📋 خلاصه مقاله:
در فصل امی امسال، سریالهایی مانند «Adolescence» و «The Pitt» با پرداختن به موضوعات ناخوشایند و واقعگرایانه، توجه زیادی جلب کردهاند و با وجود سختی در تماشا، به دلیل صداقت و واقعگراییشان، جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کردهاند. این سریالها با نمایش واقعیتهای تلخ، مخاطبان را به تفکر واداشته و به دلیل ارائه داستانهایی با آغاز و پایان مشخص، حس حل و فصل را به بینندگان منتقل میکنند.
در فصل امی امسال، سریالهایی مانند «Adolescence» و «The Pitt» که به موضوعات ناخوشایند میپردازند، توجه بیشتری را به خود جلب کردهاند. این سریالها با نمایش واقعیتهای تلخ و چالشبرانگیز، توانستهاند مخاطبان را به تفکر وادارند. تماشاگران میتوانند حقیقت این داستانها را ببینند و با آنها ارتباط برقرار کنند. این نوع محتوا، با وجود سختیهایی که در تماشا دارد، به دلیل صداقت و واقعگراییاش، جایگاه ویژهای در میان مخاطبان پیدا کرده است.
این نوع تلویزیون دقیقاً همان چیزی است که رایدهندگان امی به آن علاقه دارند. در فصل اول خود، ۱۳ نامزدی دریافت کرد و این تنها برنامهای نیست که مورد تحسین قرار گرفته است. در بخش سریالهای محدود یا آنتولوژی، سریال چهار قسمتی «Adolescence» از نتفلیکس نیز ۱۳ نامزدی دریافت کرده و یادآور درام هیجانانگیز و نگرانکننده «Baby Reindeer» است که شش جایزه امی ۲۰۲۴ از جمله سریال محدود یا آنتولوژی را به دست آورد.
با اضافه شدن سریالهایی مانند «The Bear» از FX، «Severance» از Apple TV+ و در بخش غیر داستانی، «The Rehearsal» از HBO Max، به وضوح میتوان دید که ما عاشق برنامههای پرتنش هستیم — اما دقیقاً چه چیزی ما را به این برنامهها جذب میکند؟
در دنیایی پر از کشمکشهای سیاسی، جنگ و بلایای طبیعی، چرا وقتی میخواهیم با تماشای تلویزیون از واقعیت فرار کنیم، به درامهای پرهیجان جذب میشویم؟ دکتر جسی گلد، مدیر ارشد سلامت دانشگاه تنسی، میگوید در زمانی که ارتباطات ما کمتر و کمتر میشود، همچنان نیاز داریم درباره برنامههای تلویزیونی محبوب با یکدیگر صحبت کنیم. او میگوید: «همهگیری به طور کلی جامعه را دگرگون کرده و ما دیگر فضاهای فیزیکی برای گردهمایی نداریم»، و به جوامع آنلاین اشاره میکند که اکنون برای گفتگو درباره تلویزیون مورد علاقهمان به آنها مراجعه میکنیم.

متأسفانه، پایانهای خوش در زندگی همیشه تضمینشده نیستند و لزوماً بخشی از این سریالهای ناخوشایند نیستند، اما این به معنای احساس فریبخوردگی هم نیست. به قسمت چهارم و نهایی «نوجوانی» نگاه کنید، جایی که تمرکز بر خانواده میلر است — پدر خانواده، ادی (استیون گراهام)، همسرش ماندا (کریستین ترمارکو) و دخترشان لیزا (امیلی پیز) — یک سال پس از اینکه پسر ۱۳ سالهشان جیمی (اوون کوپر) یکی از همکلاسیهایش را به قتل رساند.
ما میبینیم که خانواده سعی میکنند در جشن تولد ۵۰ سالگی ادی کمی شادی پیدا کنند، حتی در لحظاتی با هم آواز میخوانند و میخندند. «آنچه در آن لحظه احساس میکنید این است که آنها تلاش میکنند خوشحال باشند و تقریباً یک دلشکستگی در این واقعیت وجود دارد که میتوانید فشار درزها را ببینید»، جک تورن، همخالق و همنویسنده سریال با گراهام میگوید. «یک مخاطب میتواند حقیقت آن را ببیند، در حالی که امیدوار است که به یک شادی واقعی تبدیل شود.»
متأسفانه، این شادی پس از چند حادثه ناخوشایند کوتاهمدت به پایان میرسد، از جمله تماس تلفنی از جیمی که به آنها اطلاع میدهد قصد دارد به قتل اعتراف کند. اعتراف او پایانی مناسب برای این مجموعه فراهم میکند، هرچند لزوماً خوشحالکننده نیست. گلد، نویسنده کتاب «چگونه احساس میکنی؟: جستجوی یک پزشک برای انسانیت در پزشکی»، این نوع پایان را به ژانر محبوب جنایات واقعی و مجموعههایی مانند «Law & Order: Special Victims Unit» مرتبط میداند که هر هفته به موضوعات تاریک میپردازند.
او میگوید: «گاهی اوقات به این دلیل است که داستان یک آغاز و پایان دارد و حداقل نوعی حل و فصل ارائه میدهد، که ما همیشه در زندگی خود نداریم.» او اضافه میکند: «گاهی اوقات فکر میکنم تلویزیونی که اینقدر افراطی است، به زندگی روزمره ما کمک میکند که احساس بهتری داشته باشیم.»
تورنه اذعان میکند که نگران نبود «نوجوانی» برای بینندگان بیش از حد شدید باشد، اما وقتی در ماه مارس منتشر شد و به سرعت مخاطبان زیادی جذب کرد، شگفتزده شد. او میگوید: «ما به این برنامه ایمان داشتیم و فکر میکردیم افرادی که به موضوعات ناراحتکننده علاقهمند هستند، به آن جذب خواهند شد، زیرا مخاطبانی وجود دارند که به این موضوعات گرایش دارند و من هم یکی از آن مخاطبان هستم.»
تورنه همچنین به سریال درام نتفلیکس «برای همیشه» اشاره میکند که در لحظهای خاص او را تحت تأثیر قرار داد، زمانی که نوجوان سیاهپوست جاستین (مایکل کوپر جونیور) توسط پدرش (وود هریس) آموزش میبیند که چگونه رفتار کند اگر پلیس او را متوقف کند. بلافاصله پس از آن، «پلیس پشت سر او میآمد و پسر بیچاره در هم شکسته بود و من هم برای او در هم شکسته بودم»، او میگوید. «من عاشق این نوع تلویزیون هستم.»
برای جممیل، شنیدن اینکه “پیت” تا این حد تأثیرگذار است و باعث ناراحتی بینندگان میشود، مانند موسیقی دلنشینی است. او میگوید: “این نشان میدهد که احتمالاً ما کارمان را به درستی انجام میدهیم و جهان را بسیار واقعی به تصویر میکشیم. این کمی شبیه به یک تصادف قطار است که نمیخواهید نگاه کنید، اما مجبورید و این فقط طبیعت انسانی است.”
و به وضوح، این نوع تلویزیون چیزی است که به این زودیها از آن خسته نخواهیم شد.