📋 خلاصه مقاله:
موزیکال «Mamma Mia!» با آهنگهای جاودانه ABBA، پس از ۲۵ سال به برادوی بازگشته و همچنان با داستانی کمدی و عاشقانه، تماشاگران را به وجد میآورد. این نمایش با اجرای پرشور و نوستالژیک خود، به عنوان جشنی برای موسیقی پاپ و عشق بیپایان به ABBA، همچنان جذابیت خود را حفظ کرده است.
این همان نمایش است، شاید کمی پرجنبوجوشتر، اما همچنان ضیافتی برای حس لذت شما.
من نظریهای درباره موسیقی ABBA دارم (این فقط تجربه شخصی من است، اما شاید تجربه شما هم باشد). آهنگهای آنها که توسط بنی اندرسون و بیورن اولویوس ساخته و تولید شده و توسط آگنیتا فلتسکوگ و آنی-فرید لینگستاد خوانده شدهاند، به قدری زیبا، جذاب و بیزمان هستند که به شکلی بینظیر شادی و غم را در هم میآمیزند. به همین دلیل، آهنگ مورد علاقه همیشگی شما از ABBA همیشه همان آهنگی خواهد بود که در حال گوش دادن به آن هستید.
«Mamma Mia!» موزیکال پرشور و هیجانانگیزی است که برای یک دوره محدود ششماهه در برادوی احیا میشود. این نمایش امشب در تئاتر وینتر گاردن، جایی که تولید اصلی برادوی در سال ۲۰۰۱ افتتاح شد و به مدت ۱۴ سال اجرا داشت، آغاز میشود. این نمایش بر این باور استوار است که هر آهنگ ABBA یک لحظه کامل از وجد پاپ است. هیچ شماره ضعیفی وجود ندارد و هیچ پرکنندهای در کار نیست؛ نمایش سراسر نقاط اوج است و به همین دلیل نوعی شادی بیوقفه کارائوکهای ایجاد میکند. برای تماشاگرانی که در ۲۵ سال گذشته به «Mamma Mia!» هجوم آوردهاند و همچنان به این کار ادامه میدهند، شنیدن این آهنگها میتواند احساسی شبیه به تجربه اوج لذت یک طرفدار موسیقی را ایجاد کند. شما فقط یکی دیگر، و دیگری، و دیگری میخواهید…
هر موزیکال جعبهآهنگی بهطور ذاتی برای خدمت به موسیقی در مرکز خود وجود دارد، اما هیچکدام بهطور هوشمندانه و طنزآمیزی مانند «Mamma Mia!» عمل نکردهاند. همانطور که همه میدانند (پس از ۵۰ تولید بینالمللی، بهعلاوه نسخه فیلم ۲۰۰۸ با بازی مریل استریپ و دنباله آن در سال ۲۰۱۸؛ فیلم سومی نیز در دست ساخت است)، داستان «Mamma Mia!» یک قطعه از کمدی کیچ بالا است که شکسپیر را در حالت کمدی عاشقانهاش به یاد میآورد و سعی دارد نسخهای عاشقانه از «جزیره گیلیگان» را به نمایش بگذارد. مکان داستان یک جزیره آفتابی یونانی است و شخصیت اصلی، دونا، مادری آزاد و مجرد است که یک تافرنا را در آنجا اداره میکند. دختر ۲۰ سالهاش، سوفی، در شرف ازدواج است. اما پدر سوفی کیست؟
پس از مطالعه دقیق دفترچه خاطرات مادرش، سوفی درمییابد که هر یک از سه خواستگار دونا از نقاط مختلف اروپا در سال ۱۹۷۹ میتوانسته پدر او باشد، زمانی که او باردار شد. بنابراین، سوفی تصمیم میگیرد هر سه نفر را به عروسیاش دعوت کند. او پیش از ازدواج میخواهد بداند پدر واقعیاش کیست… و خودش چه کسی است.
«ماما میا!» یک کمدی رمانتیک است که بیشتر از هر چیز درباره عشق و جایگاه آن در جهان و تغییرات آن از نسلی به نسل دیگر صحبت میکند. (این موضوع از زمان اولین اجرای «ماما میا!» بسیار تغییر کرده است.) یکی از شوخیهای آگاهانه این موزیکال این است که داستان آن، تقریباً در هر جزئیات، مانند ماشینی طراحی شده که به صورت معکوس عمل میکند تا به عنوان سیستمی برای ارائه ۲۲ آهنگ ABBA خدمت کند. اشتباه نکنید: داستان کار میکند و در نهایت بسیار تأثیرگذار است. اما همچنین احساسی دارد که گویی توسط یک برنامه هوش مصنوعی که به ABBA علاقهمند است طراحی شده است. نمایش تقریباً ما را دعوت میکند تا به نحوه هماهنگی دقیق آهنگهایی مانند «Honey, Honey» یا «Knowing Me, Knowing You» با انگیزه (نازک) برای خواندن آن بخندیم. و به همین دلیل است که بیخیالی شیرین و گیجکننده «ماما میا!» بخشی از جادوی آن است. نمایش به عنوان چارچوبی دوستانه برای آهنگها عمل میکند بدون اینکه تهدیدی برای آنها باشد.
من نسخه اصلی نمایش صحنهای را سه بار دیدهام و در حالی که نسخه احیا شده “Mamma Mia!” حال و هوای خاص خود را دارد (که میتوان آن را پرجنبوجوشتر و با رقصآرایی تهاجمیتر توصیف کرد)، در واقع همان نمایش است. این نمایش به کارگردانی فیلیدا لوید، همچنان مانند نسخه اصلی (و همچنین نسخه فیلم ۲۰۰۸)، به دقت به آنچه او در اولین بار انجام داد، وفادار مانده است.
این نمایش همچنین بازیگرانی پرشور و دوستداشتنی دارد که نقش سه پدر احتمالی را ایفا میکنند: سم (ویکتور والاس)، معمار خلاقی که تبرنا را طراحی کرده است؛ بیل (جیم نیومن)، نویسندهای که به دور دنیا سفر میکند و هری (راب مارنل)، بریتانیایی که زمانی “هدهبنگر” بود و اکنون نماد طبقه متوسط است. نقطه اوج دراماتیک و چشمگیر این نمایش، اجرای “برنده همه چیز را میبرد” توسط دونا است که با صدای کریستین شریل به قدری تأثیرگذار است که به ندرت میتوان گفت حتی قدرتمندتر از نسخه ABBA است.
اگر تفاوتی بین احساسی که “Mamma Mia!” در زمان اولین اجرا و احساسی که امروز دارد وجود داشته باشد، این است که نمایش اکنون به یک کیک دو لایه از نوستالژی تبدیل شده است. در سال ۲۰۰۱، این نمایش به نوستالژی نهفته ما برای ABBA دست یافت — و همچنین به کشف دیرهنگام بسیاری از شنوندگان که ABBA به اندازه بزرگترین گروههای پاپ تاریخ، یک گروه پاپ فوقالعاده بود. در هر مورد دیگر، ما در همان زمان میدانستیم. ما میدانستیم که بیتلز بزرگ بودند وقتی که در حال وقوع بودند؛ همینطور برای استونز یا بی جیز یا استیلی دن یا زپلین یا مدونا. ما میدانستیم که پانک یک تغییر دهنده بازی سیم خاردار بود.
اما در دهه ۱۹۷۰، زمانی که ABBA به موفقترین گروه پاپ پس از بیتلز تبدیل شده بود، هیچکس جرات نمیکرد آنها را همسطح با بیتلز بداند. حتی پیشنهاد این موضوع نیز به نظر کفرآمیز میآمد. (برای بسیاری هنوز هم اینطور است.) ABBA سوئدی بودند، روی صحنه مانند فضانوردان دیسکوی گلم لباس میپوشیدند و به عنوان ارائهدهندگان با استعداد موسیقی پاپ جذاب و گذرا شناخته میشدند. اینکه آهنگهایشان به یک دیدگاه کامل از پیچ و خمهای عشق، از دست دادن، رمانس، درد، اشتیاق و رضایت تبدیل شده بود و کاملاً از دیدگاه یک زن روایت میشد، بخشی از دلیلی است که نبوغ آنها به طور کامل شناخته و مورد احترام قرار نگرفت.
همه چیز در دهه ۹۰ دگرگون شد. فرهنگ به ABBA رسید و برچسب “لذت گناهآلود” را از شاهکارهای پاپی مانند “Dancing Queen”، “Take a Chance on Me”، “Super Trouper” و “Money, Money, Money” برداشت. اوج این تحول “Mamma Mia!” بود، نمایشی که دو ساعت و نیم سرشار از لذت پاپ بود و همچنان به قوت خود باقی مانده است.
آنچه پس از ۲۵ سال از عشق بیپرده به ABBA تغییر کرده، این است که نوستالژی ما دیگر فقط برای ABBA نیست، بلکه برای خود “Mamma Mia!” نیز هست که اکنون به عنوان اثری از دورهای متفاوت به نظر میرسد. این نمایش، زمانی که برای اولین بار به صحنه آمد، ۲۱ سال پس از ۱۹۷۹ تنظیم شده بود (به عبارت دیگر: زمان حال)، و موضوع آن در تقابل بین دونا، فمینیست دهه ۷۰ که راه خود را رفته بود، فرزندی به تنهایی بزرگ کرده و کسب و کار خود را در سرزمین خارجی یونان آغاز کرده بود، و سوفی، که علیه استقلال مادرش شورش کرد با تصمیم به ازدواج با اسکای، جوان خوشتیپ ساحلی (گرانت رینولدز)، در سن ۲۰ سالگی! به نوعی، این وارونگی جذاب چیزی را بیان میکرد: اینکه رمانس قدیمی دوباره به صحنه بازگشته است. به همین دلیل بود که ما نیز با سیلی از کمدیهای رمانتیک مواجه شدیم.
ژانر کمدی رمانتیک، اگر دقت کرده باشید، به آرامی در حال محو شدن است. هنوز کاملاً از بین نرفته، اما با ناخنهای لاکزدهاش به سختی به حیات خود ادامه میدهد و این به نوعی با شیوهای که ملکههای موسیقی پاپ ما، از تیلور سوئیفت تا بیانسه و اولیویا رودریگو تا بیلی آیلیش، اکنون اغلب با شک و تردید تلخ از عشق میخوانند، مرتبط است. صدای آبا گاهی به مردان با اضطراب و تردید نگاه میکرد (فقط به حال و هوای شوم “پول، پول، پول” فکر کنید) اما بیشتر با اشتیاق. و این اکنون “ماما میا!” را به قطعهای از خوشبینی رمانتیک تبدیل میکند که به نوعی با زمانه هماهنگ نیست. بیش از هر زمان دیگری، این نمایش به نظر میرسد که جهان اطرافش را به چالش میکشد تا با صداقت و اشتیاقش همگام شود.
لحظات بیشماری در نسخه جدید وجود دارد که من عاشق آنها شدم: حرکت هیجانانگیز و شومی که در اطراف “Gimme! Gimme! Gimme!” شکل میگیرد، زمانی که هر یک از سه پدر سوفی پیشنهاد میدهند او را در مراسم عروسی همراهی کنند؛ جالین استیل با اجرای خیرهکننده و مغرورانهاش “Does Your Mother Know” را به یک نمایش کمدی پرشور تبدیل میکند؛ اجرای احساسی راب مارنل از آهنگ زیبای “Our Last Summer” که میتواند به یک کلاسیک ABBA تبدیل شود؛ ترکیب صدای کریستین شریل و ویکتور والاس در “S.O.S.”؛ و آن پایان بزرگ و شاد که ما را به رویاهای راک دهه ۷۰ بازمیگرداند.
برخی عناصر نیز دارای اشکالاتی هستند. ارکستر که به طور وفادارانه تنظیمات ABBA را بازسازی میکند، گاهی اوقات کمی بلند است و در برخی مواقع اجرای آوازها، به ویژه اجرای امی ویور را تحتالشعاع قرار میدهد. (شاید او نیاز دارد کمی بیشتر با صدای بلند بخواند.) کل تولید احساس شلوغتری نسبت به نسخه اصلی دارد و مطمئن نیستم که به آن نیازی بود. با این حال، “Mamma Mia!” همچنان همان چیزی است که همیشه بوده: جشنی برای مراکز لذت شما. این نمایشی است که تقریباً ما را دعوت میکند تا به آن چشم بزنیم — تا آن لحظه یا دو لحظه بعد که ناگزیر میگوییم، آه، آه، چگونه میتوانم در برابر تو مقاومت کنم؟