماهنگ باشد.»