📋 خلاصه مقاله:
ادواردو کاسانووا در مینیسریال «سکوت» به موضوعات طاعون سیاه، همهگیری HIV/AIDS و خونآشامهای زن میپردازد که با کمبود تغذیه انسانی «غیرآلوده» مواجهاند. او با ترکیب کمدی سیاه و داستان عاشقانه، به نقد انگ اجتماعی HIV و نقش کلیسا در شیطانی کردن آن میپردازد و تأکید میکند که سینما و داستانسرایی بخش جداییناپذیر زندگی اوست.
بازیگر و کارگردان اسپانیایی ادواردو کاسانووا در مینیسریال جذاب «سکوت» به موضوعات طاعون سیاه و همهگیری HIV/AIDS میپردازد و همچنین به خونآشامهای زن که ناگهان با کمبود تغذیه انسانی «غیرآلوده» روبرو میشوند.
او به ورایتی میگوید: «در بسیاری از فیلمهای ترسناک، هیولاها در سایهها پنهان هستند. آنها در تاریکی زندگی میکنند و نامرئیاند – درست مانند زنانی که به اچآیوی مثبت مبتلا هستند.»
«وقتی درباره اپیدمی HIV/AIDS صحبت میکنیم، حتی در سینما، تمرکز بیشتر بر روی مردان همجنسگرا است – در حالی که این بیماری جنسیت نمیشناسد. به فیلم ‘فیلادلفیا’ فکر کنید. برای من، این ناراحتکننده است، زیرا یک مرد سفیدپوست غیرهمجنسگرا [تام هنکس] نقش اصلی را بازی میکرد. او خودش این تجربه را نداشته است.»
به گفته کازانووا، «این پیچیدهترین بیماری در جهان است.»
«شما دیگر واقعاً از آن نمیمیرید، اما همچنان سکوت میکنید زیرا انگ آن بسیار، بسیار قوی است. این موضوع برای زنان حتی بیشتر صدق میکند، زیرا مردان همجنسگرا، یا حداقل مردان همجنسگرای سفیدپوست، مانند مردان غیرهمجنسگرا از امتیازات مشابهی برخوردارند.»
این روزها، اگر با HIV زندگی میکنید، نمیتوانید به ۴۸ کشور وارد شوید و یافتن شریک زندگی برایتان دشوار است. این وضعیت میتواند به شما آسیب جنسی وارد کند – و با این حال نمیتوانید بمیرید. این انگ است که ذهن افراد مبتلا را آزار میدهد و میکشد. و چون به رابطه جنسی و همجنسگرایی مرتبط است، توسط قدرتمندترین سیستم، یعنی کلیسا، شیطانی شده است.
او میگوید: “شما نمیتوانید سکوت را بشکنید زیرا سیستم و هتروپاتریارکی اجازه نمیدهد. به همین دلیل همیشه میگویم شیطان همپیمان ماست. زیرا هر آنچه کلیسا نمایندگی میکند همیشه ما را رد کرده است.”
کازانووا که در سال ۱۹۹۱ متولد شده است، به خاطر فیلم کوتاه ویروسی “Eat My Shit” شناخته شده است – که بعداً الهامبخش اولین فیلم بلند او “Skins” شد که در برلیناله به نمایش درآمد. او همچنین پشت فیلم “Piety” و دو قسمت از “Nacho” قرار دارد.
در سریالی که در لوکارنو به نمایش درآمد و شامل سه قسمت است، خواهران خونآشام تلاش میکنند تا در طول قرنها زنده بمانند و همزمان با احساسات متضاد خود دست و پنجه نرم کنند. عشق، به ویژه عشقی که به یک انسان احساس میشود، بدترین آنهاست.
او میگوید: «این یک نسخه کمپ و کیچ از ‘رومئو و ژولیت’ است. نه، فقط شوخی میکنم. اما رمانتیک است. وقتی به فیلمهایم فکر میکنم، ‘Skins’ یا ‘Piety’، در نهایت بسیار سخت بودند. همیشه با مخاطبانم سخاوتمند نبودهام. حالا میخواستم یک داستان عاشقانه را با کمدی سیاه ترکیب کنم و مطمئن شوم که آنها لحظات خوبی را سپری میکنند.»
او اضافه میکند: «باز هم، اگر مخاطب بالا بیاورد، همیشه آن را به عنوان یک نشانه خوب میپذیرم.»
لتیشیا دولرا، ماریا لئون، آنا پولوروسا، عمر آیوسو، لوسیا دیز و آنا پولوروسا نقشهایی را ایفا میکنند که نیاز به پروتزهای چشمگیری داشتند. کاسانوا میگوید: «این خیلی گران است، بنابراین مردم ترجیح میدهند از هوش مصنوعی و CGI استفاده کنند، اما من این ظاهر فیلمهای قدیمی B را دوست دارم.»
او میگوید: «من به سریالهای تلویزیونی علاقهای ندارم و فیلمها را ترجیح میدهم. اما این روزها مردم عاشق سریالها هستند و اگر این واقعیت را نپذیرید و تغییر نکنید، نمیتوانید فیلم بسازید. برای من فرقی نمیکند که قالب چه باشد، فقط باید بتوانم داستانهایم را روایت کنم.»
او اضافه میکند: «من باید همیشه بنویسم و خلق کنم. اگر از طریق سینما نباشد، نمیتوانم خودم را بیان کنم. سینما و داستانهای من… این تمام زندگی لعنتی من است.»
از صحنههای جدی ترس و طرد احساسی – حتی از سوی کسانی که عشق بیقید و شرط اعلام کرده بودند – تا نمایش شخصیتهای اصلی با دندانهای بلند که برای تماشاگران نمایش موزیکال اجرا میکنند، او از تضاد لحنها نمیترسید.
او همچنین دوست دارد بامزه باشد.
«سعی میکنم اینگونه باشم. من فیلمها و برنامههایی برای آغوشها، تشویقها و بوسهها میسازم. دوست دارم دلقک دربار باشم. اما من هم مانند همه دنیا، تروماهای خودم را دارم و نوشتن چیزی که کاملاً کمدی باشد برایم دشوار است. آگاهی اجتماعی من همیشه در نوشتههایم نفوذ میکند.»
با این حال، آخرین کار او شاید دسترسیپذیرترین اثرش باشد.
«میخواهم در مصاحبهها هم یک موچاچا سخاوتمند باشم. خیلیها از من متنفرند و خیلیها مرا دوست دارند – همینطور کارهایم را. اما حالا سعی میکنم همه را راضی کنم.» او با خنده میگوید.
«میدانم که این کمی سمی است، اما من به عشق و تأیید نیاز دارم. این نقطه ضعف من است، پاشنه آشیل من. نمیخواهم کارهایم به عنوان آن بچه عجیب و غریب که هیچکس در مدرسه دوستش ندارد دیده شود. این یک امتداد از وجود من است و حالا میخواهم پذیرفته شود.»
«سکوت» توسط استودیوهای گامرا تولید شده است، در همکاری با آپویا پوزیتیو و آنتونیو آبلدو SL.