📋 خلاصه مقاله:
فیلم «Blue Film» به کارگردانی الیوت تاتل، با بازیهای درخشان رید برنی و کیرون مور، به بررسی موضوعات سرکوب، سوءاستفاده و شرم میپردازد و داستان معلم سابق و شاگردش را که اکنون کارگر جنسی است، در یک شب پرتنش و پر از تابو روایت میکند. این فیلم که در جشنواره فیلم ادینبورگ به نمایش درآمده، با تمرکز بر آسیبهای شخصیتها و دینامیک پیچیده روابط، مخاطب را به چالش میکشد.
بازیهای قدرتمند رید برنی و کیرون مور، موضوع تحریکآمیز فیلم الیوت تاتل را که به بررسی سرکوب، سوءاستفاده و شرم میپردازد، به شکلی تاثیرگذار به تصویر میکشند.
هر کسی که به دنبال فیلم «Blue Film» است و امیدوار است به دلیل اشارههای پورنوگرافیک عنوان، تحریک شود، احتمالاً ناامید خواهد شد. «آبی» به معنای جنسیت است و این موضوع همیشه در ذهن مردان در فیلم دو نفره نویسنده و کارگردان الیوت تاتل حضور دارد: یک معلم سابق مدرسه از مین و شاگرد سابقش که اکنون یک کارگر جنسی در لس آنجلس است و برای یک شب در یک خانه اجارهای ناشناس به طور ناخوشایندی دوباره به هم میپیوندند. اما ما در قلمرو خواستههایی هستیم که هم ممنوع و هم ناخواستهاند و همانطور که این دو از گذشته بسته و حال باز خود صحبت میکنند، بینندگان بیشتر از هر چیز دیگری احساس تنش خواهند کرد: تابوهای قدیمی و عدم تعادل قدرت به سختی از بین میروند.
فیلم «Blue Film» که در بخش رقابتی اصلی جشنواره فیلم ادینبورگ به نمایش درآمد، اثری تحریکآمیز و بیپرده است که در عین حال از محتوا نیز بیبهره نیست. دو شخصیت اصلی آن — یکی پدوفیلی محکوم و دیگری پسری کامبوی با فتیشیسم فوقالعاده مردانه — به سادگی همدردی مخاطب را جلب نمیکنند. بنابراین، بهتر است تاتل به جای تلاش برای جلب همدردی، به درک عمیقتر این شخصیتها بپردازد، آسیبهای آنها را با جزئیات دقیق آشکار کند و اجازه دهد مخاطب خود تصمیم بگیرد. بازیهای درخشان رید برنی، بازیگر برنده جایزه تونی («Mass») و کیرون مور، بازیگر جوان و کاریزماتیک بریتانیایی، نیز از نمایش سختیها، دشواریها و نقاط ناخوشایند انسانی این شخصیتها ابایی ندارند. توزیعکنندگان ماجراجوی دوستدار کوئیر باید به این مینیاتور پرقدرت توجه کنند، زیرا در ادامه در جشنوارهها به نمایش درمیآید.
وقتی الکس به خانهای در حومه شهر که هنک برای شب اجاره کرده است میرسد، احساس میکند کنترل اوضاع را در دست دارد و تصور میکند که مرد مسنتر به دنبال تحقیر اروتیک و ورزشی است که تخصص شخصیت دیگر اوست. اما به سرعت از چهره پنهان و حضور آرام و کنجکاو هنک نگران میشود. به عنوان کسی که زندگیاش را جلوی دوربین میگذراند، به اندازه کافی راحت است که به درخواست هنک برای فیلمبرداری از گفتگویشان درباره موضوعاتی مانند اولین تجربیات جنسی پاسخ مثبت دهد — سایههایی از فیلم «سکس، دروغها و نوار ویدئویی» سودربرگ. اما وقتی هنک فاش میکند که نام واقعی و زادگاه الکس را میداند، اوضاع تغییر میکند.
نقابها، چه بهصورت واقعی و چه استعاری، برداشته میشوند: الکس هانک را بهعنوان معلم سابق مدرسهاش، آقای گرانت، شناسایی میکند — کسی که به دلیل تلاش برای تعرض جنسی به یک پسر دیگر بهطور رسوایی اخراج، دستگیر و زندانی شده بود. الکس ممکن است مستقیماً یکی از قربانیان هانک نبوده باشد، اما موضوع هوس او بوده است. بهعنوان کسی که اکنون از طریق شیءسازی امرار معاش میکند، او به این اعتراف با بیتفاوتی واکنش نشان میدهد، بهگونهای که هانک را از تعادل خارج میکند. اینگونه است که دینامیک شکنندهی کشش و دفع در یک شب طولانی و تاریک روح مشترک آغاز میشود، جایی که ریشههای تروما به طرق مختلف آشکار یا پنهان میشوند، فتیشها یا بهصورت فکری تحلیل میشوند یا بهصورت احساسی مواجه میشوند، و امکان رابطه جنسی کاملاً قانونی اما مملو از تابو بین آنها در هوا معلق است.
این گفتگویی است که نمیتوان از آن اجتناب کرد و ممکن است حتی انرژی عصبی بیشتری را روی صحنه به همراه داشته باشد. با این حال، باید به Tuttle و تدوینگر Zach Clark (که خود کارگردان موفقی در فیلمهای مستقل کمهزینه است) اعتبار داد که مکالمات این دو را پرانرژی و پیشبرنده نگه داشتهاند — حتی اگر در پایان این فیلم ۸۵ دقیقهای، ایدههای آن کمی به دور خود بچرخند. با الهام از عنوان و کار در نور و سایههای آبی تیره شبانه، فیلمبردار Ryan Jackson-Healy نیز جو ناآرامی را حفظ میکند و بهطور تیزبینانهای بین تصاویر دیجیتال واضح و بافتهای ویدیویی دانهدار که الکس بیشتر به دیده شدن در آنها عادت دارد، جابهجا میشود.
با حفظ آرامش استویک، اما بدون تلاش بیش از حد برای شرافت بخشیدن به شخصیت، بیرنی از اشتیاق ناامیدانه و غیرممکن هنک دوری نمیکند. او با پذیرش غمانگیز کسی که میداند خواستههایش هرگز برآورده نخواهند شد، خود را به جلو میبرد. پس از شروع موفقیتآمیز در سینما و حضور در برنامههای تلویزیونی مانند “آموزش جنسی”، “استادان هوا” و “آکادمی خونآشام”، مور اجرایی با حرکات نرم و روان ارائه میدهد که به طور کامل به عنوان یک موضوع جذاب و مورد توجه عمومی متقاعدکننده است. با این حال، این اعتماد به نفس تنها یک ژست است و به راحتی به عدم اطمینان کودکانه فرو میریزد وقتی که هیچکس به او نگاه نمیکند.