Image

اولین حضور جف راس در برادوی: تجربه جدید روست‌مستر در صحنه و کشف جنبه جدی خود

📋 خلاصه مقاله:

جف راس، کمدین مشهور، پس از سال‌ها سفر و اجرا در شهرهای مختلف، با نمایش تک‌نفره «Take a Banana for the Ride» به برادوی بازگشته است. این نمایش که به دوران کودکی و تجربیات شخصی او می‌پردازد، با ترکیب طنز و موسیقی، داستان‌هایی از زندگی‌اش، از جمله از دست دادن والدین و دوستان مشهورش و مبارزه با سرطان، را روایت می‌کند. راس با این نمایش قصد دارد جنبه‌های جدی‌تری از خود را به نمایش بگذارد و مخاطبان را شگفت‌زده کند.

جف راس به طور مداوم برای کار سفر می‌کند و به سراسر کشور پرواز می‌کند. او اغلب در یک آخر هفته به چندین شهر می‌رود تا اجرای کمدی داشته باشد. اما این استندآپ کمدین با تجربه، آپارتمان خود در منهتن را به مدت ۲۰ سال نگه داشته بود به امید اینکه روزی به عنوان بازیگر صحنه به نیویورک بازگردد.

این رویا اکنون در حال تحقق است، زیرا راس با نمایش «Take a Banana for the Ride» اولین حضور خود را در برادوی تجربه می‌کند.

پیش‌نمایش‌ها از ۵ اوت آغاز شد و شب افتتاحیه در ۱۸ اوت برگزار گردید. این نمایش تک‌نفره که به توصیه پدربزرگش درباره سفر نام‌گذاری شده است، به دوران کودکی کمدین در نیوجرسی می‌پردازد، پیش از آنکه به خاطر نقدهای تند و تیزش از سلبریتی‌ها در رویدادهای “روست” به لقب “روست‌مستر جنرال” دست یابد. در اینجا، او با استفاده از طنز و موسیقی به موضوعات نه‌چندان خنده‌دار، مانند از دست دادن والدینش در سنین جوانی و همچنین سه دوست مشهورش – باب سگت، گیلبرت گاتفرید و نورم مک‌دونالد – در سال‌های اخیر می‌پردازد. در حالی که او این داستان‌ها و دیگر داستان‌ها، از جمله یکی درباره تشخیص و بهبودی از سرطان روده بزرگ در سال ۲۰۲۴ و دیگری درباره سگ‌های ژرمن شپرد محبوبش را تعریف می‌کند، یک صفحه نمایش LED بزرگ و یک ارکستر دو نفره او را همراهی می‌کنند تا جلوه‌ای را ارائه دهند که نمایش‌های تک‌نفره ساده همیشه ارائه نمی‌دهند.

«همیشه دوست دارم کاری اضافه انجام دهم»، راس در اتاق لباس خود در تئاتر ندرلندر روز بعد از اولین اجرا می‌گوید. «برخی از نمایش‌های برادوی را دیده‌ام که مثل صبحانه و ناهار بودند، اما شام را به طور کامل تجربه نکردم. می‌خواستم این حس یک وعده کامل را داشته باشد. به کمی احساسات در زندگی‌ام نیاز دارم.»

شب قبل از اجرا خوابم نمی‌برد، که نشانه خوبی بود. اما عصبی نبودم. مردی در ردیف جلو پاهایش را روی صحنه گذاشته بود و همسرش با تلفن همراهش مشغول بود. تلفنش زنگ خورد و من با خودم گفتم: «اوه، این هم مثل هر اجرای دیگری است. هیچ تلفنی نمی‌تواند من را از مسیر خارج کند.» من کار سخت مسدود کردن نمایش را انجام داده‌ام و می‌توانم یک سیگار بکشم و چند شوخی دیگر اضافه کنم. این بخش لذت‌بخش است.

آیا برای اجرای هشت نمایش در هفته نسبت به تور به عنوان یک کمدین، نوع دیگری از استقامت لازم است؟

هنوز نمی‌دانم. بیلی کریستال به من گفت که نوع جدیدی از خستگی را تجربه خواهم کرد. اما از اینکه در تخت خودم بیدار می‌شوم و نیازی نیست به فرودگاه جی‌اف‌کی یا نیوآرک بروم، لذت می‌برم. معمولاً به عنوان یک کمدین، جمعه‌ها در نیویورک، شنبه‌ها در دیترویت و یکشنبه‌ها در کلیولند یا هر جای دیگری بودم. بنابراین ایده اینکه در خانه هستم و می‌توانم تا ساعت ۱۰:۳۰ شب شام بخورم و سگم را به پیاده‌روی ببرم، واقعاً جذاب است.

شما مدت زیادی است که در حال توسعه این نمایش هستید. چگونه تکامل یافته است؟

در اواسط دهه ۹۰ شروع به نوشتن و اجرای نمایش کردم، اما از نظر احساسی توان ادامه دادن را نداشتم. با وقوع شرایطی در زندگی‌ام، به‌ویژه از دست دادن سه دوست در هشت ماه، به خودم گفتم: “بگذار به گذشته‌ام نگاه کنم و ببینم چگونه با سوگواری، مرگ و مقاومت برخورد می‌کردم.” درست زمانی که داشتم به ریتم نمایش می‌رسیدم، تشخیص داده شد که توموری در روده‌ام دارم. بنابراین مجبور شدم دوباره وقفه‌ای بگیرم. از این می‌ترسیدم که هرگز نتوانم به این کار برگردم. نه به این دلیل که فکر می‌کردم خواهم مرد، بلکه بیشتر به این دلیل که “چیز دیگری پیش خواهد آمد.”

وقتی بسیاری از مردم شما را به خاطر شوخی‌های مشهور می‌شناسند، آسیب‌پذیر بودن روی صحنه چگونه است؟

آن بخش واقعاً ترسناک بود زیرا به عنوان یک کمدین، می‌خواهید اعتماد به نفس داشته باشید. نمی‌خواهید دیگران متوجه اضطراب شما شوند. مجبور بودم این احساس را کنار بگذارم. علاوه بر این، تمام این داستان‌ها درباره مادرم و پدرم را داشتم. ما در حال تمرین بودیم و افراد فنی می‌گفتند: «خوب، بیایید به جایی برگردیم که مادرت می‌میرد.» و من می‌گفتم: «این فقط یک نشانه در برگه کسی است، اما برای من، این یک خاطره بسیار زنده است.» باید بگویم: «او منظورش این نبود. او فقط می‌خواهد نورپردازی را درست کند.»

آیا مردم از اینکه بفهمند شما یک جنبه جدی دارید، شگفت‌زده می‌شوند؟

وقتی از فرودگاه عبور می‌کنم، مردم می‌گویند: «من را مسخره کن!» مردم آن را مثل یک ترفند مهمانی می‌دانند، اما درون آن یک شخص وجود دارد. اگر همیشه اینقدر بدجنس بودم، بعید می‌دانم دوستانی داشته باشم و در دنیای نمایش زنده بمانم.

اگر در این مرحله از بازی نتوانید مخاطبان خود را شگفت‌زده کنید، به نوعی محو خواهید شد. من دیده‌ام که این اتفاق برای افراد بامزه رخ می‌دهد. آنها می‌گویند: “این کار جواب می‌دهد، بگذارید به انجام آن ادامه دهم، چون هزینه‌ها را پوشش می‌دهد.” من همیشه هزینه‌های خود را پایین نگه داشته‌ام. بخشی از آن به دلیل نداشتن فرزند و همسر است. من زندگی مجردی دارم و این به من اجازه می‌دهد خلاقانه هر کاری که می‌خواهم انجام دهم. این به من آزادی می‌دهد. من مسئول کسی جز خودم و سگم نیستم. بنابراین می‌گویم: “بگذارید یک حرکت خلاقانه انجام دهم.” به جای اینکه به جاده بروم و مانند یک استندآپ کمدین معمولی تور برگزار کنم، می‌توانم در چیزی سرمایه‌گذاری کنم که در این مرحله خلاقانه‌تر و رضایت‌بخش‌تر است، به ویژه پس از تجربه‌ای نزدیک به مرگ.

اوایل کارم بود. تازه از صحنه میکروفون آزاد بیرون آمده بودم و برای برنامه “Star Search” دعوت شدم. اد مک‌ماهون مجری بود و هر بار که مرا معرفی می‌کرد، می‌گفت: “چالش‌گر این هفته، جف لیپشیتز.” و در قسمت بعدی می‌گفت “جف لیپشات.” او نمی‌توانست درست بگوید. در راه بازگشت به خانه بودم و فکر کردم شاید نام خانوادگی‌ام خیلی پیچیده است. اعتماد به نفس نداشتم، بنابراین وقتی آنها اشتباه می‌کردند، اجرای من هم خراب می‌شد. ۲۵ سال اول زندگی‌ام را صرف اصلاح دیگران کردم، هر معلم، هر کارفرما، هر قرار ملاقات. چطور نوشته می‌شود؟ چطور گفته می‌شود؟ من می‌گفتم: “نمی‌خواهم این اولین چیزی باشد که مردم از من می‌پرسند.” بنابراین از نام میانی‌ام، راس، که به نام مادربزرگ بزرگم، رز، بود، استفاده کردم.

نه. کمی عجیب بود، اما پدربزرگم رهبر یک گروه موسیقی بود و او چندین دهه قبل از لیفشولتز به لارسن تغییر نام داد. او دیگر در قید حیات نبود، بنابراین نتوانستم با او درباره‌اش صحبت کنم. اما من به مدرسه فیلم‌سازی رفته بودم و تبلیغات و طراحی را مطالعه کرده بودم و با خودم گفتم: “فکر نمی‌کنم لیفشولتز به عنوان یک کارت ویزیت یا یک نام برجسته کار کند.” حالا مردم بیشتر به این نوع چیزها باز هستند. اما در آن زمان، به خاطر نامم خیلی مورد تمسخر قرار گرفته بودم و با خودم گفتم: “چرا باید این را به مردم بدهم؟ بگذارید ساده‌اش کنم.”

این نمایش بیشتر از آنچه انتظار داشتم آواز دارد.

شما به این می‌گویید آواز خواندن؟

آیا کلاس‌های آواز خواندن را گذرانده‌اید؟

من در اتاق رختکن با ایدینا منزل نشسته بودم [وقتی که او در “ردوود” در تئاتر ندرلندر اجرا می‌کرد] و درباره نمایش خودم با او صحبت کردم و گفتم: “من در نمایش آواز می‌خوانم.” او به من نگاه کرد، سرش را کج کرد و گفت: “روی نت؟” من گفتم: “نه.” [می‌خندد]. من در برادوی هستم و می‌خواستم خودم را به چالش بکشم. اما دقت می‌کنم که مطمئن شوم موسیقی داستان را درست مثل جوک‌ها روایت می‌کند.

همه با یک موز از تئاتر خارج می‌شوند. بودجه موز چقدر است؟

قابل توجه است. در حد هزاران دلار در هفته است. موزها با تعرفه‌ها ارزان نیستند. این یک موضوع کامل است. کسی باید آنها را پخش کند، آنها را برای فنتانیل بررسی کند… نه، شوخی می‌کنم. اما این یک بحث بزرگ بود. من واقعاً سخت تلاش کردم.

آیا در جامعه جایی برای طنز تند وجود دارد؟

خنده یا به دست می‌آید یا نه. درباره این نمایش و جنبه احساسی آن صحبت کرده‌ام، اما وقتی روی صحنه هستم، بزرگ‌ترین خنده‌ای که گرفتم این بود که من شبیه بروس ویلیس هستم، اگر مربی‌اش هم دچار زوال عقل شده باشد. زندگی برای بسیاری از مردم سخت است. خندیدن مثل ماساژ برای مغز شماست، پس چرا باید آن را کم‌رنگ کنیم؟ هنوز کسی را ندیده‌ام که بگوید “کمی برای من تند بودی.” این مثل این است که بگویید “خوب، شاید بهتر باشد در خانه بمانی.”

آیا موضوعی وجود دارد که درباره‌اش شوخی نکنید؟

هرگز نمی‌خواهم احساسات کسی را جریحه‌دار کنم. کمدین‌ها حساس هستند؛ مردم هم حساس هستند. از نظر موضوعات خاص، فکر نمی‌کنم چیزی خارج از محدوده باشد. سیاست را از این نمایش کنار می‌گذارم چون احساس می‌کنم مردم به یک استراحت نیاز دارند. دوستان زیادی در همه طرف‌ها دارم و ترجیح می‌دهم آن‌ها در نمایش من به هم نزدیک شوند.

آیا اتاق لباس برای سگ شما در تئاتر ندرلندر غیرقابل مذاکره بود؟

یکی از مزایای داشتن یک گروه کوچک این است که فضای اضافی زیادی وجود ندارد. او به من آرامش می‌بخشد و حضورش دلپذیر است. او بخشی از نمایش خواهد بود. در شب اول آماده نبود، اما در پایان نمایش بیرون می‌آید. او روی مبل می‌پرد، کنار من می‌نشیند و با هم زوزه می‌کشیم.

چقدر او در حال آموزش بوده است؟

تمام عمرش.

پست‌های مرتبط

Fanatics با خرید از امپراتوری‌اش به شما پاداش می‌دهد

Fanatics با خرید از امپراتوری‌اش به شما پاداش می‌دهد

Fanatics با راه‌اندازی برنامه وفاداری جدید Fanatics One، قصد دارد مشتریان خود را به خریداران چندبخشی تبدیل کند و با ارائه پاداش‌های متنوع از جمله دسترسی انحصاری به محصولات و رویدادهای ویژه، تعامل…

آنتونیا توماس، جاش دیلن و ایمیلدا استانتون به سریال «تام و توپنس آگاتا کریستی» در بریت‌باکس پیوستند

آنتونیا توماس، جاش دیلن و ایمیلدا استانتون به سریال «تام و توپنس آگاتا کریستی» در بریت‌باکس پیوستند

آنتونیا توماس، جاش دیلن و ایمیلدا استانتون به سریال «تام و توپنس آگاتا کریستی» در بریت‌باکس پیوستند. این سریال شش قسمتی که بر اساس آثار آگاتا کریستی ساخته شده، داستان زوج کارآگاهی را…

توسطتوسطپیمان نیکخواهمرداد ۲۹, ۱۴۰۴
اوج بریت‌پاپ و دوستی در کنسرت پیروزمندانه Oasis در نیوجرسی

اوج بریت‌پاپ و دوستی در کنسرت پیروزمندانه Oasis در نیوجرسی

کنسرت احیای Oasis در استادیوم MetLife با حضور برادران گالاگر پس از ۱۷ سال، شور و هیجان زیادی به همراه داشت. اجرای آهنگ‌های معروف و حضور پرشور طرفداران، نشان از عشق همیشگی به…

توسطتوسطسارا رستگارشهریور ۱۱, ۱۴۰۴
آیا کمپین تخریبی علیه بلیک لایولی به دعوای حقوقی ربل ویلسون بر سر «The Deb» مرتبط است؟

آیا کمپین تخریبی علیه بلیک لایولی به دعوای حقوقی ربل ویلسون بر سر «The Deb» مرتبط است؟

شکایتی در دادگاه لس‌آنجلس ادعا می‌کند که کمپین‌های تخریبی علیه بلیک لایولی و تهیه‌کنندگان فیلم “The Deb” به هم مرتبط هستند. این شکایت به نقش ربل ویلسون و مشاور بحران او، ملیسا ناتان،…

توسطتوسطزیبا برهانیشهریور ۱۵, ۱۴۰۴
اولین حضور جف راس در برادوی: تجربه جدید روست‌مستر در صحنه و کشف جنبه جدی خود - سرگرما