📋 خلاصه مقاله:
سریال “Smoke” در اپل تیوی پلاس داستان دیو، محقق آتشسوزی و آتشافروز سریالی را روایت میکند که توسط میشل، کارآگاه و کهنهسرباز جنگی، دستگیر میشود. این سریال به بررسی نقابهایی که افراد بر چهره دارند و تفاوت بین ظاهر و واقعیت میپردازد و با تنشهای جنسی و رازهای گذشته شخصیتها، داستانی هیجانانگیز و پر از پیچیدگی ارائه میدهد.
هشدار اسپویل: این داستان شامل اسپویلهایی از سریال “Smoke” است. هر نه قسمت اکنون در اپل تیوی پلاس در دسترس است.
در سریال “Smoke”، تارون اگرتون در نقش دیو، محقق آتشسوزی ظاهر میشود که به طور همزمان یک آتشافروز سریالی نیز هست. دیو نه تنها خود را بسیار باهوش میداند زیرا باور دارد که همه را فریب داده، بلکه خودش را نیز متقاعد کرده که، بدون هیچ بازی با کلمات، واقعاً جذاب است.
اما همه چیز به یک افشاگری هیجانانگیز ختم میشود وقتی که او دستگیر شده و توسط میشل، کهنهسرباز جنگی که اکنون به کارآگاه تبدیل شده و نقش او را جرنی اسمولت ایفا میکند، مورد بازجویی قرار میگیرد.
وقتی دیو در اتاق بازجویی به آینه نگاه میکند، ظاهر فیزیکیاش به آرامی از یک بلوند جذاب و قوی به مردی طاس با شکم تغییر میکند.
«به نظر من، موضوع نمایش ما این است که همه ما تا حدی نقاب بر چهره داریم»، اسمالت میگوید. «این نمایش درباره افرادی است که چگونه خود را به دیگران نشان میدهند در مقابل آنچه واقعاً هستند. این در لحظات سکوتی است که روی مبل نشستهاند، هیچکس اطرافشان نیست و به آینه نگاه میکنند و فاصلهای که باید بین آن نقاب و خود واقعیشان طی کنند. برای برخی، این فاصله بسیار زیاد است.»
نویسنده و خالق سریال، دنیس لهان، «دود» را از «فایرباگ» اقتباس کرده است، پادکستی که داستان جان اور، کاپیتان و محقق آتشسوزی اداره آتشنشانی گلندیل را روایت میکند که متهم به شروع ۲۰۰۰ آتشسوزی در منطقه لسآنجلس در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ است. یکی از این آتشسوزیها در یک فروشگاه سختافزار منجر به مرگ چهار نفر شد.
در «Smoke»، تنش جنسی بین دیو و میشل به وضوح حس میشود. اما در لحظهای که قرار است با هم باشند، دقیقاً همان چیزی است که میشل به دنبالش بود.
«این یک بازی موش و گربه است. بخشی از کاری که انجام میدهم این است که میدانم او به من جذب شده و میدانم که به چیزی از او نیاز دارم، بنابراین به غرورش غذا میدهم تا آنچه را که نیاز دارم به دست آورم، او را آرام کنم و به او احساس کنم که تهدیدی نیستم و به طور مخفیانه او را بررسی نمیکنم»، اسمولت میگوید. «باید او را متقاعد کنم که این امکان وجود دارد تا او را خلع سلاح کنم و نتواند مرا ببیند که دارم میآیم.»
میشل رازهای خودش را دارد. گذشته او شامل مادری است که او را در آتشسوزی یک متل رها کرد تا بمیرد. او با رئیس قدیمیاش، استیون (راف اسپال)، که مسئول تحقیق در مورد آتشسوزی ادعایی دیو شده، رابطه داشته است.
او به حالت بقا میرود،” اسمالت میگوید. “فکر میکنم این همان کاری است که او انجام میدهد. او در بخشی از مغزش که فقط به بقا میاندیشد، عمل میکند. در ذهنش، فکر نمیکنم که او تصور کند کسی را کشته است. او اجازه داد این اتفاق بیفتد. فکر میکنم او خودش را به جای او انتخاب کرد.”
سریال با دستگیری دیو به پایان میرسد، اما پیش از آن، او میشل را در یک سواری سریع با ماشین از میان آتشسوزی جنگلی که خودش به راه انداخته بود، میبرد.
بیشتر آتش واقعی است. بله، مقداری CGI وجود دارد که جاهای خالی را پر میکند و این چیزها، اما آنها یک جنگل در یک صحنه صدا ساختند و لولهکشی در سراسر آن داشتند. ما توسط آتش احاطه شده بودیم.
این سکانس طی یک هفته فیلمبرداری شد و هر برداشت زمان بسیار محدودی داشت. او میگوید: «این تجربه در بهترین حالت خود ترسناک بود. به عنوان یک بازیگر، وقتی جلوههای ویژه به صورت عملی انجام میشوند، کار شما را بسیار آسانتر میکند. شما گرما را حس میکنید، عرق میریزید، آدرنالینتان بالا میرود و همه این عناصر مختلف وجود دارند. ماشین باید تصادف کند. من واقعاً به سمت آن شلیک میکنم و در هر برداشت سه خشاب را خالی میکنم.»
اگرچه فصل دوم هنوز اعلام نشده است، اسمالت امیدوار است که سریال ادامه یابد زیرا او مشتاق است ببیند میشل چگونه تلاش میکند فرار کند. او میگوید: «دنیس به طور کامل به من نگفته است که برنامههایش چیست. او برخی نکات را با من در میان گذاشته است، اما فکر میکنم او در طول زندگیاش مجبور بوده برای بقا تلاش کند و او حیوانی بسیار باهوش است. به نظرم او سیستم کاری خود را به خوبی میشناسد. متأسفانه، او تنها کسی نیست و اولین کسی هم نیست که سیستم را دستکاری میکند.»