📋 خلاصه مقاله:
در فیلم «هیچکس ۲»، هاچ با بازی باب ادنکرک تلاش میکند تا با خانوادهاش وقت بگذراند، اما درگیر ماجراهای خطرناکی در شهر فاسد پلامرویل میشود که او را مجبور به نمایش مهارتهای مبارزهاش میکند. این فیلم با صحنههای اکشن هیجانانگیز و الهامگرفته از جکی چان، به تعهد و آمادگی بدنی ادنکرک برای اجرای صحنههای پیچیده میپردازد.
هاچ با بازی باب ادنکرک بازگشته است.
در فیلم «هیچکس ۲» که اکنون در سینماها اکران شده، تمام آرزوی هاچ این است که زمانی را با خانوادهاش سپری کند و به تعطیلات برود. این پدر حومهشهری که به طور مخفیانه یک قاتل حرفهای است، به اندازه کافی با خانوادهاش وقت نگذرانده است. اما او همچنان به مافیای روسی بدهکار است و تصمیم میگیرد از کشتارهای روزانهاش دست بکشد. بنابراین، او همسرش، بکا (کانی نیلسن)، و بچههایش را به یک پارک آبی در شهر کوچک (تخیلی) پلامرویل میبرد.
بیخبر از او، پلامرویل به مکانی تاریک و فاسد تبدیل شده است. این شهر تحت نظارت کلانتر ایبل (کالین هنکس) قرار دارد و پارک به عنوان پوششی برای لندینا (شارون استون)، یک پولشوی معروف، عمل میکند. وقتی هاچ وارد یک درگیری کوچک میشود، اوضاع به سرعت وخیم میشود و او را وادار میکند تا تواناییهای مبارزهاش را به این شهر نشان دهد.
هماهنگکننده بدلکاری، گرگ رمنتر، به ورایتی میگوید که از همان ابتدا یکی از ایدهها این بود که چگونه صحنه اکشن اتوبوس از فیلم اول را دو برابر کنیم و در عین حال به حس تابستانی دنباله وفادار بمانیم. رمنتر میگوید: «این ایده از تجربه کودکی باب نشأت گرفت. او گفت: ‘یادم میآید وقتی بچه بودم به ویسکانسین دلز میرفتم و سوار این قایقهای اردکی میشدم.’»
در ابتدا، رمنتر از این سکانس بسیار هیجانزده بود و تصور میکرد که “آنها یک قایق را روی پرده آبی پارک میکنند و ما از طریق مبارزه پیش میرویم.” اما او اشتباه میکرد. به او گفته شد که صحنه روی یک قایق واقعی در آب فیلمبرداری خواهد شد. رمنتر میگوید: “این بلافاصله امکانات را دو برابر کرد، به دلیل تعامل، حرکت و جو.”
در طراحی مبارزه، رمنتر میدانست که این مبارزه با مبارزه اتوبوس در فیلم اول متفاوت خواهد بود. “این یک ساختار بود که به یک شخصیت اجازه میداد تا ناامیدیهایش را بروز دهد. مبارزه قایق اردک برعکس آن بود. هاچ مثل این بود که، ‘من خودم را کنترل میکنم.'”
در همکاری با شرکت طراحی اکشن 87North، رمنتر میگوید که از جکی چان الهام گرفته است.
یکی دیگر از عواملی که رمنتر در نظر گرفت، نگاه به یک قایق بود. آیا واژگون میشود؟ چه چیزهایی میتوانند هم خشونتآمیز و هم سرگرمکننده باشند؟ او توضیح میدهد که همه چیز را کارگاه کردند و یک شبیهسازی بدلکاری ایجاد کردند. “ما جعبههای خود را برپا کردیم و شروع به ساخت انواع مختلف قایقها و ابزارهایی کردیم که میتوانند به عنوان سلاح استفاده شوند، و چیزهایی که هرگز فکر نمیکردید سلاح باشند.”
رمنتر اولین تلاش برای مبارزه در قایق اردک را “یک بوفه” مینامد زیرا چیزهای مختلفی داشت و طولانیتر بود. با این حال، وقتی کارگردان و تهیهکنندگان آن را دیدند، مبارزه به اصل مطلب کاهش یافت.
و در حالی که همه چیز کاملاً تخریب میشود، داستانگویی همچنان کلیدی باقی ماند و لحظاتی مانند برش به مسافران بیخبر اجازه داد “لحظاتی برای نفس کشیدن” ایجاد شود.
رمنتر درباره تعهد اودنکرک میگوید که این بازیگر هرگز تمرین را متوقف نکرد و این امر در طراحی صحنههای اکشن کمک شایانی کرد. “او هر روز صبح ساعت ۶ به تنهایی در باشگاه تمرین میکند. هر روز ۱۰۰ بار بارفیکس، ۱۰۰ مشت از هر دو طرف و ۱۰۰ ضربه پا انجام میدهد.” زیبایی این موضوع در این بود که اودنکرک میتوانست در برخی سناریوها بخشهای طولانیتری را مدیریت کند.
رمنتر نتیجهگیری میکند: “چیزی که این کار را بسیار لذتبخش میکند این است که باب اودنکرک میتواند همه کارها را انجام دهد و به همین دلیل، امکانات بیپایانی وجود دارد، زیرا تماشاگران فقط مینشینند و تماشا میکنند. من گفتم، ‘باب، تو باید همه کارها را انجام دهی. هیچکس نمیخواهد کسی دیگر این کارها را انجام دهد جز تو. بنابراین، ما این را به مهارتهای تو شکل میدهیم و من تو را از محدودیتهای قسمت اول فراتر میبرم.'” و اودنکرک واقعاً آماده بود تا همه کارها را انجام دهد.