📋 خلاصه مقاله:
در فیلم «خدا کمک نخواهد کرد» به کارگردانی هانا یوشیچ، داستان بیوهای شیلیایی روایت میشود که به کرواسی سفر کرده و به طور غیرمنتظرهای به خانه خانواده همسر مرحومش میرسد، جایی که با چالشهای زبانی و فرهنگی مواجه میشود و پیوندی شکننده با اعضای خانواده برقرار میکند. این فیلم با بهرهگیری از فیلمنامهای هوشمندانه و موسیقی متن درخشان، به بررسی موضوعات پیچیدهای همچون هویت، ارتباطات و پدرسالاری میپردازد.
یک بیوه شیلیایی به کرواسی سفر میکند و به طور غیرمنتظرهای به خانه خانواده همسر مرحومش میرسد. این داستان در دومین فیلم جذاب و پر از هیجان هانا یوشیچ روایت میشود.
استخوانها؛ زمین؛ کارگر؛ قاتل. اینها کلماتی نیستند که هیچ دوره زبانی به عنوان پایههای اساسی برای ارتباط در یک زبان جدید پیشنهاد کند. اما برای ترزا که به زبان اسپانیایی صحبت میکند (با بازی جذاب مانوئلا مارتلی)، شخصیت اصلی فیلم مسحورکننده «خدا کمک نخواهد کرد» اثر هانا یوشیچ، اینها اولین اصطلاحاتی هستند که او در گویش روستایی بومی منطقه دورافتادهای از کرواسی که از شیلی به آنجا سفر کرده، یاد میگیرد. ورود غیرمنتظره و فاجعهبار او نشان میدهد که به زودی دایره لغات او شامل زبانهای تهدیدآمیز بیشتری خواهد شد. کلماتی مانند خطر؛ ریاکار؛ خون؛ آتش.
در آغاز قرن بیستم و در شبی تاریک، ترزا به خانهای دورافتاده که در زیر کوههای تیره قرار گرفته است، میرسد. او با اسلحه توسط میلنا (آنا ماریجا وسلچیچ)، تنها ساکن خانه که مردان خانواده برای چرای گوسفندان به کوهها رفتهاند، استقبال میشود. اما به تدریج خصومت میلنا فروکش میکند و از طریق اشارهها و تصاویر در کتابچه دعای کوچک ترزا، درمییابد که این موجود عجیب که با لباس مشکی و کرستدار مرتب پوشیده شده، خواهر شوهرش است. و استخوانهایی که او حمل میکند، تنها باقیماندههای شوهرش، برادر میلنا، مارکو هستند.
پیوندی شکننده میان زنان شکل میگیرد، با وجود فاصلههای زبانی و فرهنگی که آنها را از هم جدا میکند. شاید به این دلیل که، همانطور که وقتی برادر کوچکتر میلنا، نیکولا (ماورو ارچگوویچ گراچین) به کوه میآید، متوجه میشویم، او خود در این خانواده کوچک طرد شده است. با او مانند خاک رفتار میشود و با اینکه لال نیست، به او لقب “لال” دادهاند. آنها به صورت سه نفره به جستجوی برادر بزرگتر و رئیس قبیله، ایلیا (فیلیپ دوریچ) میروند، که خود همسر و فرزندانی دارد و در جامعه محلی به خاطر تقوایش شهرتی تقریباً کشیشگونه به دست آورده است.
ترزا در خانواده همزمان باعث ایجاد شک و تردید و جذابیت میشود. بهویژه در ایلیا، که با ورود او به خانواده و اثبات خود به عنوان یک کارگر ماهر و همراهی آرامشبخش و عجیب در چوپانی، پنهان کردن جذابیت ناپسند و زناکارانهاش برای او دشوارتر میشود. زمانی که نیکولا از او اجازه میخواهد تا با ترزا ازدواج کند، تردید میکند، با وجود اینکه این کار به عنوان یک رسم معمول برای حفظ سهم ارثی زمین بیوه در خانواده انجام میشود.
تمامی چانهزنیها در گفتگوهای پچپچگونهای صورت میگیرد که ترزا میتواند بشنود اما نمیتواند بفهمد، هرچند گاهی اوقات ما مشکوک میشویم که او بیشتر از آنچه نشان میدهد، متوجه میشود. مانع زبانی به روشهای خلاقانهای توسط فیلمنامه هوشمندانه یوژیک بهرهبرداری میشود که هرگز به تقلبهای معمول متوسل نمیشود، بلکه به جای آن، عدم درک متقابل را به جیبهایی از صمیمیت غیرکلامی و صحنههای هیپنوتیزمکننده و افسونگر تبدیل میکند، جایی که کسی داستانی برای ترزا تعریف میکند، دقیقاً به این دلیل که او نمیتواند آن را ترجمه کند. این مانند اعتراف کردن بدون ترس از قضاوت یا مجازات یا از دست دادن آبرو است.
اما ترزا بسیار فراتر از یک شنونده ساده برای ترسها و خواستههای دیگران است. گاهی اوقات، وقتی دامنهای لباس جادویی او (که طراحی هنرمندانهای از کاترینا پیلیچ است) در باد به اهتزاز درمیآید، شبیه کلاغ یا موجودی تاریک و شوم به نظر میرسد. در مواقع دیگر، وقتی از دور در یکی از نماهای گسترده و زیبای یانا پلچاش دیده میشود، که کوهها بر مردم کوچک چسبیده به دامنههایشان سایه میافکنند، او کمتر شبیه یک زن و بیشتر شبیه حفرهای به شکل زن در منظره به نظر میرسد. و در جاهای دیگر، وقتی در تاریکی با وجود گرگهای در حال چرخش پرسه میزند و در حالی که سنگی در دهان دارد دعا میخواند و دیدگاههایی از گناهان گذشته میبیند، میتوانیم وحشیگری گرسنه و غیرقابل کنترل او را تشخیص دهیم. به این فکر میافتیم که شاید او کاملاً واقعی نیست، شاید یک جادوگر یا فرشته انتقامجو باشد، یا شاید فقط یکی از بسیاری از فریبکاران موفق و کاریزماتیک تاریخ باشد.
با وجود کرست و لباس پرصدای او، در شخصیت ترزا یک لبه مدرن و تیز وجود دارد که با موسیقی متن درخشان و غیرمعمول ساخته شده توسط استاوروس اوانگلو، آیریس آسیمکوپولو و واسیلیس چنتوس تقویت میشود. خودمختاری قاطع او حتی پدرسالاری معاصر را نیز به چالش میکشد و میتواند دینامیک خانواده را در هر دورهای تحت تأثیر قرار دهد.
در حالی که این فیلمها در ظاهر بسیار متفاوت به نظر میرسند، اما پیوند خاصی بین این اثر و اولین فیلم یوشیچ در سال ۲۰۱۶ به نام «به بشقاب من خیره نشو» وجود دارد. هرچند که «خدا کمک نخواهد کرد» از نظر هنری بالغتر و به طرز پارادوکسیکال گستردهتر است، زیرا در شکافهای باریک گذشته قرار دارد. با این حال، حتی در ۱۳۷ دقیقه، هرگز خستهکننده نمیشود. بلکه به آرامی و عمیقتر میسوزد، مانند زغالی که درون خود پتانسیل شعلهور شدن با احساسی غیرقابل کنترل را در هر لحظه دارد. با عشق، با اشتیاق، با خشم عادلانه یا گناه شرمآور، بر روی آتش قربانی یا در شعلههای ابدی جهنم: راههای زیادی برای سوختن وجود دارد.