📋 خلاصه مقاله:
فیلم کوتاه «انتقام شیرین» به کارگردانی مایک پی. نلسون، جیسون وورهیز، نماد ترسناک مجموعه «جمعه سیزدهم» را به صحنه بازمیگرداند و با ادغام خلاقانه اسپانسر Angry Orchard و ادای احترام به فیلمهای کلاسیک، تجربهای تازه و هیجانانگیز را ارائه میدهد. نلسون درباره چالشهای بازگرداندن جیسون و ایدههای نو برای ادامه داستان صحبت میکند.
هشدار: این داستان شامل افشای جزئیاتی از فیلم «انتقام شیرین» است که هماکنون در یوتیوب در حال پخش است.
«انتقام شیرین» شاید بزرگترین فیلم کوتاه سال باشد.
این اثر جیسون وورهیز، نماد ترسناک و قلب تپنده مجموعه «جمعه سیزدهم» را به صحنه بازمیگرداند. این قاتل از زمان بازسازی پر زرق و برق مایکل بی در سال ۲۰۰۹ در فیلمی با مجوز رسمی حضور نداشته است. اما تحت هدایت Horror Inc. و Jason Universe، این قاتل با ماسک هاکی در فیلم کوتاه تازهای که توسط مایک پی. نلسون نوشته و کارگردانی شده است، بازگشته است. نلسون پیش از این، بازسازی موفق «چرخش اشتباه» در سال ۲۰۲۱ و همچنین بازسازی «شب خاموش، شب مرگبار» که برای زمستان امسال برنامهریزی شده است را هدایت کرده بود.
نلسون به سوالات داغ درباره بازگرداندن جیسون از مرگ پاسخ داد، از جمله اینکه چگونه فیلم کوتاه میتواند به یک فیلم بلند تبدیل شود، چگونه توانست اسپانسر Angry Orchard را به طور خلاقانهای در پروژه ادغام کند و یک بازیگر جدید جیسون چه چیزی به پروژه اضافه کرد.
چگونه در این پروژه درگیر شدید؟
جودسون اسکات و رایان تورک در Atomic Monster و Blumhouse نام من را زمانی که شری کان در Horror, Inc. به دنبال گزینههایی برای کارگردانان پروژه بود، مطرح کردند. با آنها تماس گرفتم و شروع به صحبت کردیم و آنها گفتند: «ما به دنبال یک ایده هستیم. آیا ایدهای دارید؟» من گفتم: «قطعا.» در آن زمان در حال فیلمبرداری یک فیلم دیگر بودم، اما باید این فرصت را امتحان میکردم. نمیتوانی جیسون را رد کنی!
ادغام Angry Orchard به شکلهای غیرمنتظرهای در فیلم نقشآفرینی میکند. چگونه توانستید این کار را انجام دهید؟
این عامل تعیینکننده همه چیز نبود، اما یکی از مواردی که سعی داشتم انجام دهم این بود که “چگونه میتوانم اشارهای به این موضوع داشته باشم که این Angry Orchard است و آنها حمایت بزرگی از پروژه داشتند؟ چگونه میتوانیم این کار را بدون انجام روش معمول: گروهی از جوانان در حال نوشیدن Angry Orchard، مست میشوند و سپس جیسون میآید و آنها را میکشد؟” با شخصیت اصلی که ایو است، آنها با این مرد ملاقات میکنند و او، البته، یک باغ سیب دارد. او یک گاز از سیب میزند که همه چیز را آغاز میکند. بعداً، شما برشدهنده سیب به صورت را دارید.
برای من، موضوع کمتر درباره تبلیغ مستقیم محصول بود و بیشتر بر ایجاد احساسی از حضور در آنجا تمرکز داشت. هدف این بود که Angry Orchard به عنوان جوهرهای در پسزمینه باشد، نه اینکه در مرکز توجه قرار گیرد. به نظرم، جیسون در مرکز توجه قرار داشت و او همان چیزی بود که میخواستیم به بهترین شکل ممکن بازتاب دهیم و به نمایش بگذاریم. سپس قصد داشتیم یک شخصیت جدید معرفی کنیم و ببینیم چگونه پیش میرود و مردم چه واکنشی نشان میدهند.
در یکی از صحنهها، به فیلم اول «جمعه سیزدهم» ادای احترام میکنید؛ جایی که جیسون از آب بیرون میپرد و با لباسها، موسیقی و غیره به طور ظریفی به فیلمهای دیگر اشاره میکنید. چگونه خط بین ادای احترام و ایدههای جدید را تعیین کردید؟
اولین چیزی که میخواستم مطمئن شوم این بود که داستان در زمان حال اتفاق میافتد. نمیخواستم یک اثر تاریخی بسازم چون احساس میکردم… نمیخواهم بگویم که این راه آسان است، اما به راحتی میتوانستیم بگوییم: “بله، ما یک اثر تاریخی میسازیم. آن را در دهه ۸۰ قرار میدهیم و دوباره جیسون را میسازیم.” برای من، بیشتر درباره دادن اشارهها و نکات و قرار دادن ایستر اگها در برخی از لباسها بود که از برخی از شخصیتهای دیگر در فیلم اول الهام گرفته شدهاند: کفشهای آنی، پیراهن راهراه با جین برای دانا. این فقط لحن و رنگ و نورپردازی کلی بصری و نحوه قرار دادن دوربین بود که سعی داشت حس قدیمی را ایجاد کند.
موسیقی فیلم نیز جای تقدیر ویژهای دارد. از مت کامپتون و میکلآنژلو باید تشکر کنم که موسیقی متن بینظیری برای فیلم خلق کردند و تلاش کردند تا فضای خاص آن را به تصویر بکشند. مهم بود که این موسیقی حس و حال منحصر به فرد خود را داشته باشد و در عین حال به آثار اصلی ادای احترام کند و بگوید: “به همین دلیل ما اینجا هستیم.” به نظر من، آن چهار فیلم اول به خوبی حس و حال فیلمهای دهه ۸۰ را بازآفرینی کردند. بنابراین اگر میتوانستیم چیزی در همان مسیر و با همان حال و هوا خلق کنیم، کارمان را به بهترین شکل انجام داده بودیم.
فکر میکنم شروعی تازه، بهویژه با ایدهای نو مانند این، منطقی بود. قبلاً با اسکایلر در «Wrong Turn» و «V/H/S/85» همکاری کرده بودم و ارتباط فوقالعادهای داشتیم. او بدلکار و هماهنگکننده بدلکاری مشهوری در سطح جهانی است که ۱۶ رکورد جهانی برای سوختگی بدن دارد. با توجه به اینکه او طرفدار بزرگ مجموعه اصلی است و میدانستیم از نظر فیزیکی چه تواناییهایی دارد و قدش ۶ فوت و ۵ اینچ است، او ارتفاع ایدهآلی داشت. او جیسون غولپیکر و بدنساز ۷ فوتی نبود، بلکه میتوانستید ببینید که او یک انسان واقعی است، که به نظر من بخش مهمی از شخصیت جیسون ما بود.
او هماهنگکننده بدلکاری بود و واقعاً به بازیگران ما کمک میکرد، برخی از آنها نیز بدلکار بودند. این موضوع بسیار مفید بود. او توانست به شکلی ایمن، مرزها را با جیسون بودن و به عنوان یک بدلکار و هماهنگکننده بازی با دیگر بدلکارانی که واقعاً بازیگر بودند، جابجا کند. بنابراین نیازی به تعویضهای زیاد نداشتیم. او واقعاً یک بسته کامل بود.
من ایدهای دارم که دوست دارم داستان بعد از این به کجا برود. البته این واقعاً به من بستگی ندارد که آیا این همان مسیری است که Horror Inc. و دنیای جیسون انتخاب میکنند یا نه. اما اگر فرصتی به من داده شود… وای، رفیق، بدون لحظهای تردید آن را میقاپم. یکی از نکات جالبی که همیشه به آن فکر میکنم این است که ما جیسون را برای مدت طولانی در مسیر انتقامجویی دیدهایم. حالا تصور کنید او با کسی مثل خودش روبرو شود. نه فردی کروگر، نه دختری با قدرتهای روانی، بلکه کسی که مثل خودش بازگشته است. این مواجهه چه شکلی خواهد داشت و چه نوع ماجراها و داستانهایی بین این دو شکل میگیرد؟
فکر میکنم به این شکل میتوان تمام اسطورهشناسی را حفظ کرد و داستان را به جلو برد، بهویژه برای جیسون. شما یک شخصیت جدید معرفی میکنید، اما سپس جیسون با فردی متفاوت روبرو میشود. داستان میتواند فراتر از کشتن نوجوانان پیش برود. شخصیت اصلی داستان ما دچار تحولی شده و اکنون باید با آن مواجه شود. نه تنها این، بلکه باید با این چیز دیگر، این مرد، این نیروی شگفتانگیز، یعنی جیسون نیز مقابله کند. داستان بیپایان است.
در فیلم، خود قتلها حس و حال جیسون قدیمی را داشتند، مانند استفاده از موتور قایق. اما خشونت بیشتر با اسلشرهای مدرن مانند “در طبیعتی خشن” همخوانی داشت. چگونه سطح خشونتی را که میخواستید برای رسیدن به لحن مناسب تعیین کردید؟
شما به نکته خوبی با چیزی مانند “Violent Nature” اشاره کردید، زیرا فکر میکنم در این مرحله باید تقریباً با چیزی شبیه به آن هماهنگ شوید. باید نشان دهید که جدی هستید و این فیلمی است که میدانید آنها جدی هستند. اما چیزی که برای من نیز مهم بود این است که میتوانید به آن فیلمهای قدیمی نگاه کنید و بله، خون وجود داشت، اما همیشه همه چیز را نشان نمیدادند یا سریع صحنه را قطع میکردند. حتی با صحنه کشتن با موتور قایق، ما چند بریدگی اول را میبینیم و سپس ناگهان به کسی که جیغ میکشد قطع میشود، و سپس از روی شانه آن، جایی که خارج از فوکوس است، میبینیم. ما بلافاصله آن را با جزئیات گرافیکی کامل نمیبینیم. شما چیز واقعی را میبینید که صورت را خرد میکند، اما صورت از بین رفته است. این فقط یک سوپ است، اساساً، فقط به اندازهای که آن عاشق خون را تغذیه کند.
این همان چیزی است که آن فیلمها به خوبی انجام دادند؛ یک تعادل کامل. اطمینان از اینکه میتوانیم خشونت مدرن و جذابی را برای طرفداران ژانر ارائه دهیم، در حالی که طعم و حس فیلمهای اصلی را نیز حفظ کنیم و بدانیم چه زمانی باید جزئیات گرافیکی را بهطور واقعی نشان دهیم.
در مورد عنوان، فقط “انتقام شیرین” است — بدون “جیسون” یا “جمعه سیزدهم”. آیا این عمدی بود؟
صادقانه بگویم، این همان نامی بود که من برای فیلمنامه انتخاب کردم و به آن پایبند ماندیم. قرار بود چیزی باشد که نه تنها بهتنهایی زندگی کند بلکه در دنیای “جمعه سیزدهم” نیز جای بگیرد.
آیا در سریال پیشدرآمد “کریستال لیک” دخالتی داشتهاید؟
نه، من دخالتی نداشتهام. صادقانه بگویم، بیشترین چیزی که دیدم در کامیککان بود وقتی که یک نگاه کوتاه ارائه دادند. من به اندازه هر کس دیگری دیدهام.