📋 خلاصه مقاله:
میشل ویلیامز با تصمیمگیری سریع و غریزی برای نقشهای جدید، در سریال “Dying for Sex” نقش مالی را بازی میکند، زنی که در مواجهه با سرطان لاعلاج، بیداری جنسی را تجربه میکند. ویلیامز با تأکید بر اهمیت احترام به روح شخصیتهای واقعی، به بررسی تفاوتها و شباهتهای خود با مالی پرداخته و بر رشد شخصی خود در این فرآیند تأکید دارد. او معتقد است که جامعه اکنون در جایگاهی بهتر برای تجلیل از جنسیت زنان قرار دارد و از شرمساری جنسی عبور کرده است.
وقتی میشل ویلیامز درباره نقشی جدید میشنود، به سرعت تصمیم خود را میگیرد، به یک شکل یا شکل دیگر.
او میگوید: «این واقعاً فقط یک حس غریزی است که بدون رضایت یا گفتوگو رخ میدهد. مثل قراردادی است که قلبم امضا میکند و سپس مغزم میگوید، ‘خب، فکر کنم این کاری است که حالا انجام میدهیم.’ این یا خیلی سریع اتفاق میافتد یا اصلاً رخ نمیدهد.»
بنابراین وقتی “Dying for Sex” به دستش رسید — هم فیلمنامه پایلوت و هم پادکستی که این نمایش بر اساس آن ساخته شده و توسط نیکی بویِر و دوست صمیمیاش، مالی کوچان، میزبانی میشود — او بلافاصله پاسخ مثبت داد.
به وضوح، روشهای او بسیار مؤثر هستند. او یک جایزه امی، دو گلدن گلوب و دو جایزه انتخاب منتقدان را به خانه برده است؛ همچنین برای پنج جایزه اسکار، چهار جایزه بفتا و یک جایزه تونی نامزد شده است. اکنون، او دوباره در رقابتهای امی با نامزدی برای بهترین بازیگر زن در سریال محدود حضور دارد.
او میگوید: «این موضوع واقعاً احساسی به من داد که به ندرت تجربهاش میکنم. واکنش احساسی شدیدی داشتم، بنابراین دوباره برگشتم و پادکست را برای بار دوم گوش دادم تا بفهمم چرا اینقدر تحت تأثیر قرار گرفتم.» او ادامه میدهد: «دور دوم را که تمام کردم، باز هم تجربهای احساسی برایم باز شد. واقعاً آن زمان میدانستم که میخواهم این کار را انجام دهم. میخواهم این را بسازم و بررسی کنم چرا این پادکست اینقدر عمیقاً مرا تحت تأثیر قرار داد.»
او اضافه میکند: «قلبم قبل از اینکه دهانم را باز کنم، بله گفت.»
اگرچه او در حال ایفای نقش یک شخص واقعی بود، اما این موضوع بازیگر را «کمی مأموریتگرا» کرد.
«احساس میکنم بازگرداندن بخشهایی از روح یک فرد، افتخار بزرگی است.» او میگوید: «بسیار مهم است که به درستی به روح این فرد که توسط افرادی که هنوز اینجا هستند دوست داشته میشد، احترام بگذاریم. به همین دلیل است که این مسئولیت بزرگ را احساس میکنم.»
در این سریال، او نقش مالی را بازی میکند، زنی که در میان بازگشت سرطان سینهاش، این بار به صورت لاعلاج، بیداری جنسی را تجربه میکند. او شوهرش را ترک میکند و با حمایت بهترین دوستش (که به زیبایی توسط جنی اسلیت به تصویر کشیده شده است)، به جستجوی رضایت جنسی میپردازد.
در حالی که ویلیامز میگوید مطمئن است شباهتهایی بین خودش و مالی وجود دارد — «اینها را رایگان میگیرم»، او با شوخی میگوید — او بیشتر علاقهمند بود ببیند چقدر با هم تفاوت دارند.
«همیشه سعی میکنم از خودم بپرسم: کجا با هم متفاوتیم؟ و چگونه میتوانیم به یکدیگر اطلاعات بدهیم و با هم رشد کنیم؟ و من به عنوان یک فرد چگونه باید رشد کنم تا بتوانم این شخصیت را به تصویر بکشم؟ کدام بخشهای خودم را باید گسترش دهم؟»
پس پاسخ این سوالات چه بود و کدام بخشها را گسترش داد؟ اینها رازهای کوچک او هستند، زیرا این سفر او نیز هست، به عنوان یک فرد. این چیزی است که او از نقش میگیرد — امیدوارم که به طور کاملتر در بخشهایی که گسترش دادهام نفس بکشم.
شخصیت مالی به خوبی میداند چه میخواهد (یعنی، ارگاسم) و از بیان آن ابایی ندارد — و در واقع، آن را جشن میگیرد. اولین نقش اصلی ویلیامز در تلویزیون در «Dawson’s Creek» بود، جایی که او نقش فردی با تجربه جنسی دیگر، هرچند نوجوان، را بازی میکرد. جن لیندلی در طول سریال مورد سرزنش قرار گرفت — در یک نقطه حتی به او گفته شد که خوششانس است که در دهه ۹۰ زندگی میکند زیرا زنان به خاطر رفتارهایی که او داشت، مجازات میشدند.
ویلیامز اکنون میگوید: «فکر میکنم تغییر کرده است» در مورد اینکه آیا ما به عنوان یک جامعه در جایگاه بهتری هستیم که در آن میتوان از جنسیت زنان تجلیل کرد. «حتی نمیدانم آیا چنین داستانی واقعاً میتواند دیگر وجود داشته باشد. فکر میکنم ما از عبارت ‘شرمساری جنسی’ عبور کردهایم و این در واژگان ما بود. ما از این نوع زبان عبور کردهایم.»