📋 خلاصه مقاله:
سریال “پروانه” از Prime Video، اقتباسی از رمان گرافیکی استودیوی BOOM!، داستانی درباره خانواده، خیانت و جاسوسی جهانی است که در سئول، کره جنوبی رخ میدهد. این سریال با تمرکز بر اکشن و صحنههای مهیج، در ارائه یک روایت قوی و شخصیتپردازی عمیق ناکام میماند، اما با پیچشهای جذاب و مناظر خیرهکننده کرهای، مخاطبان را تا پایان نگه میدارد.
بر اساس رمان گرافیکی استودیوی BOOM! به نام “Butterfly” نوشته آرش آمل و مارگریت بنت و اقتباس شده برای تلویزیون توسط کن وودراف و استف چا، سریال “Butterfly” از Prime Video یک درام جنایی پیچیده درباره خانواده، خیانت و جاسوسی جهانی است. این سریال با وجود داشتن تمامی عناصر لازم برای یک تریلر جذاب، بیشتر به دود و آینه شباهت دارد تا محتوای شخصیتمحور و واقعی.
داستان در سئول، کره جنوبی اتفاق میافتد و فصل اول شش قسمتی آن ماجرای دیوید جونگ، یک عامل سابق اطلاعاتی ایالات متحده را دنبال میکند که پس از جعل مرگ خود نه سال پیش، زندگی آرامی را سپری میکند. با این حال، دیوید نتوانسته به طور کامل از گذشتهاش فاصله بگیرد و وقتی متوجه میشود دخترش ربکا که اکنون بزرگسال شده، در شهر حضور دارد، به شدت به دنبال دیداری دوباره با او میگردد. متأسفانه، ربکا دیگر آن نوجوان معصومی نیست که دیوید میشناخت. او به یک عامل با استعداد و جامعهستیز تبدیل شده که برای کادیس، یک سازمان جاسوسی شوم به رهبری شریک سابق دیوید، جونو، کار میکند.
وقتی صحبت از اکشن میشود، «Butterfly» سرشار از هیجان است. در میان دیالوگهای نسبتاً کم، هر قسمت مملو از انفجارها، تعقیب و گریزهای نفسگیر، مبارزات با چاقو، تیراندازیها و دیگر صحنههای مهیج است. متأسفانه، اگر بینندگان به دنبال یک روایت قوی هستند، اینجا آن را نخواهند یافت. داستان کلی بر روی پدری متمرکز است که با احساس گناه فراوان، به شدت تلاش میکند با دختری که دیگر او را نمیشناسد، ارتباط برقرار کند. اما این بخش از سریال در میان سرعت سرسامآور آن گم میشود. از آنجا که نمایش تقریباً به طور کامل بر اکشن تکیه دارد، بسیاری از لحظات احساسی داستان نادیده گرفته میشوند. شاید اگر داستان در قالب یک فیلم دو ساعته ارائه میشد و فضای خالی زیادی از نمایش حذف میگردید، تیزتر و جذابتر میبود.
علاوه بر این، در حالی که ربکا در کار خود مهارت دارد و آماده و مشتاق به ایجاد آسیب و هرج و مرج است، زخمهای روانی عمیق او که ناشی از ترک دیوید است، به شکلی که روی صفحه نمایش ارائه میشود، قانعکننده نیستند. با اینکه درد و رنج او قابل درک است، «پروانه» نمیتواند ریشههای بیرحمی او یا حتی ارتباطی که او و جونو در طول سالها شکل دادهاند را به خوبی نشان دهد: فاصله بین دختر جوان گیج و ربکای بالغ سرد و محاسبهگر هرگز پر نمیشود.
با این حال، نمایش کاملاً بد نیست. چند پیچش جذاب وجود دارد که به اندازهای سرگرمکننده است تا مخاطبان را تا پایان نگه دارد و ببینند آیا ربکا و دیوید میتوانند واقعاً پیوندی را که نزدیک به یک دهه پیش قطع شده بود، بازسازی کنند یا خیر. علاوه بر این، مکانهای کره جنوبی که شهرهای کمتر دیده شدهای مانند دئگو و پوهانگ-سی را به نمایش میگذارد، عنصر بصری نادری را ارائه میدهد که به ندرت روی صفحه نمایش دیده میشود. با این حال، چیز دیگری برجسته نیست. همچنین، اگرچه کیم و پرابو در این نمایش قوی ظاهر میشوند، بقیه بازیگران در نقشهای خود کمتر مطمئن به نظر میرسند.
در نهایت، «پروانه» به دستاورد چشمگیری نمیرسد. اگر مخاطبان تنها به دنبال لذت بردن از مناظر خیرهکننده کرهای و تماشای برخی گجتها و رویاروییهای جذاب هستند، این سریال همه اینها را به وفور ارائه میدهد. با این حال، چیزی فراتر از سطح ظاهری در آن وجود ندارد. تماشای کیم در نقش اصلی که مدتها شایسته آن بوده، هیجانانگیز است، اما سریال به اندازه کافی عمیق نیست تا شخصیت قدرتمند و پیچیدهای که طرفداران ممکن است امیدوار به تجربه آن باشند را به تصویر بکشد.
«پروانه» اکنون در پرایم ویدیو در حال پخش است.